افزودن درمان شیمی‌درمانی و/یا با رادیاسیون پس از جراحی در کارسینوسارکوم رحم

کارسینوسارکوم‌های رحم (uterus) سرطان‌های شایعی نبوده و 4.3% از کل سرطان‌های رحم را تشکیل می‌دهند. این سرطان‌های نادر پیش‌آگهی ضعیفی دارند؛ یکی از دلایل پیامد بقای ضعیف این واقعیت است که بیش از یک-سوم از این سرطان‌ها (کارسینوسارکوم (carcinosarcomas)) در زمان تشخیص به خارج از رحم گسترش یافته‌اند.

درمان اصلی، انجام جراحی برای برداشتن سرطان است، با این حال، به دلیل نرخ بالای عود موضعی و دوردست پس از جراحی، درمان‌های کمکی موثری مورد نیاز است. این مرور نشان داده که زنان مبتلا به بیماری در مرحله بالا (مرحله III-IV بیماری پایدار یا عودکننده) که شیمی‌درمانی ترکیبی از جمله ایفوسفامید (ifosfamide) دریافت کردند، پس از تعدیل آنالیزها بر اساس وضعیت عملکرد، خطر مرگ‌ومیر و پیشرفت بیماری کمتری نسبت به زنانی دارند که فقط ایفوسفامید دریافت کردند.

علاوه بر این، رادیوتراپی شکم با بهبود بقا مرتبط نبود، زیرا در یک کارآزمایی دریافتیم که هیچ تفاوتی در خطر مرگ‌ومیر و پیشرفت بیماری در زنانی که تحت رادیوتراپی کل شکم و شیمی‌درمانی بودند، پس از تعدیل آنالیزها بر اساس سن و مرحله بیماری، وجود نداشت. مطالعات قبلی نشان داده‌اند که دوکسوروبیسین (doxorubicin)، علیرغم اینکه برای درمان کارسینوم رحم تائید شده، به نظر نمی‌رسد که خیلی موثر باشد.

عوارض جانبی برای مقایسه درمان ترکیبی و ایفوسفامید و رادیوتراپی کل بدن و شیمی‌درمانی به‌طور جامعی گزارش شدند. زنان بیشتری با دریافت درمان ترکیبی نسبت به ایفوسفامید به‌تنهایی و شیمی‌درمانی نسبت به رادیوتراپی کل بدن، دچار عوارض جانبی شدند. در هیچ یک از کارآزمایی‌ها، تاثیر درمان بر کیفیت زندگی گزارش نشد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

در مرحله پیشرفته کارسینوسارکوم متاستاتیک رحم و هم‌چنین بیماری عودکننده، باید ترکیب کمکی شیمی‌درمانی با ایفوسفامید در نظر گرفته شود. شیمی‌درمانی ترکیبی با ایفوسفامید و پاکلیتاکسل (paclitaxel) در مقایسه با ایفوسفامید به‌تنهایی، با خطر مرگ‌ومیر کمتری همراه است. علاوه بر این، رادیوتراپی شکم با بهبود بقای بیمار همراه نیست.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

بروز کارسینوسارکوم رحم (uterine carcinosarcoma) چندان شایع نبوده و حدود 35% از موارد هنگام تشخیص محدود به رحم نیستند. بقای زنان مبتلا به کارسینوسارکوم پیشرفته رحم با الگوی شکست درمان، ضعیف است که نشان‌دهنده احتمال بیشتر عود متاستاتیک در قسمت فوقانی شکم و نواحی دوردست است.

اهداف: 

ارزیابی اثربخشی و بی‌خطری (safety) رادیوتراپی و/یا شیمی‌درمانی سیستمیک کمکی در مدیریت درمانی کارسینوسارکوم رحم.

روش‌های جست‌وجو: 

پایگاه ثبت کارآزمایی‌های گروه سرطان‌های زنان در کاکرین، پایگاه مرکزی ثبت کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL)، شماره 10 سال 2012؛ MEDLINE و EMBASE را تا نوامبر 2012 جست‌وجو کردیم. هم‌چنین پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌های بالینی، چکیده‌های مقالات نشست‌های علمی، فهرست منابع مطالعات وارد شده را جست‌وجو کرده و با متخصصان در این زمینه تماس گرفتیم.

معیارهای انتخاب: 

کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) که رادیوتراپی و/یا شیمی‌درمانی کمکی را در زنان مبتلا به کارسینوسارکوم رحم مقایسه کردند.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم داده‌ها را خلاصه کرده و خطر سوگیری (bias) را ارزیابی کردند. نسبت‌های خطر (HRs) برای «بقای کلی (overall survival; OS)» و «بقای بدون پیشرفت بیماری (progression-free survival; PFS)» و خطرات نسبی (RRs) برای مقایسه عوارض جانبی در زنانی که تحت رادیوتراپی و/یا شیمی‌درمانی قرار گرفتند، در متاآنالیزهای اثرات-تصادفی تجمیع شدند.

نتایج اصلی: 

سه کارآزمایی معیارهای ورود را داشتند، در این کارآزمایی‌ها 579 زن تصادفی‌سازی شدند که همه آنها در پایان کارآزمایی‌ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. دو کارآزمایی با ارزیابی 373 شرکت‌کننده مبتلا به بیماری پایدار یا عودکننده مرحله III تا IV، نشان دادند زنان دریافت‌کننده درمان ترکیبی نسبت به زنانی که فقط عامل ایفوسفامید (ifosfamide) دریافت کردند، پس از تعدیل آنالیزها بر اساس وضعیت عملکرد، به‌طور قابل‌توجهی با خطر کمتر مرگ‌ومیر و پیشرفت بیماری روبه‌رو بودند (HR: 0.75؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.60 تا 0.94 و HR: 0.72؛ 95% CI؛ 0.58 تا 0.90، به ترتیب برای OS و PFS). تفاوت در تمام عوارض جانبی گزارش‌شده دارای اهمیت آماری نبود، به استثنای تهوع و استفراغ، که زنان بیشتری در گروه درمان ترکیبی نسبت به گروه ایفوسفامید دچار این عوارض شدند (RR: 3.53؛ 95% CI؛ 1.33 تا 9.37).

در یک کارآزمایی، تفاوت در خطر مرگ‌ومیر و پیشرفت بیماری در زنانی که تحت رادیوتراپی (irradiation) کل بدن و شیمی‌درمانی قرار گرفتند، پس از تعدیل آنالیز بر اساس سن و مرحله FIGO، از اهمیت آماری برخوردار نبود (HR: 0.71؛ 95% CI؛ 0.48 تا 1.05 و HR: 0.79؛ 95% CI؛ 0.53 تا 1.18، به ترتیب برای OS و PFS). تفاوت در تمام عوارض جانبی گزارش‌شده اهمیت آماری نداشت، به استثنای موربیدیتی‌های هماتولوژیکی و نوروپاتی، که زنان بسیار کمتری در گروه رادیوتراپی کل بدن نسبت به گروه شیمی‌درمانی دچار آنها شدند (RR: 0.02؛ 95% CI؛ 0.00 تا 0.16) برای موربیدیتی هماتولوژیکی، هر نه زنی که در کارآزمایی دچار موربیدیتی نوروپاتی شدند در گروه شیمی‌درمانی بودند).

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information