داروهای مسدودکننده کانال کلسیم برای مدیریت دیستروفی عضلانی دوشن

دیستروفی عضلانی دوشن (Duchenne muscular dystrophy) یک بیماری پیشرونده است که باعث تحلیل عضلات شده و در اوایل دوران کودکی شروع می‌شود، و منجر به وابستگی به ویلچر تا سن سیزده سالگی و نارسایی تنفسی در اواخر نوجوانی می‌شود. این وضعیت به دلیل عدم وجود دیستروفین (dystrophin)، که یک پروتئین بزرگ عضلانی با چندین عملکرد درون سلول‌های عضلانی است، ایجاد می‌شود. ما می‌دانیم که مولکول‌های کلسیم در سلول‌های عضلانی افراد مبتلا به دیستروفی عضلانی دوشن تجمع می‌کنند و این امر با مرگ‌ومیر سلولی مرتبط است. مبنای منطقی پشت انجام این مرور آن بود که مشخص شود کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده با استفاده از داروهایی که ورود کلسیم را به عضله مسدود می‌کنند، نشان دادند که آنها باعث کاهش پیشرفت بیماری می‌شوند یا خیر. اگرچه این کارآزمایی‌ها بیش از ده سال پیش انجام شدند، یک مرور سیستماتیک در آن زمان انجام نشد، بنابراین ممکن است تاثیر بالقوه داروهای مسدودکننده کلسیم (آنتاگونیست‌ها) بر روند DMD نادیده گرفته شود. اگر این تاثیر وجود داشته باشد، آنتاگونیست‌های کلسیم می‌توانند به عنوان یک درمان موثر به تنهایی یا، احتمالا، در ترکیب با درمان‌های جدیدتر مانند کورتیکواستروئیدها یا درمان‌های بالقوه مانند درمان‌های مرتبط با ژن مورد استفاده قرار گیرند.

این مطالعه، یک مرور به‌روز شده است. در مرور اصیل، هشت مطالعه اولیه شناسایی شدند که پنج مطالعه کیفیت کافی را برای وارد شدن به این مرور داشتند. در این نسخه به‌روز شده، هیچ کارآزمایی جدیدی شناسایی نشد، بنابراین همچنان پنج کارآزمایی در این مرور وارد شدند. این مطالعات انواع مختلفی را از داروهای مسدودکننده کانال کلسیم بررسی کرده و پیامدهای مختلفی را مانند قدرت عضلانی، مقیاس عملکرد عضلانی، تغییرات بیوشیمیایی در عضلات و یافته‌های الکتروکاردیوگرافی اندازه‌گیری کردند. فقط یک مطالعه تاثیر مفیدی را نشان داد که افزایش قدرت عضلانی بود، همچنین در این مطالعه داروی مورد استفاده با عوارض جانبی قلبی همراه بود. اغلب عوارض جانبی ذکر شده، عوارض جانبی شناخته‌شده ناشی از مسدودکننده‌های کانال کلسیم بودند.
محدودیت‌های مرور آن بود که متاآنالیز نتوانست انجام شود زیرا کارآزمایی‌ها از مسدودکننده‌های کانال کلسیم مختلف استفاده کرده و پیامدهای متفاوتی را اندازه‌گیری کردند، و همه کارآزمایی‌ها به جز یک مورد شامل تعداد کمی از بیماران بودند. به عنوان نتیجه‌گیری می‌توان گفت که این مرور هیچ تاثیر مفیدی را از آنتاگونیست‌های کلسیم نشان نداد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

هیچ شواهدی برای نشان دادن تاثیر مفید و قابل توجه آنتاگونیست‌های کلسیم بر عملکرد عضلانی در DMD وجود ندارد.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

دیستروفی عضلانی دوشن (Duchenne muscular dystrophy; DMD) یک بیماری پیشرونده عضلانی است که در دوران کودکی شروع شده و منجر به ناتوانی شدید و کوتاه شدن طول عمر بیمار می‌شود. این بیماری به دلیل کمبود شدید پروتئین دیستروفین (dystrophin) رخ می‌دهد که نقش‌های ساختاری و سیگنال‌دهی را درون میوسیت‌های اسکلتی و قلبی ایفا می‌کند. کلسیم در سلول‌های عضلانی دیستروفیک تجمع می‌یابد و در آسیب سلولی نقش دارد. این فرضیه مطرح است که استفاده از آنتاگونیست‌های کلسیم ممکن است این بار کلسیم را کاهش داده و تاثیر سمّی آن را بر سلول‌های عضلانی کاهش دهد. این مطالعه، یک مرور به‌روز شده است که در آن هیچ کارآزمایی جدیدی یافت نشد.

اهداف: 

ارزیابی تاثیرات آنتاگونیست‌های کلسیم بر عملکرد عضلانی و قدرت عضلانی در افراد مبتلا به DMD.

روش‌های جست‌وجو: 

پایگاه ثبت کارآزمایی‌های گروه بیماری‌های عصبی‌عضلانی در کاکرین (جولای 2010)؛ MEDLINE (از ژانویه 1950 تا جولای 2010) و EMBASE (از ژانویه 1947 تا جولای 2010) را جست‌وجو کردیم. همچنین کتاب‌شناختی‌ها (bibliography) را در گزارش‌های هر یک از کارآزمایی‌ها جست‌وجو کردیم.

معیارهای انتخاب: 

همه کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی یا شبه‌-تصادفی‌سازی و کنترل‌شده در مورد اثربخشی هر نوعی از آنتاگونیست کلسیم در افراد مبتلا به DMD.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

هر دو نویسنده، همه کارآزمایی‌های شناسایی‌شده را، بر اساس اینکه با معیارهای انتخاب مطابقت داشتند یا خیر، ارزیابی کردند. هر دو نویسنده، داده‌ها را از کارآزمایی‌ها استخراج کرده و کیفیت روش‌شناسی (methodology) آنها را مورد بررسی قرار دادند. قصد داشتیم متاآنالیز را در جایی انجام دهیم که بیش از یک کارآزمایی از یک مداخله و پیامد با کیفیت روش‌شناسی کافی وجود داشت.

نتایج اصلی: 

پنج کارآزمایی تصادفی‌سازی یا شبه‌-تصادفی‌سازی و دوسو کور (double-blind) با معیارهای انتخاب مطابقت داشتند، اما برای انجام متاآنالیز به اندازه کافی مشابه نبودند. داروهای مورد مطالعه عبارت بودند از وراپامیل (verapamil) (8 شرکت‌کننده)، دیلتیازم (diltiazem) (56 شرکت‌کننده)، نیفیدیپین (nifedipine) (105 شرکت‌کننده) و فلوناریزین (flunarizine) (27 شرکت‌کننده). محدودیت‌هایی در توصیف کورسازی (blinding)، تصادفی‌سازی و تعریف معیارهای پیامد وجود داشتند. یک کارآزمایی، با استفاده از وراپامیل، تفاوتی را میان گروه‌های مطالعه از نظر نیروی عضلانی اندازه‌گیری شده با ارگومتری (ergometry) نشان داد، همچنین بروز عوارض جانبی قلبی را گزارش کرد. تعداد افرادی که در کارآزمایی‌ها وارد شدند، کم بودند، بنابراین مطالعات ممکن است افراد کافی را برای تشخیص تفاوت‌های کوچک در نیرو یا عملکرد عضلانی میان گروه‌های دارونما (placebo) و کنترل وارد نکرده باشند. علاوه بر این، آنتاگونیست‌های کلسیم در مراحل اولیه توسعه بودند و برخی از داروهای نسل دوم که دارای پروفایل عوارض جانبی بهتری هستند، مانند آملودیپین (amlodipine)، مورد مطالعه قرار نگرفتند.

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information