چندین مرور سیستماتیک، FSH نوترکیب را با گنادوتروپینهای ادراری (HMG؛ FSH خالصشده، FSH بسیار خالصشده) برای تحریک شدید تخمدان در چرخههای IVF و ICSI مقایسه کرده و نتایج متناقضی را گزارش کردند. در این مطالعه، 42 کارآزمایی را با مجموع 9606 زوج وارد کردیم. مقایسه rFSH با گنادوتروپینهای ادراری بهطور کلی، منجر به تفاوتی در میزان زندهزایی، OHSS یا پیامدهای دیگر نشد. در مقایسه rFSH با HMG/HP-HMG، میزان زندهزایی در گروه rFSH بهطور قابل توجهی پائینتر شد، اگرچه تفاوتها اندک بودند. در مقایسه rFSH با FSH-P یا با FSH-HP، هیچ شواهدی دال بر وجود تفاوت در میزان زندهزایی وجود نداشت. میتوان نتیجه گرفت که همه این گنادوتروپینها بهطور مشابهی موثر و بیخطر هستند و انجام کارآزماییهای بیشتر غیرضروری است.
انتخاب بالینی گنادوتروپین باید به در دسترس بودن آنها، سهولت استفاده و هزینهها بستگی داشته باشد. بعید است تفاوتهای میان گنادوتروپینهای ادراری از نظر بالینی قابل توجه تلقی شوند. بعید است که انجام پژوهش بیشتر در مورد این مقایسهها، تفاوتهای اساسی را در اثربخشی یا بیخطری (safety) شناسایی کند.
چندین مرور سیستماتیک، به مقایسه گنادوتروپین نوترکیب (recombinant gonadotrophin) با گنادوتروپینهای ادراری (HMG؛ FSH خالصشده، FSH بسیار خالصشده) برای تحریک شدید تخمدان در چرخههای IVF و ICSI پرداخته و نتایج متناقضی را گزارش کردند. هریک از این مرورها، از معیارهای ورود و خروج مختلفی برای انتخاب کارآزماییها استفاده کردند. هدف ما از تهیه این مرور، گردآوری تمام مطالعات تصادفیسازی شده در این زمینه براساس معیارهای ورود مشترک، با استفاده از روشهای آماری منسجم و معتبر، بود.
مقایسه اثربخشی گنادوتروپین نوترکیب (rFSH) با سه نوع اصلی گنادوتروپینهای ادراری (یعنی HMG؛ FSH-P و FSH-HP) برای تحریک تخمدان در زنانی که تحت سیکلهای درمان IVF یا ICSI قرار میگیرند.
یک جستوجوی گسترده مطابق با دستورالعملهای کاکرین، شامل پایگاه تخصصی ثبت کارآزماییهای کنترلشده گروه اختلالات قاعدگی و ناباروری (تا می 2010)، پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (تا می 2010)، MEDLINE (1966 تا می 2010)، EMBASE (1980 تا می 2010)، CINAHL (1982 تا می 2010)، پایگاه ثبت ملی تحقیقات (National Research Register)، و Current Controlled Trials (تا می 2010)، انجام شد.
همه کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای در این مطالعه وارد شدند که دادههایی را برای مقایسه پیامدهای بالینی در زنان تحت درمان در سیکلهای IVF/ICSI با استفاده از FSH نوترکیب در مقایسه با HMG یا HMG بسیار خالصشده، FSH ادراری خالصشده (FSH-P)، و FSH ادراری بسیار خالصشده (FSH-HP) به منظور تحریک شدید تخمدان در سیکلهای IVF یا ICSI گزارش کردند.
دادهها توسط سه محقق (MvW؛ IK، و AV) انتخاب شدند. استخراج دادهها و ارزیابی خطر توسط چهار محقق (MvW؛ IK؛ AB و AV) صورت گرفتند. معیار پیامد اولیه، نرخ زندهزایی و OHSS به ازای هر زن تصادفیسازی شده بود. پیامدهای دوحالتی (binary) با استفاده از نسبت شانس آنالیز و به صورت مقادیر مطلق گزارش شدند. بهمنظور بررسی تفاوت تاثیرات نسبی ناشی از ویژگیهای کلیدی کارآزماییها، آنالیزهای گروهی برای همه پیامدها انجام شدند.
در این مطالعه، 42 کارآزمایی را با مجموع 9606 زوج وارد کردیم. مقایسه rFSH با دیگر گنادوتروپینها بهصورت کلی، بدون در نظر گرفتن پروتکل تنظیم کاهشی مورد استفاده، شواهدی را از وجود تفاوت با اهمیت آماری در نرخ زندهزایی نشان نداد (28 کارآزمایی، 7339 زوج، نسبت شانس (OR): 0.97؛ 95% CI؛ 0.87 تا 1.08). این یافته نشان میدهد که برای گروهی با نرخ زندهزایی 25% که از گنادوتروپینهای ادراری استفاده میکنند، نرخ مذکور در صورت استفاده از rFSH بین 22.5% و 26.5% خواهد بود. همچنین، هیچ شواهدی مبنی بر وجود تفاوت در نرخ OHSS وجود نداشت (32 کارآزمایی، 7740 زوج، OR: 1.18؛ 95% CI؛ 0.86 تا 1.61). این بدان معناست که برای گروهی با 2% خطر OHSS که از گنادوتروپینهای ادراری استفاده میکنند، نرخ خطر مربوطه با استفاده از rFSH بین 1.7% و 3.2% خواهد بود.
هنگامیکه گنادوتروپینهای ادراری مختلف بهطور جداگانه در نظر گرفته شدند، نتایج نشان دادند که نرخ زندهزایی پساز استفاده از rFSH بهطور معنیداری کمتر از HMG بود (11 کارآزمایی، N = 3197؛ OR: 0.84؛ 95% CI؛ 0.72 تا 0.99). این بدان معنا است که برای نرخ زندهزایی 25% با استفاده از HMG، در صورت استفاده از rFSH به جای HMG، نرخ مذکور بین 19% و 25% پیشبینی میشود. در مقایسه rFSH با FSH-P (5 کارآزمایی، N = 1430؛ OR: 1.26؛ 95% CI؛ 0.96 تا 1.64) یا در مقایسه rFSH با FSH-HP (13 کارآزمایی، N = 2712؛ 1.03 :OR؛ 95% CI؛ 0.86 تا 1.22) شواهدی از تفاوت معنادار در نرخ زندهزایی مشاهده نشد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.