آیا سیکلوفسفامید برای درمان لوپوس سیستم عصبی مرکزی (لوپوس عصبیروانی) موثر است؟
محققان در سازمان همکاری کاکرین (Cochrane Collaboration) مروری را در مورد تاثیر سیکلوفسفامید (cyclophosphamide) در مقایسه با درمان معمول با متیلپردنیزولون (methylprednisolone) برای افراد مبتلا به لوپوس سیستم عصبی مرکزی (neuropsychiatric lupus) انجام دادند. پس از جستوجو برای یافتن همه مطالعات مرتبط، یک مطالعه را با 32 بیمار پیدا کردند. آن مطالعه، افرادی را که سیکلوفسفامید را به صورت وریدی دریافت کردند با افرادی مقایسه کرد که استروئیدها (متیلپردنیزولون داخل وریدی) را دریافت کردند. همه افراد در ابتدای مطالعه قرصهای استروئیدی (پردنیزون) دریافت کردند و مقدار آن در طول مطالعه کاهش یافت. این مطالعه دو سال به طول انجامید.
یافتههای آنها در زیر خلاصه میشوند:
در افراد مبتلا به لوپوس سیستم عصبی مرکزی:
- ما مطمئن نیستیم که سیکلوفسفامید در مقایسه با متیلپردنیزولون، علائم و نشانهها یا فعالیت بیماری را بهبود میبخشد.
- هیچ تفاوتی میان دو گروه از نظر آسیب بافتی یا اندام، یا در تعداد تشنجهای ماهانه مشاهده نشد، اما ممکن است این وضعیت بهطور تصادفی رخ داده باشد.
- پس از شش ماه از درمان، افرادی که سیکلوفسفامید دریافت کردند نسبت به افراد گروه متیلپردنیزولون، قرص پردنیزون کمتری مصرف کردند.
- و در پایان دو سال، تعداد بیشتری از افرادی که سیکلوفسفامید دریافت کردند نسبت به افراد گروه درمان با متیلپردنیزولون، در گروه درمانی خود باقی ماندند.
در اغلب موارد، اطلاعات دقیقی را در مورد عوارض جانبی نداریم. این امر به ویژه در مورد عوارض جانبی نادر ولی جدی، صادق است. عوارض جانبی مانند عفونتها، قند خون بالا و فشار خون بالا، مشکلات لوزالمعده و مرگومیر تقریبا به یک میزان در افرادی که سیکلوفسفامید یا متیلپردنیزولون دریافت کردند، رخ دادند.
لوپوس سیستم عصبی مرکزی چیست و سیکلوفسفامید چگونه میتواند کمک کند؟
لوپوس اریتماتوز سیستمیک (systemic lupus erythematosus; SLE) بیماری است که در آن سیستم ایمنی بدن به خود بدن فرد حمله میکند. در لوپوس CNS (لوپوس سیستم عصبی مرکزی) ممکن است بدن به سلولهای مغز و نخاع حمله کرده و به آنها آسیب برساند. این آسیب میتواند باعث تشنج، سردرد مزمن، گیجی و روانپریشی در فرد شود. داروهایی مانند کورتیکواستروئیدها (پردنیزون یا متیلپردنیزولون) معمولا به منظور کاهش التهاب و کنترل سیستم ایمنی در لوپوس استفاده میشوند. همچنین ممکن است از داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی یا سیتوتوکسیکها مانند سیکلوفسفامید (CTX یا Cytoxan) استفاده شود.
برای افراد مبتلا به لوپوس سیستم عصبی مرکزی که سیکلوفسفامید را در مقایسه با متیلپردنیزولون مصرف میکنند، چه اتفاقی میافتد؟
- سیکلوفسفامید در مقایسه با متیلپردنیزولون، منجر به بهبودی در 49 نفر بیشتر شد.
- 95 نفر از هر 100 نفر حداقل 20% بهبودی در نشانهها را با سیکلوفسفامید نشان دادند.
- 46 نفر از هر 100 نفر حداقل 20% بهبودی را در نشانهها با متیلپردنیزولون نشان دادند.
این مرور سیستماتیک، یک کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده را با تعداد کمی از بیماران در زیرگروههای بالینی مختلف از تظاهر عصبی بیماری پیدا کرد. شواهدی با کیفیت بسیار پائین وجود دارد حاکی از اینکه سیکلوفسفامید در مقایسه با متیلپردنیزولون در کاهش نشانههای درگیری عصبیروانی در SLE موثرتر است. با این حال، انجام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده با طراحی مناسب که شامل تعداد زیادی از افراد، با معیارهای تشخیصی بالینی و آزمایشگاهی صریح، مدت زمان کافی پیگیری و توصیف تمام معیارهای پیامد مرتبط باشد، برای هدایت عملکرد درمانی ضروری است. از آنجایی که هنگام بهروزرسانی، کارآزمایی جدیدی را برای وارد کردن در این مرور پیدا نکردیم، نتیجهگیریهای نویسندگان مرور تغییری نداشت.
درگیری عصبیروانی (neuropsychiatric involvement) در لوپوس اریتماتوز سیستمیک (systemic lupus erythematosus; SLE) پیچیده بوده و یکی از علل مهم موربیدیتی و مورتالیتی به حساب میآید. مدیریت بالینی تظاهرات سیستم عصبی SLE همچنان رضایتبخش نیست. این یک نسخه بهروز شده از مرور کاکرین است که نخستینبار در سال 2000 منتشر شد و پیش از این در سال 2006 بهروز شد.
ارزیابی مزایا و مضرات درمان با سیکلوفسفامید (cyclophosphamide) و متیلپردنیزولون (methylprednisolone) در درمان تظاهرات عصبیروانی در SLE.
ما پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL)؛ MEDLINE EMBASE؛ LILACS؛ SCOPUS و WHO را تا پایان جون 2012 جستوجو کردیم. از طریق جستوجوی دستی در مجلات مرتبط و همچنین تماس با کارشناسان، به دنبال مقالات بیشتری بودیم. هیچگونه محدودیتی از نظر زبان نگارش مقاله اعمال نشد.
ما تمام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای را وارد کردیم که سیکلوفسفامید را با متیلپردنیزولون در بیماران مبتلا به SLE از هر سن و جنس و با هر نوع تظاهرات عصبیروانی مقایسه کردند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم دادهها را استخراج، ارزیابی و بازبینی کردند. ما یک جدول «خلاصهای از یافتهها» را تهیه کردیم. دادههای دو حالتی (dichotomous data) را به صورت خطر نسبی (RR) با 95% فاصله اطمینان (CI) ارایه کردیم.
هیچ کارآزمایی جدیدی را در این نسخه بهروز شده وارد نکردیم. یک کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده شامل 32 بیمار وارد شد. در رابطه با خطر سوگیری (bias)، ایجاد توالی تخصیص (allocation) در معرض خطر پائین بود؛ با این حال، پنهانسازی تخصیص (allocation concealment)، کورسازی (blinding) و گزارشدهی انتخابی (selective reporting) در معرض خطر بالا قرار داشتند. پاسخ درمانی، تعریفشده به صورت بهبودی معادل 20% نسبت به ابتدای مطالعه با معیارهای بالینی، سرولوژیکی و عصبی خاص، در 94.7% (18/19) از بیماران گروه سیکلوفسفامید در مقایسه با 46.2% (6/13) از بیماران گروه متیلپردنیزولون در 24 ماه مشاهده شد (RR: 2.05؛ 95% CI؛ 1.13 تا 3.73). این نتایج از نظر آماری معنیدار بوده و تعداد افراد مورد نیاز جهت درمان تا حصول یک پیامد مفید بیشتر (number needed to treat for an additional beneficial outcome; NNTB) پاسخ درمانی، برابر با سه است. ما هیچ تفاوتی را با اهمیت آماری میان گروهها در معیارهای شاخص آسیب پیدا نکردیم (شاخص کلینیکهای همکاری بینالمللی لوپوس سیستمیک (Systemic Lupus International Collaborating Clinics; SLICC)). میانه (median) امتیاز شاخص فعالیت بیماری SLE؛ (SLE Disease Activity Index; SLEDAI)، به نفع گروه سیکلوفسفامید بود. استفاده از سیکلوفسفامید با کاهش نیاز به دوز پردنیزون (prednisone) همراه بود. همه بیماران در گروه سیکلوفسفامید بهبودی بیماری را در الکتروانسفالوگرافی نشان دادند اما از نظر آماری، هیچ تفاوت معنیداری در کاهش تعداد تشنجهای ماهانه میان گروهها وجود نداشت. هیچ تفاوت آماری معنیداری در عوارض جانبی، از جمله مورتالیتی، میان گروهها گزارش نشد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.