شواهد کافی در مورد شمارش حرکات کودک در رحم برای بررسی بهزیستی (wellbeing) وجود ندارد.
مادران معمولا از حدود 16 تا 20 هفتگی میتوانند حرکت نوزاد را در رحم خود احساس کنند. فعالیتهای نوزادان در رحم میتواند بهطور قابلتوجهی متفاوت باشد، برخی بسیار فعال هستند و برخی دیگر فعالیت چندانی ندارند. کاهش الگوی حرکات طبیعی نوزاد ممکن است علامتی از این باشد که کودک به دلایلی در حال تقلا است و شاید بهتر باشد نوزاد زودتر به دنیا بیاید. از این رو، پیشنهاد شده که اگر مادر حرکات نوزاد خود را هر روز بشمارد، که راههای مختلفی برای انجام این کار وجود دارد، ممکن است بتواند کاهش الگوهای حرکتی طبیعی نوزاد خود را تشخیص دهد. همچنین پیشنهاد میشود که اگر مادر این موضوع را به مراقبین خود اطلاع دهد، مراقبین میتوانند تستهای تکمیلی انجام دهند و از مرگ برخی نوزادان پیش از تولد پیشگیری کنند. با این حال، گاهی اوقات تستهای شمارش حرکت جنین میتواند باعث اضطراب قابلتوجهی در زنان شود و ممکن است برای برخی از زنان آسان نباشد، به خصوص زمانی که مادر در محل کار مشغول است یا از بچههای کوچک دیگری مراقبت میکند، بنابراین ارزیابی مفید بودن این تستها در شناسایی بچههایی که با زمان آن مشکل دارند و سپس انجام مداخله، مهم است.
مرور کارآزماییها پنج مطالعه را شامل 71,458 زن یافت که دو روش شمارش حرکات جنین را، شمارش حرکات جنین در برابر آنالیز هورمونی و شمارش روتین حرکات جنین در مقایسه با مراقبتهای پیش از زایمان استاندارد، که توسط نویسندگان کارآزمایی تعریف شد، مقایسه کردند. در مطالعاتی که شمارش روتین حرکات نوزاد را در رحم با شمارش مختلط یا نامشخص مقایسه کردند، تفاوتی در مردهزاییها، زایمان سزارین، وزن کمتر از صدک 10ام هنگام تولد و پیوستگی مادر-نوزاد مشاهده نشد؛ اضطراب زنان در گروه شمارش حرکات نوزاد کاهش یافت. تمایل به بستری در بیمارستان پیش از زایمان بیشتر بود. هنگامی که شمارش حرکات نوزاد با آنالیز هورمونی مقایسه شد، تعداد مراجعات به بیمارستان بین زنانی که حرکات را شمارش کردند کمتر بود و نوزادان کمتری در گروه آنالیز هورمونی نمره آپگار پائین داشتند، این نمره وضعیت نوزاد را پس از تولد ارزیابی میکند. تفاوتی بین دو گروه از نظر زایمانهای سزارین انجام شده و دیگر پیامدها وجود نداشت. «مرگومیر پریناتال یا موربیدیتی شدید» گزارش نشد. هنگامی که انواع روشهای شمارش حرکت جنین (یک بار در روز در مقایسه با بیش از یک بار در روز) مقایسه شد، زنان از استفاده از روش شمارش یک بار در روز رضایت بیشتری داشتند و یکی از دلایل آن را وقفه کمتر در فعالیتهای روزانه ذکر کردند؛ میزان بروز زایمان سزارین تفاوتی نداشت و مرگومیر پریناتال یا بیماری شدید گزارش نشد. تعداد و کیفیت روششناسی مطالعات برای ارزیابی دقیق مردهزایی کافی نبود. انجام کارآزماییهای بیشتری پیشنهاد میشود، این کار برای ارزیابی اضطراب و دیدگاههای زنان علاوه بر توانایی شمارش برای پیشگیری از مردهزایی بسیار مهم است.
این مرور شواهد کافی را برای تاثیرگذاری بر عملکرد بالینی ارائه نمیدهد. به ویژه اینکه هیچ یک از کارآزماییها شمارش حرکات جنین را با عدم-شمارش حرکات جنین مقایسه نکردند. فقط دو مطالعه حرکات روتین جنین را با مراقبتهای استاندارد پیش از زایمان، همانطور که توسط نویسندگان کارآزمایی تعریف شد، مقایسه کردند. شواهد غیر-مستقیم از یک RCT خوشهای بزرگ نشان داد که در گروه پایش روتین جنین نوزادان بیشتری در معرض خطر مرگومیر شناسایی شدند، اما این به معنای کاهش مورتالیتی پریناتال نبود. انجام پژوهشهای قوی با استفاده از مطالعاتی که به مقایسه شمارش حرکات روتین جنین با شمارش انتخابی حرکات جنین بپردازند فورا مورد نیاز است، زیرا این یک روش شایع است که شمارش حرکات جنین را فقط در زمانی مطرح کنیم که مشکوک به آسیب جنین هستیم.
شمارش حرکات جنین (fetal movement counting) روشی است که در آن زن حرکاتی را که احساس میکند، برای ارزیابی وضعیت جنین خود اندازهگیری میکند. هدف، تلاش برای کاهش مورتالیتی پریناتال با هشدار دادن به مراقبین در مواقعی است که نوزاد ممکن است در معرض خطر باشد. این روش ممکن است بهطور روتین، یا فقط در زنان در معرض خطر عوارضی که بر جنین تاثیر میگذارند، استفاده شود. همچنین ممکن است به پزشک اجازه دهد تا مداخلات مناسب را در زمان مناسب برای بهبود پیامدها ارائه دهد. از سوی دیگر، این روش میتواند باعث ایجاد اضطراب غیر-ضروری در زنان باردار یا ارائه مداخلات غیر-ضروری شود.
ارزیابی پیامدهای بارداری که در آن شمارش حرکات جنین بهطور روتین، و انتخابی انجام میشود یا اصلا انجام نمیشود؛ و مقایسه روشهای مختلف شمارش حرکات جنین.
پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه بارداری و زایمان در کاکرین (31 می 2015) و فهرست منابع مطالعات بازیابی شده را جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) و RCTهای خوشهای که در آنها شمارش حرکات جنین به عنوان روشی برای پایش بهزیستی (wellbeing) جنین ارزیابی شد.
دو نویسنده مرور واجد شرایط بودن مطالعات را بررسی کرده، کیفیت روششناسی مطالعات وارد شده را ارزیابی کرده و بهطور مستقل از هم دادهها را از مطالعات استخراج کردند. در جایی که امکانپذیر بود، تاثیرات مداخلات با استفاده از خطرات نسبی (RR) مقایسه شده و با 95% فواصل اطمینان (CI) ارائه شدند. کیفیت شواهد برای برخی از پیامدها با استفاده از رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) ارزیابی شدند.
پنج مطالعه (71,458 زن) در این مرور وارد شدند؛ 68,654 در یک RCT خوشهای. هیچ یک از این پنج کارآزمایی دارای خطر پائین سوگیری (bias) در هر هفت معیار خطر سوگیری ارزیابی نشدند. همه مطالعات وارد شده به جز یک مطالعه (که شامل زنان پُر-خطر به عنوان شرکتکننده بود) شامل زنانی با بارداریهای بدون عارضه بودند. دو مطالعه شمارش حرکات جنین را با مراقبتهای استاندارد، طبق تعریف نویسندگان کارآزمایی، مقایسه کردند. دو مطالعه وارد شده دو روش را برای شمارش حرکات جنین مقایسه کردند؛ شمارش حرکات یک بار در روز (Cardiff count-to-10) با بیش از یک بار در روز. یک مطالعه شمارش حرکات جنین را با ارزیابی هورمونی مقایسه کرد.
(1) شمارش روتین حرکات جنین در برابر شمارش مختلط یا تعریفنشده حرکات جنین
هیچ مطالعهای پیامد اولیه «مرگومیر پریناتال یا موربیدیتی شدید» را گزارش نکرد. در یک RCT خوشهای بزرگ، تفاوتی در میانگین نرخ مردهزایی در هر خوشه دیده نشد (تفاوت میانگین استاندارد (SMD): 0.23؛ 95% CI؛ 0.61- تا 1.07؛ شرکتکنندگان = 52 خوشه؛ یک مطالعه، شواهد با کیفیت پائین). مطالعه دیگر هیچ موردی را از مرگومیرهای جنینی گزارش نکرد. تفاوتی بین گروهها از نظر نرخ زایمان سزارین دیده نشد (RR: 0.93؛ 95% CI؛ 0.60 تا 1.44؛ شرکتکنندگان = 1076؛ یک مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین). اضطراب مادر با شمارش روتین حرکات جنین بهطور قابل توجهی کاهش یافت (SMD: -0.22؛ 95% CI؛ 0.35- تا 0.10-؛ شرکتکنندگان = 1013؛ یک مطالعه، شواهد با کیفیت متوسط). پیوستگی مادر-جنین تفاوت معنیداری نداشت (SMD: -0.02؛ 95% CI؛ 0.15- تا 0.11؛ شرکتکنندگان = 951؛ یک مطالعه، شواهد با کیفیت پائین). در یک مطالعه، بستری مادر پیش از زایمان پس از ارائه گزارش از کاهش حرکات جنین افزایش یافت (RR: 2.72؛ 95% CI؛ 1.34 تا 5.52؛ شرکتکنندگان = 123؛ یک مطالعه). در مطالعه دیگر، تمایل بیشتری به بستری مادر پیش از زایمان در هر خوشه در گروه شمارش حرکان نسبت به گروه کنترل وجود داشت (SMD: 0.38؛ 95% CI؛ 0.17- تا 0.93؛ شرکتکنندگان = 52 خوشه؛ یک مطالعه، شواهد با کیفیت پائین). وزن هنگام تولد کمتر از صدک 10ام بین گروهها تفاوت معنیداری نداشت (RR: 0.98؛ 95% CI؛ 0.66 تا 1.44؛ شرکتکنندگان = 1073؛ یک مطالعه، شواهد با کیفیت پائین). شواهد به دلیل نتایج غیر-دقیق و به دلیل نگرانی در مورد خطر نامشخص سوگیری، کیفیت پائینی داشتند.
(2) شمارش رسمی حرکات جنین (روش اصلاح شده Cardiff) در برابر آنالیز هورمونی
تفاوتی بین گروهها از نظر بروز زایمان سزارین دیده نشد (RR: 1.18؛ 95% CI؛ 0.83 تا 1.69؛ شرکتکنندگان = 1191؛ یک مطالعه). زنان در گروه شمارش رسمی حرکات جنین بهطور قابلتوجهی کمتر از زنانی که به صورت تصادفیسازی شده از آنالیز هورمونی استفاده کردند، به بیمارستان مراجعه داشتند (RR: 0.26؛ 95% CI؛ 0.20 تا 0.35)، در حالی که نمره آپگار کمتر از هفت در پنج دقیقه برای زنان تصادفیسازی شده برای آنالیز هورمونی کمتر بود (RR: 1.72؛ 95% CI؛ 1.01 تا 2.93). هیچ یک از دیگر پیامدهای گزارش شده، تفاوتی را نشان ندادند که از اهمیت آماری برخوردار باشد. «مرگومیر پریناتال یا موربیدیتی شدید» گزارش نشد.
(3) روش شمارش رسمی حرکات جنین یک بار در روز (شمارش تا 10) در برابر شمارش رسمی که در آن شمارش بیش از یک بار در روز (پس از صرف غذا) انجام شد
تفاوتی بین گروهها از نظر بروز زایمان سزارین دیده نشد (RR: 2.33؛ 95% CI؛ 0.61 تا 8.99؛ شرکتکنندگان = 1400؛ یک مطالعه). مرگومیر پریناتال یا موربیدیتی شدید گزارش نشد. زنان در استفاده از روش شمارش تا 10 نسبت به دیگر روشهای شمارش حرکات جنین سازگاری بیشتری داشتند و وقفه کمتر در فعالیتهای روزانه را یکی از دلایل آن ذکر کردند (عدم انطباق RR: 0.25؛ 95% CI؛ 0.19 تا 0.32).
به جز یک RCT خوشهای، مطالعات وارد شده کوچک بودند و از مقایسههای متفاوتی استفاده کردند، که اندازهگیری پیامدها را با استفاده از متاآنالیز دشوار ساخت. ماهیت مداخله اندازهگیری شده نیز اجازه کورسازی شرکتکنندگان و پزشکان را نداد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.