انجام جراحی برای ضایعات پیشسرطانی دهانه رحم (نئوپلازی اینترااپیتلیال سرویکس (cervical intraepithelial neoplasia)) اغلب باعث خونریزی قابل توجه حین جراحی یا طی 14 روز پس از آن میشود. این مرور نشان داد که تکنیک خوب جراحی میتواند اتلاف فوری خون را کاهش دهد و خونریزی توسط برخی داروها نیز کاهش مییابد. وازوپرسین با تنگ کردن و انقباض رگهای خونی باعث کاهش جریان خون میشود. ترانکسامیک اسید باعث کاهش اتلاف خون پس از بیوپسی مخروطی (cone) با چاقو و لیزر میشود. بخیهها نیز میزان اتلاف خون را کاهش میدهند اما میتوانند در معاینه چشمی بعدی گردن رحم اختلال ایجاد کنند.
به نظر میرسد خونریزی مرتبط با جراحی سرویکس با وازوپرسین، که در ترکیب با بیحسی موضعی استفاده میشود، کاهش یابد. ترانکسامیک اسید ممکن است باعث کاهش اتلاف خون پس از بیوپسی مخروطی با چاقو و لیزر شود. دادههای کافی برای ارزیابی اثرات آنها بر خونریزی اولیه وجود ندارد. شواهدی وجود دارد که بخیه هموستاتیک دارای عوارض جانبی بر اتلاف خون، استنوز سرویکال و کولپوسکوپی رضایتبخش است.
نئوپلازی اینترااپیتلیال سرویکس (cervical intraepithelial neoplasia; CIN) شایعترین ضایعه پیش از بدخیمی است. درمانهای جراحی برای CIN معمولا همراه با اتلاف خون هستند.
ارزیابی اثربخشی و ایمنی مداخلات برای پیشگیری از اتلاف خون در طول درمان CIN.
ما تا ماه نوامبر 2012 در پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه سرطان زنان در کاکرین، MEDLINE؛ EMBASE و CENTRAL جستوجو کردیم. ما همچنین پایگاههای ثبت کارآزماییهای بالینی، چکیده مقالات مربوط به جلسات علمی و فهرست منابع مطالعات وارد شده را بررسی کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) از وازوپرسین، ترانکسامیک اسید، سوچورهای هموستاتیک، محلول Amino-Cerv یا Monsel در زنانی که تحت جراحی برای CIN قرار دارند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم، دادهها را خلاصه کرده و خطر سوگیری (bias) را ارزیابی کردند. خطرات نسبی (RR) که به مقایسه عوارض جانبی در زنانی پرداختند که یکی از مداخلات را دریافت کردند، در یک متاآنالیز با اثرات تصادفی جمع شده یا در آنالیزهای کارآزمایی منفرد وارد شدند.
دوازده RCT (N = 1602، که از آن تعداد، 1512 مورد ارزیابی شدند) وارد شدند.
وازوپرسین در مقایسه با دارونما (placebo)، خونریزی حین جراحی را بهطور قابل توجهی کاهش داد (تفاوت میانگین (MD) = 100.80-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 129.48- تا 72.12-) و با کاهش خطر خونریزی که نیاز به بخیههای هموستاتیک یا وازوپرسین بیشتر داشته باشد، همراه بود (خطر نسبی (RR) = 0.39؛ 95% CI؛ 0.27 تا 0.56).
ترانکسامیک اسید در مقایسه با دارونما، پس از بیوپسی مخروطی (cone) با چاقو و لیزر خطر خونریزی ثانویه را بهطور معنیداری کاهش داد (RR = 0.23؛ 95% CI؛ 0.11 تا 0.50)، اما تاثیری بر خونریزی اولیه نداشت (RR = 1.24؛ 95% CI؛ 0.04 تا 38.23). همچنین از نظر آماری كاهش قابلتوجهی در میزان اتلاف خون پس از جراحی در مقايسه با دارونما دیده شد (MD = -55.60؛ 95% CI؛ 94.91- تا 16.29-).
پک کردن محل جراحی با محلول Monsel در مقایسه با بخیه زدن معمول، منجر به از دست رفتن کمتر خون حین جراحی (MD = -22.00؛ 95% CI؛ 23.09- تا 20.91-) و کاهش خطر دیسمنوره (RR = 0.37؛ 95% CI؛ 0.16 تا 0.84)، کولپوسکوپی غیررضایتبخش (RR = 0.43؛ 95% CI؛ 0.30 تا 0.63) و استنوز سرویکس (RR = 0.35؛ 95% CI؛ 0.25 تا 0.49) شد، اما از نظر آماری، تفاوتی با بخیهها از نظر خطر خونریزیهای اولیه و ثانویه نداشت.
ژل آنتیبیوتیک Amino-Cerv نتوانست تغییری در خونریزی ثانویه ایجاد کند، اما در مقایسه با مراقبتهای معمول، با ترشحات واژینال بسیار کمتری (RR = 0.27؛ 95% CI؛ 0.09 تا 0.86) در 2 هفته همراه بود.
از نظر اتلاف خون، بین زنانی که ball electrode diathermy دریافت کردند و کسانی که با خمیر Monsel درمان شدند، تفاوت معنیداری مشاهده نشد (MD = 4.82؛ 95% CI؛ 3.45- تا 13.09).
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.