هدف از انجام این مرور چیست؟
هدف از این مرور کاکرین این بود که بدانیم آموزش مهارتهای ارتباطی (communication skills training; CST) برای متخصصان مراقبت سلامت که با افراد مبتلا به سرطان کار میکنند، تاثیری بر چگونگی ارتباط آنها و سلامت جسم و روان بیماران دارد یا خیر.
ما چه نوع مطالعاتی را وارد کردیم؟
فقط کارآزماییهای تصادفیسازی شده (RCTs) را وارد کردیم که تاثیر CST را بر متخصصان مراقبت سلامت (پزشکان، پرستاران و سایر متخصصان مرتبط با سلامت) که با افراد مبتلا به سرطان کار میکنند، ارزیابی کردند. انواع مختلفی از CST را وارد و تاثیر آن را بر متخصصان مراقبت سلامت و بیماران آنها، از طریق پیامدهای گزارش شده زیر ارزیابی کردیم: استفاده از پرسشهای باز، نگرانیهای استنباط شده، دریافت اطلاعات مناسب، اظهار همدلی، استفاده از مفهوم حقیقت، «فرسودگی شغلی» متخصصان مراقبت سلامت و اضطراب بیمار.
نتایج اصلی این مرور چه هستند؟
ما 17 RCT را یافتیم که به مقایسه CST با عدم استفاده از CST پرداختند. این مطالعات از معیار پیامدهای ارتباطی در برخورد با بیماران واقعی و شبیهسازی شده استفاده کردند. شواهد مربوط به اینکه CST منجر به بهبود استفاده از سوالات باز میشود یا خیر، بسیار نامطمئن است. با این حال، ما نشان دادیم که CST احتمالا همدلی متخصصان مراقبت سلامت را بهبود میبخشد و احتمال ارائه واقعیات بدون فردیسازی پاسخهای آنها را به احساسات بیمار یا پیشنهاد حمایت از آنها را کاهش میدهد. احتمالا CST تاثیری بر توانایی متخصصان مراقبت سلامت در رفع نگرانیها یا ارائه اطلاعات مناسب ندارد.
شواهد با قطعیت پائین حاکی از این است که CST میتواند باعث پیشگیری از «فرسودگی شغلی» متخصصان مراقبت سلامت شود و اینکه CST تاثیری بر اضطراب بیمار دارد یا خیر، بسیار نامطمئن است.
منظور آنها چه میباشد؟
احتمالا CST به متخصصان مراقبت سلامت کمک میکند تا همدردی بیشتری با بیماران خود داشته باشند و احتمالا برخی از جنبههای مهارتهای ارتباطی خود را بهبود ببخشند. این تغییرات ممکن است منجر به پیامدهای بهتری برای بیمار شود؛ با این حال، شواهد مربوط به مورد دوم بسیار نامطمئن است و پژوهش بیشتری مورد نیاز است.
به نظر میرسد دورههای مختلف CST در بهبود مهارتهای ارتباطی HCP مرتبط با مهارتهای حمایتی موثر باشد و به HCPها کمک میکند تا با احتمال کمتری واقعیتها را فقط بدون مجزا کردن پاسخهای آنها به احساسات بیمار یا ارائه پشتیبانی بیان کنند. ما قادر به تعیین اینکه تاثیرات CST در طول زمان پایدار هستند یا خیر، جلسات تلفیقی ضروری هستند و کدام نوع از برنامههای CST به احتمال زیاد کار میکند، نبودیم. هیچ شواهدی را برای حمایت از تاثیر مفید CST بر «فرسودگی شغلی» HCP، سلامت روان یا جسم و رضایت افراد مبتلا به سرطان نیافتیم.
این سومین نسخه بهروز از مروری است که در اصل در کتابخانه کاکرین در سال 2002، شماره 2 منتشر شد. افراد مبتلا به سرطان، خانوادهها و مراقبین آنها، شیوع بالایی از استرس روانی دارند، که ممکن است با برقراری ارتباط موثر و حمایت از مشارکت متخصصان مراقبت سلامت (healthcare professionals; HCPs) به حداقل برسد. پژوهشها نشان میدهند که مهارتهای ارتباطی با تجربه بهبود نمییابند، بنابراین، تلاشهای قابل توجهی به دورههایی اختصاص داده شده که ممکن است مهارتهای ارتباطی مربوط به HCPها را از جمله در مراقبت از سرطان بهبود ببخشد. در عمل دورههای آموزش مهارتهای ارتباطی (communication skills training; CST) مختلف وجود دارد. ما این مرور را انجام دادیم تا تعیین کنیم که CST کار میکند یا خیر و اینکه کدام نوع CST، در صورت وجود، موثرتر هستند.
ارزیابی اینکه آموزش مهارتهای ارتباطی در تغییر رفتار HCPهایی که در زمینه مراقبت از سرطان و بهبود بهزیستی (well-being) HCP، وضعیت سلامت و رضایت بیمار کار میکنند، موثر است یا خیر.
برای بهروز کردن این مرور، بانکهای اطلاعاتی الکترونیکی زیر را تا می 2018 جستوجو کردیم: پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ شماره 4، 2018)؛ MEDLINE via Ovid؛ Embase via Ovid؛ PsycInfo و CINAHL تا می 2018. به علاوه، پایگاه ثبت کارآزمایی بالینی دارویی در کتابخانه ملی ایالات متحده را جستوجو کردیم و فهرست منابع مقالات مرتبط و مجموعه مقالات کنفرانس را برای یافتن مطالعات بیشتر به صورت دستی جستوجو کردیم.
مرور اصیل، یک مرور روایتگونه (narrative) شامل کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) و مطالعات کنترل شده قبل-و-بعد بود. در نسخههای بهروز شده، ما معیارهای خود را به RCTهای ارزیابی کننده CST در مقایسه با عدم استفاده از CST یا CST دیگر در HCPهایی که در بخش مراقبت از سرطان کار میکنند، محدود کردیم. پیامدهای اولیه تغییرات ایجاد شده در مهارتهای ارتباطی HCP بود که در تعامل با افراد واقعی یا شبیه سازی شده مبتلا به سرطان یا هر دو، با استفاده از مقیاسهای هدف اندازهگیری شدند. مطالعاتی را که بر مهارتهای ارتباطی در مواجهه با رضایت آگاهانه برای پژوهش متمرکز بودند از مطالعه خارج کردیم.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم کارآزماییها را ارزیابی کرده و دادهها را با استفاده از فرم از پیش طراحی شده جمعآوری دادهها استخراج کردند. دادهها را با استفاده از روش اثرات تصادفی تجمیع کردیم. برای دادههای پیوسته، از تفاوتهای میانگین استاندارد شده (SMDs) استفاده کردیم.
17 RCT را وارد کردیم که بهطور عمده در شرایط سرپایی انجام شدند. یازده کارآزمایی مداخله CST را با عدم استفاده از مداخله CST مقایسه کردند؛ سه کارآزمایی به مقایسه تاثیر پیگیری مداخله CST بعد از آموزش اولیه CST پرداختند؛ دو کارآزمایی، تاثیر CST و کوچینگ (coaching) بیمار را مقایسه کردند؛ و یک کارآزمایی دو نوع CST را مقایسه کرد. انواع دورههای CST مورد ارزیابی در این کارآزماییها متغیر بودند. شرکتکنندگان مطالعه عبارت بودند از انکولوژیست، ساکنان، سایر پزشکان، پرستاران و تیم ترکیب شده از HCPها. بهطور کلی 1240 HCP مشارکت کردند (612 پزشک از جمله 151 نفر از ساکنین؛ 532 پرستار و 96 HCP ترکیب شده).
ده کارآزمایی دادههایی را به متاآنالیزها اضافه کردند. HCPها در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل، احتمال بیشتری داشت که از پرسشهای باز در مصاحبههای پس از مداخله استفاده کنند (SMD: 0.25؛ 95% CI؛ 0.02 تا 0.48؛ 0.03 = P؛ I² = 62%؛ 5 مطالعه؛ 796 شرکتکننده در مصاحبه؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)؛ احتمال زیادی وجود داشت که با بیماران خود همدلی نشان دهند (SMD: 0.18؛ 95% CI؛ 0.05 تا 0.32؛ 0.008 = P؛ I² = 0%؛ 6 مطالعه؛ 844 شرکتکننده در مصاحبه؛ شواهد با قطعیت متوسط)؛ و کمتر احتمال داشت که فقط واقعیتها را ارائه دهند (SMD: -0.26؛ 95% CI؛ 0.51- تا 0.01-؛ 0.05 = P؛ I² = 68%؛ 5 مطالعه؛ 780 شرکتکننده در مصاحبه؛ شواهد با قطعیت پائین). قطعیت شواهد مبنی بر عدم تفاوت بین CST و عدم استفاده از CST برای رفع نگرانیهای بیمار و ارائه اطلاعات مناسب متوسط بود. شواهدی مبنی بر تفاوت در سایر مهارتهای ارتباطی HCP، از جمله شفاف سازی و/یا خلاصه کردن اطلاعات، و مذاکره، وجود نداشت. پزشکان و پرستاران برای هر پیامد HCP متفاوت عمل نکردند.
تفاوتی بین گروهها در رابطه با «فرسودگی شغلی» HCP (شواهد با قطعیت پائین) یا در رابطه با رضایت بیمار یا درک بیمار از مهارتهای ارتباطی HCPها (شواهد با قطعیت بسیار پائین) وجود نداشت. از 17 RCT وارد شده 15 RCT در معرض خطر پائین سوگیری کلی در نظر گرفته شدند.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.