سوال مطالعه مروری
هدف از این مرور، بررسی تاثیرات داروهای غیر ضدصرع در مدیریت بالینی نورالژی عصب سهقلو (trigeminal neuralgia) بود.
پیشینه
نورالژی عصب سهقلو، بیماریای است که عصب سهقلو را تحت تاثیر قرار میدهد، عصبی که مسئول حس لامسه در ناحیه صورت است. این عارضه موجب بروز درد ناگهانی، و شدید، مانند حس فرورفتن جسم نوک تیز در صورت، نواحی نزدیک بینی، لبها، گونه، چشم یا گوش، میشود. بروز نورالژی عصب سهقلو، سالانه سه تا پنج مورد جدید در هر 100,000 نفر است. درمان استاندارد با داروهایی انجام میشود که برای درمان صرع استفاده میشوند (داروهای ضدصرع)، اما از دهه 1970، داروهای غیر ضدصرع مانند باکلوفن (baclofen) و توکاینید (tocainide) نیز برای درمان نورالژی عصب سهقلو مورد استفاده قرار گرفتهاند.
ویژگیهای مطالعه
پس از انجام یک جستوجوی گسترده برای یافتن مطالعات، چهار کارآزمایی را شناسایی کردیم که در مجموع شامل 139 شرکتکننده بودند و با معیارهای موجود برای ورود به مرور مطابقت داشتند. سه کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده، سه داروی غیر ضدصرع مختلف، تیزانیدین (tizanidine)، توکاینید و پیموزاید (pimozide) را با کاربامازپین (carbamazepine)، که یک درمان دارویی استاندارد برای صرع است، مقایسه کردند. هیچ کارآزماییای جدیدی برای این نسخه بهروز شده از مرور در سال 2013 شناسایی نشد.
نتایج و کیفیت شواهد
طبق شواهدی با کیفیت پائین، تیزانیدین مزیت قابل توجهی نسبت به کاربامازپین نداشت. گزارش کارآزمایی توکاینید، امکان ارزیابی تاثیر این دارو را بر تسکین درد نورالژی عصب سهقلو برای ما فراهم نکرد، اما مطالعاتی که بخشی از این مرور نبودند، نشان میدهند که این درمان میتواند تاثیرات جانبی جدی بر خون داشته باشد. عوارض جانبی پیموزاید بسیار شایع بودند، اما شواهدی با کیفیت پائین وجود داشت که این دارو موثرتر از کاربامازپین بود. در کارآزمایی چهارم، شواهدی با کیفیت پائین نشان داد قطرههای چشمی پروپاراکائین هیدروکلراید (proparacaine hydrochloride) هیچ مزیت قابل توجهی ندارند.
شواهد حاصل از کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده برای نشان دادن مزایای قابل توجه داروهای غیر ضدصرع در مدیریت بالینی نورالژی عصب سهقلو کافی نیست. برای تعیین اینکه داروهای غیر ضدصرع در مدیریت بالینی نورالژی عصب سهقلو مفید هستند یا خیر، انجام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده بیشتر و با طراحی خوب مورد نیاز است.
جستوجوهای انجامشده در این مرور تا تاریخ می 2013 بهروز هستند.
شواهدی با کیفیت پائین نشان میدهند که تفاوت معنیداری در تاثیر تیزانیدین برای درمان نورالژی عصب سهقلو در مقایسه با کاربامازپین وجود ندارد. پیموزاید موثرتر از کاربامازپین است، اگرچه شواهد موجود از کیفیت پائینی برخوردار بوده و دادهها امکان مقایسه میزان عوارض جانبی را فراهم نکردند. همچنین شواهدی با کیفیت پائین نشان میدهد قطرههای چشمی پروپاراکائین هیدروکلراید 0.5% نسبت به دارونما هیچ مزیتی ندارند. محدودیتهای موجود در دادههای مربوط به توکاینید، مانع از دستیابی به هرگونه نتیجهگیری میشود. شواهد حاصل از کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده برای نشان دادن مزایای قابل توجه داروهای غیر ضدصرع در مدیریت بالینی نورالژی عصب سهقلو کافی نیست. انجام پژوهشهای بیشتر در این زمینه مورد نیاز است.
تعریف انجمن بینالمللی مطالعه درد از نورالژی عصب سهقلو (trigeminal neuralgia) عبارت است از درد ناگهانی، معمولا یکطرفه، شدید، کوتاهمدت، مانند حس فرو رفتن جسم نوک تیز در بدن و عودکننده در توزیع یک یا چند شاخه از عصب پنجم جمجمه. درمان استاندارد این وضعیت، استفاده از داروهای ضدصرع است. از دهه 1970، داروهای غیر ضدصرع نیز در مدیریت نورالژی عصب سهقلو مورد استفاده قرار گرفتهاند. این یک نسخه بهروز شده از مروری است که نخستینبار در سال 2006 منتشر شده و پیش از این در سال 2011 بهروز شد.
مرور سیستماتیک از کارآمدی و تحملپذیری داروهای غیر ضدصرع برای مدیریت بالینی نورالژی عصب سهقلو.
در تاریخ 20 می 2013، برای این مرور بهروز شده، پایگاه ثبت تخصصی گروه بیماریهای عصبیعضلانی در کاکرین، CENTRAL (سال 2013، شماره 4)؛ MEDLINE (ژانویه 1966 تا می 2013)؛ EMBASE (ژانویه 1980 تا می 2013)؛ LILACS (ژانویه 1982 تا می 2013) و Chinese Biomedical Retrieval System (1978 تا می 2013) را جستوجو کردیم. پایگاههای ثبت کارآزماییهای بالینی را برای یافتن کارآزماییهای در حال انجام جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده دوسو کور (double-blind) را وارد این مرور کردیم، که در آنها یک داروی فعال بهتنهایی یا همراه با دیگر داروهای غیر ضدصرع به مدت حداقل دو هفته استفاده شدند.
دو نویسنده تصمیم گرفتند که کدام کارآزماییها با معیارهای ورود به مطالعه مطابقت داشته و بهطور مستقل از هم خطر سوگیری (bias) را درجهبندی کردند. برای این نسخه بهروز شده، کیفیت شواهد را بر اساس معیارهای ارائهشده در رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) رتبهبندی کردیم.
در این نسخه بهروز شده در سال 2013، جستوجوها را بهروز کردیم، اما فقط دو مطالعه جدید در حال انجام به دست آمدند. در این مرور، چهار کارآزمایی شامل 139 شرکتکننده وارد شدند. معیار پیامد اولیه در هرکدام، تسکین درد بود. سه کارآزمایی، یکی از داروهای خوراکی غیر ضدصرع، یعنی تیزانیدین (tizanidine)، توکاینید (tocainide) یا پیموزاید (pimozide)، را با کاربامازپین (carbamazepine) مقایسه کردند. سطح کیفیت شواهد برای همه پیامدهایی که دادههای مربوط به آنها در دسترس بود، پائین بود. در یک کارآزمایی درباره تیزانیدین شامل 12 شرکتکننده (یک نفر به دلیل بیماری غیرمرتبط از مطالعه خارج شد)، یک نفر از پنج شرکتکننده تحت درمان با تیزانیدین، و چهار نفر از شش شرکتکننده تحت درمان با کاربامازپین بهبود یافتند (خطر نسبی (RR): 0.30؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.05 تا 1.89). عوارض جانبی اندکی در ارتباط با مصرف تیزانیدین مشاهده شد. در مورد پیموزاید، شواهدی مبنی بر کارآمدی بیشتر آن نسبت به کاربامازپین در مدت شش هفته وجود داشت. تا 83% از شرکتکنندگان، عوارض جانبی را گزارش کردند اما این عوارض منجر به قطع درمان نشد؛ این گزارش، دادههای مشابهی را برای کاربامازپین ارائه نکرد. محدود بودن دادهها به این معنی است که نتوانستیم تاثیرات توکاینید را ارزیابی کنیم؛ بااینحال، دادههای حاصل از مطالعات تصادفیسازی نشده (که در این مرور وارد نشدند) نشان میدهد که عوارض جانبی خونی جدی ممکن است رخ دهد. یک کارآزمایی شامل 47 شرکتکننده، قطرههای چشمی پروپاراکائین هیدروکلراید 0.5% (proparacaine hydrochloride) را با دارونما (placebo) مقایسه کرد، اما طبق شواهدی با کیفیت پائین، هیچ مزیت قابل توجهی را گزارش نداد. در این گزارش به عوارض جانبی اشارهای نشد. کارآزمایی پروپاراکائین در معرض خطر پائین سوگیری بود؛ دیگر کارآزماییها بهطور کلی در معرض خطر سوگیری نامشخصی قرار داشتند.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.