برای شناسایی بهترین ابزار و تکنیکهای جراحی برای استفاده در آزمایش نمونهبرداری از پرزهای کوریونی در اوایل بارداری (پیش از هفته 15) انجام تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
نمونهبرداری از پرزهای کوریونی (chorionic villus sampling; CVS) آزمایشی است که در آن یک قطعه کوچک از بافت جفت (کوریون (chorion)) از رحم زن باردار برداشته شده و برای آزمایش اختلالات ژنتیکی استفاده میشود. بافت را میتوان از طریق دهانه رحم یا از راه شکم با استفاده از لولههای پلاستیکی یا فلزی (کانولا (cannulae))، فورسپس بیوپسی یا سوزنهای ظریف برداشت. اگر چندین تلاش برای به دست آوردن بافت جفت کافی لازم باشد یا کیسه حاملگی در طول پروسیجر با استفاده از هدایت اولتراسوند آسیب ببیند، خطر سقط جنین در زن افزایش مییابد.
این مرور نشان داد که فورسپسهای کوچک در مقایسه با آسپیراسیون با کانولا برای نمونهبرداری از دهانه رحم (CVS ترانسسرویکال)، ممکن است موثرتر و با درد کمتر همراه باشد. با این حال، هیچ تفاوتی در خطر سقط جنین وجود نداشت. هنگامی که نمونهبرداری از طریق شکم (CVS ترانسابدومینال) با استفاده از یک سوزن با سیستم آسپیراسیون فشار منفی پیوسته یا ناپیوسته انجام شد، هیچ تفاوتی در اثربخشی تکنیکها، میزان درد یا خطر سقط جنین وجود نداشت. فورسپس و کانولا در پنج کارآزمایی CVS ترانسسرویکال شامل 472 زن، مورد بررسی قرار گرفت. دو کارآزمایی شامل 285 زن، تکنیکهای مختلف سوزن را برای CVS ترانسابدومینال مقایسه کردند. این کارآزماییهای تصادفیسازی شده برای ارایه شواهد قابل اعتماد به نفع یک ابزار یا تکنیک خاص در نمونهبرداری از پرزهای جفتی به روش ترانسسرویکال یا ترانسابدومینال، بسیار کوچک هستند.
برای CVS ترانسسرویکال، اگرچه شواهد برای حمایت از استفاده از فورسپس کوچک به جای کانولا وجود دارد، شواهد به اندازه کافی قوی نیستند که از تغییر در عملکرد برای پزشکانی که با یک تکنیک خاص آشنا شدهاند، حمایت کند. بر اساس شواهد فعلی، برای CVS ترانسابدومینال، هیچ تفاوتی در پیامدهای مهم بالینی با استفاده از سیستم آسپیراسیون سوزنی فشار منفی پیوسته در مقایسه با فشار منفی ناپیوسته وجود ندارد.
نمونهبرداری از پرزهای کوریونی (chorionic villus sampling; CVS) روش انتخابی برای تهیه بافت جنین در تشخیص پیش از تولد پیش از هفته 15 بارداری است. CVS را میتوان با استفاده از روش ترانسابدومینال (transabdominal) یا ترانسسرویکال (transcervical) انجام داد. نوع ابزار و تکنیک مورد استفاده میتوانند تاثیر قابل توجهی بر پیامد روش داشته باشند. توانایی مانور دادن ابزار داخل حفره رحم بدون سوراخ کردن کیسه حاملگی، دیدن نوک ابزار در تصاویر سونوگرافی و به حداقل رساندن تعداد دفعات ورود ابزار به رحم، اهمیت ویژهای دارند.
مقایسه کارآمدی و بیخطری (safety) ابزار و تکنیکهای مختلف مورد استفاده برای به دست آوردن بافت کوریونی در اوایل بارداری به صورت ترانسابدومینال یا ترانسسرویکال. پیامدهای اولیه شامل عدم دریافت نمونه کافی (بیش از 5 میلیگرم از پرزهای کوریونی)، نیاز به قرار دادن مجدد ابزار، درد، و سقط جنین پس از پروسیجر، بودند. پیامدهای ثانویه عبارت بودند از میانگین وزن بافت بهدستآمده، کشت موفقیتآمیز، دشواری در جایگذاری ابزار، تصویرسازی ضعیف ابزار، خونریزی واژینال پس از پروسیجر و هزینه هر پروسیجر.
پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه بارداری و زایمان در کاکرین را جستوجو کردیم (31 آگوست 2012).
کارآزماییهای تصادفیسازی شده که به مقایسه ابزار مختلف (فورپس (forceps)، کانولا (cannula)، سوزن) یا تکنیکهای CVS با استفاده از روش ترانسابدومینال یا ترانسسرویکال پرداختند.
دو نویسنده مرور، واجد شرایط بودن و کیفیت کارآزمایی را ارزیابی کردند.
برای CVS ترانسسرویکال، فورسپس و کانولا در پنج کارآزمایی با حضور 472 زن، بررسی شدند. هنگامی که از کانولا استفاده شد، افراد نتوانستند نمونه کافی (بیشتر از 5 میلیگرم پرزهای کوریونی) را بیشتر به دست آورند (میانگین خطر نسبی (RR): 3.81؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.52 تا 9.56). هیچ تفاوتی در نیاز به جاگذاری مجدد ابزار وجود نداشت (میانگین RR؛ 2.44؛ 95% CI؛ 0.83 تا 7.20). با این حال، قرار دادن کانولا دردناکتر بود (RR: 1.93؛ 95% CI؛ 1.11 تا 3.37). هنگامی که استفاده از کانولا با فورسپس بیوپسی مقایسه شد، تفاوتی در سقط جنین خودبهخودی دیده نشد (RR: 1.00؛ 95% CI؛ 0.14 تا 6.96). یک مطالعه هزینه روشها را گزارش کرد و نشان داد که CVS با کانولا گرانتر بود (تفاوت میانگین (MD): 183.7 دلار؛ 95% CI؛ 152.62 تا 214.78).
هنگامی که انواع مختلف کانولا برای CVS ترانسسرویکال مقایسه شد، کانولای Portex در مقایسه با کانولای نقره به احتمال زیاد منجر به نمونهگیری ناکافی شده (RR: 2.23؛ 95% CI؛ 1.25 تا 3.98)، و در مقایسه با کانولای آلومینیومی، پروسیجر دشوار (RR: 3.26؛ 95% CI؛ 1.38 تا 7.67) یا دردناک (RR: 5.81؛ 95% CI؛ 1.41 تا 23.88) را ایجاد کرد.
برای CVS ترانسابدومینال، دو کارآزمایی با 285 زن، که تکنیکهای مختلف سوزن را مقایسه کردند، وارد شدند. یک مطالعه که از سیستم ex vivo جفت ترم (term placentae) استفاده کرد، حذف شد. کارآزماییهای واردشده، تکنیکهای مختلف آسپیراسیون فشار منفی مداوم را با یک سیستم فشار منفی ناپیوسته ایجاد شده توسط یک سرنگ متصل به یک سوزن 20 گیج (gauge) مقایسه کردند. مطالعات نتایج متناقضی را به همراه داشتند. یک مطالعه نشان داد که تفاوت معنیداری میان گروهها در میانگین وزن پرزهای کوریونی بهدستآمده (MD: 0.40؛ 95% CI؛ 2.25- تا 3.05) یا به دست نیامدن نمونه کافی (بیش از 5 میلیگرم پرزهای کوریونی) در تلاش اول (RR: 1.02؛ 95% CI؛ 0.54 تا 1.93) وجود نداشت، در حالی که مطالعه دیگر نشان داد که هر دوی این پیامدها با روش استاندارد ناپیوسته با استفاده از یک سرنگ، بهطور قابل توجهی کمتر حاصل شدند (میانگین وزن پرزهای کوریونی به دست آمده: MD: -14.80؛ 95% CI؛ 21.71- تا 7.89-؛ به دست نیامدن نمونه کافی در اولین تلاش: RR: 2.73؛ 95% CI؛ 1.08 تا 6.92). تفاوتی در نرخ سقط جنین پس از این روش در هر دو مطالعه وجود نداشت (RR: 7.15؛ 95% CI؛ 0.37 تا 136.50؛ RR: 2.93؛ 95% CI؛ 0.12 تا 70.00). میزان درد بیماران میان گروهها (MD: 0.00؛ 95% CI؛ 0.04- تا 0.04) و موفقیت کشت (بدون موارد ناموفق) نیز مشابه بودند.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.