افزایش سطوح پتاسیم (نمک مهم برای عملکرد طبیعی بدن) در نوزادان متولد شده بسیار نارس یا با وزن تولد کمتر از 1500 گرم شایع است. سطوح بالای پتاسیم در خون ممکن است منجر به ضربان قلب نامنظم یا سریع شود که ممکن است به خونریزیهایی در مغز و/یا مرگ ناگهانی بیانجامد. هدف این مرور، تعیین اثربخشی و ایمنی مداخلات برای این وضعیت جدی بود. دو مطالعه با ورود 52 نوزاد که به بررسی استفاده از ترکیب انسولین و قند برای کاهش سطوح خونی پتاسیم پرداختند، شناسایی شدند. این ترکیب منجر به کاهش طول مدت سطوح بالای خونی پتاسیم و خطر خونریزیها در مغز نوزادان شد. یک مطالعه که 19 بیمار را وارد کرد، در مورد استفاده از آلبوترول (albuterol) (دارویی که به خروج پتاسیم از خون به سوی سلولهای بدن کمک میکند) گزارش داد. آلبوترول منجر به کاهش سطوح خونی پتاسیم در 4 و 8 ساعت پس از آغاز درمان شد. از آنجا که تا به امروز تعداد کمی از نوزادان وارد مطالعات شدند، هیچ توصیه محکمی برای درمان سطوح بسیار بالای خونی پتاسیم در نوزادان وجود ندارد. انجام تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
با توجه به اطلاعات محدود از مطالعات کوچک با کیفیت نامشخص، هیچ توصیه محکمی برای طبابت بالینی وجود ندارد. به نظر میرسد که ترکیبی از انسولین و گلوکز نسبت به درمان با رزین-کاتیون رکتال برای هیپرکالمی در نوزادان پرهترم ترجیح داده میشود. هم ترکیب انسولین و گلوکز و هم استنشاق آلبوترول سزاوار مطالعه بیشتر هستند. این دو مداخله ممکن است در مقابل یکدیگر تست شوند. اثربخشی دیگر مداخلات بالقوه موثر برای هیپرکالمی غیراولیگوری (دیورتیکها، ترانسفیوژن تعویض، دیالیز پریتونئال و کلسیم) در کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده تست نشدهاند.
هیپرکالمی غیرالیگوری نوزادان به صورت سطح پلاسمایی پتاسیم بیشتر از 6.5 میلیمول/لیتر در نبود نارسایی حاد کلیوی تعریف میشود. هیپرکالمی یک عارضه شایع در 48 ساعت اول زندگی در نوزادان بسیار کموزن هنگام تولد (VLBW) (وزن تولد کمتر از 1500 میلیگرم) و/یا بسیار نارس (< 32 هفته سن بارداری) است.
تعیین اثربخشی و ایمنی مداخلات برای هیپرکالمی غیراولیگوری [برای هدف این مرور به صورت پتاسیم سرم بیش از 6 میلیمول/لیتر (شرایط بالینی که در آن، احتمالا پیش از آنکه به سطح بسیار غیرطبیعی برسند، مداخلات اعمال میشوند) و برونده ادراری بیش از 0.5 میلیلیتر/کیلوگرم/ساعت تعریف شد] در نوزادان نارس یا VLBW در طول نخستین 72 ساعت زندگی.
پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL، کتابخانه کاکرین، شماره 2، 2006) برای شناسایی کارآزماییهای تصادفیسازی و شبه-تصادفیسازی و کنترل شده جستوجو شدند. بانکهای اطلاعاتی زیر در جون 2006 جستوجو شدند؛ MEDLINE از 1966، Embase از 1980، CINAHL از 1982. جستوجو در جون 2011 بهروز شد.
کارآزماییهای تصادفیسازی یا شبه-تصادفیسازی و کنترل شده در نوزادان نارس و/یا VLBW با تشخیص هیپرکالمی غیراولیگوری انجام شدند. مداخلات شامل مواردی بودند که هدفشان توزیع مجدد پتاسیم سرم (سدیم بیکربنات یا انسولین و گلوکز) یا افزایش حذف پتاسیم از بدن [دیورتیکها (هر نوعی) یا رزینهای تعویض یون (هر نوعی) یا ترانسفیوژن تعویض یا دیالیز پریتونئال، یا سالبوتامول یا آلبوترول (albuterol)] یا بیاثر کردن آریتمیهای بالقوه ناشی از هیپرکالمی (کلسیم) در مقابل دارونما (placebo) یا عدم مداخله؛ یا مقایسه هر دو مورد از این مداخلات بود. معیار پیامد اولیه عبارت بود از «مورتالیتی به هر علتی در طول اقامت اولیه در بیمارستان». پیامدهای ثانویه شامل پیامدهای جانبی شایع دیده شده در نوزادان پرهترم بودند.
ما از روشهای مرور استاندارد گروه مرور نوزادان در کاکرین استفاده کردیم. دو نویسنده همه مطالعات شناسایی شده را که بهطور بالقوه مرتبط با جستوجوی منابع علمی برای ورود در مرور بودند، بررسی کردند. روشهای آماری شامل خطر نسبی (RR)، تفاوت خطر (RD)، تعداد افراد مورد نیاز برای درمان تا بروز منفعت (NNTB) یا تعداد افراد مورد نیاز برای درمان تا بروز آسیب (NNTH) برای پیامدهای دو حالتی و تفاوت میانگین وزندهی شده (WMD) برای پیامدهای پیوسته با 95% فاصله اطمینان (CI) بودند. ما از مدل اثر ثابت برای متاآنالیز استفاده کردیم. ناهمگونی با استفاده از آماره مربع I؛ (I2 ) ارزیابی شد.
3 کارآزمایی تصادفیسازی شده، با حضور 74 نوزاد پرهترم (دادههای پیامد برای 71 نوزاد موجود داد) مداخلات را برای هیپرکالمی ارزیابی کردند. برونده ادراری فقط در یک مطالعه (Hu 1999) مشخص شد. در هیچ کدام از این کارآزماییها ما نمیتوانستیم اطمینان حاصل کنیم که تخصیص به گروههای مقایسه پنهان شده است. حجم نمونه 3 کارآزمایی بسیار کم بودند، 12 (Malone 1991)؛ 19 (Singh 2002) و 40 (Hu 1999) نوزاد. ارزیابیهای مداخله و پیامد در دو کارآزمایی قابل کورسازی برای کارکنان مطالعه بالینی نبودند (Malone 1991؛ Hu 1999).
یک مطالعه (Malone 1991)، گلوکز و انسولین را با رزین تعویض کاتیون مقایسه کرد که باعث کاهش در مورتالیتی به هر علتی شد که اهمیت آماری مرزی داشت: RR؛ 0.18 (95% CI؛ 0.03 تا 1.15)؛ RD؛ 0.66- (95% CI؛ 1.09- تا 0.22-)؛ NNTB؛ 2 (95% CI؛ 1 تا 5). در مطالعه Hu؛ (Hu 1999)، بروز هموراژی داخل بطنی ≥ درجه 2 بهطور قابلتوجهی کاهش یافت [RR؛ 0.30 (95% CI؛ 0.10 تا 0.93)؛ RD؛ 0.35- (95% CI؛ 0.62- تا 0.08-)؛ NNTB؛ 3 (95% CI؛ 2 تا 13).
استنشاق آلبوترول در برابر استنشاق سالین باعث تغییر K+ سرم از پایه در 4 ساعت [WMD؛ 0.69- میلیمول/لیتر (95% CI؛ 0.87- تا 0.51-)] و در 8 ساعت [WMD؛ 0.59- میلیمول/لیتر (95% CI؛ 0.78- تا 0.40-)] پس از آغاز درمان شد. تفاوتهایی در مرگومیر یا دیگر پیامدهای بالینی مشاهده نشد (Singh 2002).
به هیچ گونه عوارض جانبی جدی در رابطه با ترکیب انسولین و گلوکز یا آلبوترول استنشاقی اشاره نشد. سایر مداخلات فهرستشده در اهداف ما تا به امروز مورد مطالعه قرار نگرفتهاند.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.