سوال مطالعه مروری
تعیین این که داروهای کاتکولامینرژیک (catecholaminergic) در درمان تاردیو دیسکینزی (tardive dyskinesia) برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی (schizophrenia) یا مشکلات سلامت روان مشابه کمک کننده است یا خیر.
پیشینه
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب صداهایی میشنوند و چیزهایی میبینند (توهمها (hallucinations)) و باورهای عجیب و غریب دارند (هذیانها (delusions)). درمان اصلی اسکیزوفرنی داروهای آنتیسایکوتیک است. با این حال، این داروها میتوانند عوارض جانبی ناتوان کنندهای داشته باشند. تاردیو دیسکینزی یک حرکت غیر-ارادی است که باعث ایجاد تشنج، اسپاسم و شکلک در صورت، دهان، زبان و فک میشود. این وضعیت ناشی از مصرف طولانیمدت یا دوزهای بالای داروهای آنتیسایکوتیک است، درمان آن بسیار دشوار بوده و حتی میتواند غیر-قابل درمان باشد. یکی از درمانهای پیشنهادی این است که از داروهایی استفاده شود که بر سیستم کاتکولامینرژیک، که یک گروه از مواد شیمیایی مغز هستند، تاثیر میگذارند.
ویژگیهای مطالعه
این مرور شامل 10 مطالعه کوچک و کوتاهمدت است که عمدتا در دهه 1980 منتشر شده و در مجموع شامل 261 نفر است.
نتایج کلیدی
یک مطالعه کوچک نشان داد که 2 هفته درمان هم با آلفا-متیلدوپا (alpha-methyldopa) و هم رزرپین (reserpine) ممکن است منجر به بهبودی مهم بالینی در نشانههای تاردیو دیسکینزی در مقایسه با دارونما (placebo) شود، اما کیفیت شواهد پائین بود. در مورد تاثیر رزرپین در برابر آلفا-متیلدوپا نامطمئن هستیم؛ کیفیت شواهد بسیار پائین بود. کارآزمایی کوچک دیگری تترابنازئین (tetrabenazine) و هالوپریدول (haloperidol) را بعد از 18 هفته درمان مقایسه کرده بود، اما در مورد تاثیر آن نیز نامطمئن هستیم، زیرا کیفیت شواهد بسیار پائین بود. مطالعات وارد شده گزارشی در مورد تاثیرات مضر داروها ارائه نکردند.
کیفیت شواهد
شواهد ضعیف، محدود، کوتاه-مدت و در مقیاس کوچک بودند. اینکه این داروها به عنوان یک درمان برای تاردیو دیسکینزی توصیه شوند و استفاده از آنها به طور کامل تجربی است، امکانپذیر نیست. نیاز به پژوهشهای بزرگتر و دقیقتر در این حوزه وجود دارد.
این خلاصه به زبان ساده توسط نویسندگان مرور، از خلاصهای که ابتدا توسط بن گری، پژوهشگر ارشد بنیاد مکپین (mcpin.org/) نوشته شده بود، اقتباس شده است.
اگر چه پژوهشهای زیادی در این حوزه انجام شده، بسیاری از مطالعات به علت مشکلات ذاتی در ماهیت طراحی متقاطع آنها حذف شدند. معمولا دادهها پیش از انجام تقاطع گزارش نمیشوند و ماهیت TD و پاسخ احتمالی آن به درمانها باعث بیاعتباری استفاده از این دادهها میشود. این مرور اطلاعات کاربردی کمی را برای کاربران یا ارائه دهندگان خدمات فراهم میکند و مطالعات به خوبی طراحی شده و به خوبی گزارش شده بیشتری مورد نیاز است.
تاردیو دیسکینزی (tardive dyskinesia; TD) یک اختلال حرکتی ناتوان کننده است که با استفاده طولانیمدت از داروهای آنتیسایکوتیک همراه است. چندین استراتژی در درمان TD بررسی شده است. با این حال، در حال حاضر شواهد واضحی از اثربخشی این داروها در درمان TD وجود ندارد، این داروها با عوارض جانبی زیادی همراه هستند. یک استراتژی خاص میتواند استفاده از عوامل دارویی باشد که مشخص شده بر سیستم کاتکولامینرژیک (catecholaminergic) در ابعاد مختلف تاثیر میگذارند.
1. تعیین تاثیرات هر کدام از داروهای زیر بر TD ناشی از آنتیسایکوتیکها در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی (schizophrenia ) یا سایر اختلالات مزمن روانی. الف. داروهایی که بر سیستم نورآدرنرژیک (noradrenergic) تاثیر میگذارند. ب. آگونیستهای گیرنده دوپامین. ج. آنتاگونیستهای گیرنده دوپامین. د. داروهای تقلید کننده دوپامین. م. داروهایی که تولید یا انتشار دوپامین را افزایش میدهند.
2. بررسی اینکه با مداخلات کوتاهمدت (کمتر از 6 هفته) بهبودی اتفاق میافتد یا خیر و اینکه اگر این اتفاق افتاد، این تاثیر در دورههای طولانیتر پیگیری هم حفظ میشود یا خیر.
3. بررسی اینکه ترکیبات مختلف تاثیرات متفاوتی دارند یا خیر.
4. بررسی اینکه استفاده از داروهای کاتکولامینرژیک غیر-آنتیسایکوتیک در افرادی که اخیرا مبتلا به TD شدهاند (کمتر از پنج سال) موثر هستند یا خیر.
ما 712 منبع را از جستوجو در پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه اسکیزوفرنی در کاکرین (جولای 2015 و اپریل 2017) بازیابی کردیم. همچنین منابع تمام مطالعات شناسایی شده را برای یافتن کارآزماییهای بیشتر بررسی کردیم و با نویسندگان کارآزماییها برای کسب اطلاعات بیشتر تماس گرفتیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای را در این مرور گنجاندیم که بر افراد مبتلا به اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات روانی مزمن و تاردیو دیسکینزی ناشی از آنتیسایکوتیکها تمرکز داشتند. استفاده از مداخلات کاتکولامینرژیک را در برابر دارونما (placebo)، عدم مداخله یا هر مداخله دیگری برای درمان تاردیو دیسکینزی ناشی از آنتیسایکوتیکها مقایسه کردیم.
ما بهطور مستقل از هم دادهها را از این کارآزماییها استخراج کردیم و خطرات نسبی (RRs) را با 95% فواصل اطمینان (CIs) تخمین زدیم. اینطور فرض کردیم که افرادی که زودهنگام مطالعات را ترک کردند، بهبودی نداشتهاند.
10 کارآزمایی وارد شده (N = 261) بین سالهای 1973 تا 2010 منتشر شده بودند؛ هشت مورد هم از موارد جدید جستوجوهای بهروز شده در سالهای 2015 و 2017 هستند. چهلوهشت مطالعه از مرور خارج شدند. شرکتکنندگان عموما مبتلا به مشکلات مزمن روانی در حدود 50 سالگی و به صورت سرپایی بودند و مطالعات نیز عمدتا کوتاهمدت (2 تا 6 هفته) بودند. خطر سوگیری (bias) کلی در این مطالعات نامشخص بود، عمدتا به علت ضعف در گزارش پنهانسازی تخصیص و تولید توالی. مطالعات به وضوح کور نشده بودند و ما مطمئن نیستیم که دادهها ناقص یا به صورت انتخابی گزارش شده باشند یا اینکه سایر سوگیریها اعمال شده باشند.
یک کارآزمایی کوچک و سه بازویی نشان داد که هم آلفاـمتیلدوپا (alpha-methyldopa) (N = 20؛ RR: 0.33؛ 95% CI؛ 0.14 تا 0.80؛ شواهد با کیفیت پائین) و هم رزرپین (reserpine) (N = 20؛ RR: 0.52؛ 95% CI؛ 0.29 تا 0.96؛ شواهد با کیفیت پائین) ممکن است منجر به بهبود بالینی مهم در نشانههای تاردیو دیسکینزی در مقایسه با دارونما پس از 2 هفته درمان شوند، اما هیچ شواهدی مبنی بر تفاوت بین آلفا-متیلدوپا و رزرپین پیدا نکرد (N = 20؛ RR: 0.60؛ 95% CI؛ 0.19 تا 1.86؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). یک کارآزمایی کوچک دیگر، پس از 18 هفته درمان، تترابنزائین (tetrabenazine) و هالوپریدول haloperidol) را مقایسه کرده و هیچ شواهدی از تفاوت در بهبودی مهم بالینی در نشانههای تاردیو دیسکینزی نیافته بود (N = 13؛ RR: 0.93؛ 95% CI؛ 0.45 تا 1.95، شواهد با کیفیت بسیار پائین). هیچ مطالعهای حوادث جانبی را گزارش نکرده بود.
برای بقیه پیامدها هیچ شواهدی مبنی بر تفاوت بین هیچ یک از مداخلات وجود نداشت: آلفا-متیلدوپا در مقایسه با دارونما برای تشدید نشانههای تاردیو دیسکینزی (1 RCT؛ N = 20؛ RR: 0.33؛ 95% CI؛ 0.02 تا 7.32؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) سلیپرولول (celiprolol) در مقایسه با دارونما برای ترک زودهنگام مطالعه (1 RCT؛ N = 35؛ RR: 5.28؛ 95% CI؛ 0.27 تا 102.58؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) و کیفیت زندگی (1 RCT؛ N = 35؛ RR: 0.87؛ 95% CI؛ 0.68 تا 1.12؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، آلفا-متیلدوپا در برابر رزرپین در تشدید نشانههای تاردیو دیسکینزی (1 RCT؛ N = 20؛ غیر-قابل تخمین، هیچ رویدادی گزارش نشد؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، رزرپین یا کربیدوپا (carbidopa)/لوودوپا (levodopa) در مقایسه با دارونما برای بدتر شدن نشانههای تاردیو دیسکنزی (2 RCT؛ N = 37؛ RR: 1.18؛ 95% CI؛ 0.35 تا 3.99؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، اکسیپرتین (oxypertine) در مقایسه با دارونما برای بدتر شدن وضعیت ذهنی (1 RCT؛ N = 42؛ RR: 2.20؛ 95% CI؛ 0.22 تا 22.45؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، داروهای دوپامینرژیک (dopaminergic) (آمانتادین (amantadine)، بروموکریپتین (bromocriptine)، تیاپراید (tiapride)، اکسیپرتین، کربیدوپا/لودوپا در مقایسه با دارونما برای ترک زودهنگام مطالعه (6 RCT؛ N = 163؛ RR: 1.29؛ 95% CI؛ 0.65 تا 2.54؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) و تترابنازئین (tetrabenazine) در مقایسه با هالوپریدول برای تشدید نشانههای تاردیو دیسکنزی (1 RCT؛ N = 13؛ RR: 1.17؛ 95% CI؛ 0.09 تا 14.92) و ترک زودهنگام مطالعه (1 RCT؛ N = 13؛ RR: 0.23؛ 95% CI؛ 0.01 تا 4.00).
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.