تحریک مغناطیسی ترانسکرانیال میتواند برخی نواحی کورتکس مغز را تحریک یا مهار کند، بسته به این که سرعت تکرار تحریک در فرکانسهای بالا اعمال شود یا پائین. از این قابلیت، برای مطالعات فیزیولوژیک استفاده شده و همچنین به عنوان درمان افسردگی پیشنهاد میشود. شانزده کارآزمایی در این مرور وارد شد و چهارده مورد حاوی دادههایی به شکل مناسب برای تجزیهوتحلیل کمّی (quantitative) بودند. اکثر مقایسهها تفاوتی را میان rTMS و دیگر مداخلات نشان ندادند. هیچ تفاوتی میان rTMS و TMS ساختگی با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (Beck Depression Inventory)، یا مقیاس رتبهبندی افسردگی همیلتون (Hamilton Depression Rating Scale) مشاهده نشد، به جز برای یک دوره زمانی (پس از دو هفته درمان) برای کورتکس پرهفرونتال بخش پشتی جانبی سمت چپ و فرکانس بالا، همچنین برای کورتکس پرهفرونتال بخش پشتی جانبی راست و فرکانس پائین، هر دو به نفع rTMS و هر دو با استفاده از مقیاس همیلتون. مقایسه rTMS (کورتکس پرهفرونتال بخش پشتی جانبی سمت چپ و فرکانس بالا) با درمان الکتروشوک هیچ تفاوتی را نشان نداد، به جز در بیماران سایکوتیک، پس از دو هفته درمان، با استفاده از مقیاس همیلتون، که نشان داد درمان الکتروشوک موثرتر از rTMS است.
اطلاعات موجود در این مرور نشان میدهد که هیچ شواهد قوی برای استفاده از تحریک مغناطیسی ترانسکرانیال در درمان افسردگی وجود ندارد، اگرچه حجمهای کوچک نمونه، احتمال وجود مزیت را رد نمیکنند.
تحریک مغناطیسی ترانسکرانیال میتواند برخی نواحی کورتکس مغز را تحریک یا مهار کند، بسته به این که سرعت تکرار تحریک در فرکانسهای بالا اعمال شود یا پائین. از این قابلیت، برای مطالعات فیزیولوژیک استفاده شده و همچنین به عنوان درمان افسردگی پیشنهاد میشود.
ارزیابی اثربخشی بالینی و بیخطری (safety) تحریک مغناطیسی ترانسکرانیال در درمان افسردگی.
یک جستوجوی الکترونیکی انجام شد که شامل پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه مرور افسردگی، اضطراب و اختلال روانی سازمان همکاری کاکرین (آخرین جستوجو در جون 2001)؛ پایگاه ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (شماره 2، 2001)؛ MEDLINE (1966 تا 2001)؛ EMBASE (1974 تا 2001)؛ PsycLIT (1980 تا 2001) و مقالات مرور شده از کتابشناختیها بود. دادههای منتشر نشده و منابع علمی خاکستری از طریق ارتباطات شخصی با محققان جستوجو شدند.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده که به ارزیابی اثربخشی درمانی و بیخطری تحریک مغناطیسی ترانسکرانیال در افسردگی پرداختند.
همه مرورکنندگان، مستقلا اطلاعات را استخراج و با بررسی متقاطع تائید کردند. اختلافات از طریق بحث و تبادل نظر حل شد.
دادههای پیوسته: هنگامی که مطالعات مشابه گروهبندی شدند، تفاوت میانگین (MD) استاندارد شده، تحت یک مدل اثر-ثابت، وزندهی شده با روش واریانس معکوس با 95% فواصل اطمینان، محاسبه شد. (در صورت وجود ناهمگونی آماری، قرار بود که از مدل اثرات تصادفی استفاده شود.)
شانزده کارآزمایی در این مرور وارد شد و چهارده مورد حاوی دادههایی به شکل مناسب برای تجزیهوتحلیل کمّی (quantitative) بودند. اکثر مقایسهها تفاوتی را بین rTMS و دیگر مداخلات نشان ندادند. هیچ تفاوتی میان rTMS و TMS ساختگی با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (Beck Depression Inventory)، یا مقیاس رتبهبندی افسردگی همیلتون (Hamilton Depression Rating Scale) مشاهده نشد، به جز برای یک دوره زمانی (پس از دو هفته درمان) برای کورتکس پرهفرونتال بخش پشتی جانبی سمت چپ و فرکانس بالا، همچنین برای کورتکس پرهفرونتال بخش پشتی جانبی راست و فرکانس پائین، هر دو به نفع rTMS و هر دو با استفاده از مقیاس همیلتون. مقایسه rTMS (کورتکس پرهفرونتال بخش پشتی جانبی سمت چپ و فرکانس بالا) با درمان الکتروشوک هیچ تفاوتی را نشان نداد، به جز در بیماران سایکوتیک، پس از دو هفته درمان، با استفاده از مقیاس همیلتون، که نشان داد درمان الکتروشوک موثرتر از rTMS است.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.