این مرور یک نسخه بهروز شده از مرور کاکرین با موضوع «نقش کورتیکواستروئیدها یا ACTH در مدیریت بالینی تشدید حملات حاد در مالتیپل اسکلروزیس» است که برای اولینبار در کتابخانه کاکرین ، سال 2000، شماره 4 منتشر شد.
مالتیپل اسکلروزیس (multiple sclerosis; MS) یک بیماری مزمن در سیستم عصبی است. التهاب موضعی، توانایی مسیرهای ماده سفید را در هدایت تکانههای الکتریکی مختل کرده و منجر به بروز اپیزودهای حاد اختلال عملکرد سیستم عصبی به نام عود (relapse) میشود. در طول عود بیماری، نشانهها ممکن است باعث ایجاد سطوح مختلفی از اختلال با میزان متغیری از بهبودی شوند. عوارض ناشی از عود بیماری ممکن است در طول سیر بیماری تجمع یافته و منجر به ناتوانی دائمی شوند. ناتوانی معمولا بر اساس مقیاس کورتزک (Kurtzke) ارزیابی شده و در یک محدوده 10 امتیازی (0 = عدم ناتوانی، 10 = مرگومیر) نمرهگذاری میشود.
کورتیکواستروئیدها التهاب مغز و طناب نخاعی را کاهش میدهند و اولین داروهای انتخابی برای درمان تشدید حملات MS هستند. هدف از این مرور، تعیین کارآمدی کورتیکواستروئیدها یا هورمون آدرنوکورتیکوتروپیک (adrenocorticotrophic hormone; ACTH) در مقایسه با عدم درمان (دارونما (placebo)) در کاهش ناتوانی در بیماران MS مبتلا به عود حاد بود. همچنین پیشگیری از عوارض طولانیمدت بررسی شد. اهداف ثانویه، ارزیابی بیخطری (safety) و کارآمدی انواع مختلف داروها و برنامههای درمانی متفاوت بودند.
شش مطالعه منتشرشده میان سالهای 1961 و 1998 شامل 377 شرکتکننده، وارد این مرور شدند.
نتایج اصلی این مرور نشان میدهند که کورتیکواستروئیدها (متیلپردنیزولون (methylprednisolone; MP)) یا ACTH بهبودی از تشدید حملات حاد را تسهیل میکنند، و احتمال بهبودی از این اپیزود را طی پنج هفته اول درمان تا بیش از 60% افزایش میدهند. بهبودی بالینی تسریع شد و کاهش ناتوانی بهعنوان یک تغییر 1.5 امتیازی در نمره EDSS در هفته اول درمان ارزیابی شد. سطح کیفیت شواهد، متوسط بود. داروها به خوبی تحمل شدند.
هیچ داده روشنی در مورد تاثیرات طولانیمدت ارایه نشد.
شواهد در مورد کارآمدی انواع مختلف درمان یا برنامههای درمانی محدود بود. مقایسههای غیرمستقیم نشاندهنده تاثیر قابل توجهتر MP در مقایسه با ACTH است. به نظر میرسد استفاده از یک دوره کوتاهمدت (5 روز) از MP موثرتر از درمان طولانیمدت (15 روز) باشد. به نظر نمیرسد که فاصله میان آغاز حملات تا آغاز درمان بر این پیامد تاثیری داشته باشد.
بهطور کلی، این مرور شواهدی را برای حمایت از استفاده از کورتیکواستروئیدها در درمان عود در افراد مبتلا به MS ارایه میدهد. این عوامل در کوتاهمدت در بهبود نشانهها موثر بوده و به این ترتیب، روند بهبودی را تسهیل میکنند.
شواهدی را پیدا کردیم که کورتیکواستروئیدها، به ویژه MP، در درمان تشدید حملات حاد موثر هستند، احتمال بهبودی را از این اپیزود افزایش میدهند و بهبودی بیمار را تسریع میکنند. دادهها برای ارایه یک تخمین مطمئن از تاثیرات کورتیکواستروئیدها بر پیشگیری از حملات جدید و ناتوانی طولانیمدت کافی نبودند.
کورتیکواستروئیدها معمولا برای بهبود نرخ بهبودی پس از تشدید حملات حاد در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (multiple sclerosis; MS) استفاده میشوند. با این حال، مشخص نیست که این عوامل درمانی تا چه حد موثر هستند و بهترین برنامه درمانی کدام است (نوع دارو، دوز، دفعات، طول دوره درمان و روش تجویز).
این مرور یک نسخه بهروز شده از مرور کاکرین با موضوع «نقش کورتیکواستروئیدها یا ACTH در مدیریت بالینی تشدید حملات حاد در مالتیپل اسکلروزیس» است که برای اولینبار در کتابخانه کاکرین ، سال 2000، شماره 4 منتشر شد.
اهداف اولیه، تعیین تاثیرات کورتیکواستروئیدها و ACTH برای درمان بیماران MS با تشدید حملات حاد از نظر بهبود ناتوانی؛ کاهش خطر حملات جدید در طول دوره پیگیری؛ و پیشگیری از پیشرفت ناتوانی در یک دوره پیگیری طولانیمدت، بودند. اهداف ثانویه شامل فراوانی و شدت عوارض جانبی و قابلیت پذیرش آنها در پرتو مزایا؛ تاثیرات متفاوت کورتیکواستروئیدها با توجه به دوزها و داروهای متفاوت، روشهای تجویز، طول دوره درمان و فاصله زمانی میان شروع نشانهها و تصادفیسازی، بر اساس مقایسههای غیرمستقیم؛ تاثیرات درمانی مختلف بر اساس سیر بیماری و تاثیر کورتیکواستروئیدها یا ACTH بر تصویربرداری رزونانس مغناطیسی بهعنوان نشانگر (surrogate) جایگزین فعالیت بیماری بود.
هماهنگکننده جستوجو در کارآزماییهای گروه مالتیپل اسکلروزیس و بیماریهای نادر سیستم عصبی مرکزی در کاکرین به جستوجو در پایگاه ثبت تخصصی گروه، همچنین منابع دیگر، شامل پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL) ( کتابخانه کاکرین ، سال 2013، شماره 2)؛ MEDLINE؛ EMBASE؛ CINAHL؛ LILACS؛ PEDro و پایگاههای ثبت کارآزماییهای بالینی (31 مارچ 2013) پرداخت.
نویسندگان مرور یک جستوجوی دستی را انجام داده و با نویسندگان کارآزمایی و شرکتهای داروسازی تماس گرفتند.
همه کارآزماییهای تصادفیسازی شده و دوسو کور (double-blind) ارزیابی شدند که تاثیر کورتیکواستروئیدها یا ACTH را در مقایسه با دارونما (placebo) در شرکتکنندگان مبتلا به MS در طول تشدید حملات حاد، صرفنظر از سن یا شدت مقایسه کردند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم کارآزماییها را برای ورود انتخاب کرده، خطر سوگیری (bias) را ارزیابی و دادهها را استخراج کردند. اختلافنظرات با اجماع نظر میان نویسندگان مرور حلوفصل شدند. برای دستیابی به اطلاعات بیشتر، با نویسندگان مطالعه تماس گرفته شد.
شش کارآزمایی، که میان سالهای 1961 و 1998 منتشر شد، در این مرور وارد شدند. در نسخههای بهروز شده فعلی، کارآزماییهای جدیدی شناسایی نشدند. در مجموع 377 شرکتکننده به صورت تصادفی به درمانها اختصاص یافتند (199 نفر به درمان و 178 نفر به دارونما). داروهای آنالیز شده، متیلپردنیزولون (methylprednisolone; MP) (چهار کارآزمایی، 140 شرکتکننده) و ACTH (دو کارآزمایی، 237 شرکتکننده) بودند. بهطور کلی، تجویز MP یا ACTH باعث بهبودی در تشدید حملات حاد در شرکتکنندگان مبتلا به MS شد: استفاده از هر یک از این عوامل احتمال بدتر شدن یا پایدار شدن وضعیت را طی پنج هفته اول درمان تا بیش از 60% کاهش داد (نسبت شانس (OR): 0.37؛ 95% فاصله اطمینان (95% CI): 0.24 تا 0.57؛ کاهش ناتوانی 1.5 امتیازی در نمره مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده (Expanded Disability Status Scale; EDSS) کورتزک (Kurtzke) در هفته اول درمان، تفاوت میانگین (MD): 1.47-؛ 95% CI؛ 2.25- تا 0.69-). کیفیت کلی شواهد با استفاده از سطوح رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE)، در حد متوسط بود. شواهد برای نشان دادن اینکه مصرف استروئیدها یا درمان با ACTH از حملات جدید و بدتر شدن ناتوانی در طولانیمدت پیشگیری میکند یا خیر، کافی نبود. مقایسههای غیرمستقیم نشان میدهند که از نظر کاهش خطر بدتر شدن یا پایدار شدن بیماری طی پنج هفته اول درمان، MP در مقایسه با ACTH تاثیر قابل توجهتر و مزیت بیشتری دارد (OR: 0.20؛ 95% CI؛ 0.09 تا 0.45 در مقایسه با OR: 0.46؛ 95% CI؛ 0.28 تا 0.77)، و MP داخل وریدی موثرتر از MP خوراکی است (OR: 0.12؛ 95% CI؛ 0.04 تا 0.42 در مقایسه با OR: 0.29؛ 95% CI؛ 0.10 تا 0.89). به نظر نمیرسد فاصله زمانی بین شروع حملات تا آغاز تجویز درمان بر این پیامد تاثیری داشته باشد. به نظر میرسد که دورههای کوتاهمدت (پنج روز) تزریق داخل وریدی MP نسبت به درمان طولانیمدت (15 روز) موثرتر باشند (OR: 0.13؛ 95% CI؛ 0.02 تا 0.75 در مقایسه با OR: 0.22؛ 95% CI؛ 0.09 تا 0.57). هیچ دادهای برای پیگیری بیش از یک سال در دسترس نیست تا امکان ارزیابی تاثیر درمان را بر پیشرفت بیماری در طولانیمدت فراهم کند. یک مطالعه گزارش داد که درمان کوتاهمدت با دوز بالای MP داخل وریدی با عوارض جانبی همراه نبود. با این حال، نشانههای گوارشی و اختلالات عاطفی در گروه MP خوراکی با دوز بالا به میزان قابل توجهی شایعتر از گروه دارونما بود. افزایش وزن و ادم در گروه ACTH به میزان قابل توجهی بیشتر از گروه کنترل بود.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.