درد میوفاشیال (MP) یک وضعیت دردناک عضلات است که با درد منتقل شده از نقاط ماشهای (TP) در بافت همبند احاطه کننده و جدا کننده عضلات (ساختارهای میوفاشیال) مشخص میشود. TP میتواند در جایی که درد احساس میشود، قرار داشته یا در فاصلهای دورتر از آن قرار گیرد. سیکلوبنزاپرین، یکی از داروهایی است که به صورت خوراکی برای درمان MP استفاده میشود. این دارو یک شل کننده عضلانی است، که به ویژه برای بهبود کیفیت خواب و کاهش درد استفاده میشود. داروی مذکور اسپاسم عضلانی را سرکوب میکند - و بنابراین ممکن است از درد ناشی از MP پیشگیری کند - بدون اینکه در عملکرد عضله تداخلی ایجاد کند. هدف از این مرور، ارزیابی تاثیر سیکلوبنزاپرین در کاهش درد و بهبود خواب در بیماران مبتلا به MP بود. ما بهطور گستردهای در نشریات علمی جستوجو کرده و دو کارآزمایی را با مجموع 79 شرکتکننده پیدا کردیم. آنها سیکلوبنزاپرین را د مقابل داروی دیگری به نام کلونازپام، و داروی تقلبی (دارونما)، یا در برابر تزریق یک بیحس کننده موضعی به نام لیدوکائین آزمایش کردند. در مجموع به 35 نفر از 79 شرکتکننده در دو کارآزمایی سیکلوبنزاپرین داده شد. سیکلوبنزاپرین در کاهش درد فک، کمی بهتر از کلونازپام و دارونما بود، اما در بهبود کیفیت خواب عملکرد بهتری نداشت. نتایج حاصل از کارآزمایی دیگر به دلیل تعداد کم شرکتکنندگان، از نظر علمی قابل اعتماد نبود، اما به نظر میرسید تزریق لیدوکائین کمی بهتر از قرصهای سیکلوبنزاپرین درد را کاهش میدهد. علیرغم این نتیجه، به دلیل اینکه دریافت هر نوع تزریقی ناراحت کننده است، افراد مبتلا به MP، به احتمال زیاد ترجیح میدهند با قرصهای سیکلوبنزاپرین درمان شوند. هیچ عارضه جانبی تهدید کننده زندگی مرتبط با هیچ یک از داروهای مورد مطالعه رخ نداد. انجام مطالعات بیشتری برای نشان دادن اینکه سیکلوبنزاپرین واقعا برای درمان MP موثر است یا خیر، مورد نیاز است، اما در حال حاضر پزشکان نمی توانند بگویند که آیا واقعا مفید است یا خیر.
شواهد کافی برای حمایت از تجویز سیکلوبنزاپرین در درمان MP وجود نداشت. ما فقط دو مطالعه کوچک را شناسایی کردیم که در مجموع به 35 شرکتکننده سیکلوبنزاپرین داده شد، و تخمین خطرات برای مزایا یا مضرات درمان امکانپذیر نبود. پیش از نتیجهگیری قاطع در مورد اثربخشی و بیخطری مصرف این دارو، RCTهایی با کیفیت بالاتر در زمینه کاربرد سیکلوبنزاپرین در درمان MP باید انجام شود. کارشناسان در این زمینه باید نقاط برش (cut-off) را برای شرکتکنندگان انتخاب کنند تا مشخص شود بیمار به کاهش درد مرتبط از نظر بالینی (پیامد اولیه) دست یافته یا خیر، تا نتایج آنها در نسخههای بعدی این مرور به راحتی ترکیب شوند.
درد میوفاشیال (myofascial pain; MP) یک وضعیت دردناک است که با درد منتقل شده از نقاط ماشهای (trigger point; TP) در ساختارهای میوفاشیال (در عضلات)، موضعی یا دور از محل درد، مشخص میشود. TPها میتوانند الگوی مشخصی را از درد انتقال یافته یا نشانههای اتونومی هنگام تحریک ایجاد کنند. سیکلوبنزاپرین (cyclobenzaprine)، نوعی شل کننده عضلانی که اسپاسم عضلانی را بدون تداخل با عملکرد عضله سرکوب میکند، در مدیریت بالینی MP به منظور بهبود کیفیت خواب و کاهش درد استفاده میشود.
ارزیابی اثربخشی و بیخطری (safety) سیکلوبنزاپرین در درمان MP.
پایگاه ثبت تخصصی گروه مرور مراقبت تسکینی و حمایتی در کاکرین؛ CENTRAL؛ PubMed؛ EMBASE؛ LILACS و Scielo در فوریه 2009 جستوجو شدند.
همه RCTها و شبه-RCTها که استفاده از سیکلوبنزاپرین را برای درمان MP با ارزیابی درد به عنوان یک پیامد اولیه یا ثانویه گزارش کردند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم مطالعات شناسایی شده را غربالگری کرده، دادهها را استخراج کرده، کیفیت کارآزمایی را ارزیابی کرده و نتایج را آنالیز کردند.
دو مطالعه را با مجموع 79 شرکتکننده شناسایی کردیم. یک مطالعه با 41 شرکتکننده، سیکلوبنزاپرین را با کلونازپام (clonazepam) و با دارونما (placebo) مقایسه کرد. شرکتکنندگانی که سیکلوبنزاپرین مصرف کردند، نسبت به بیماران درمان شده با کلونازپام (تفاوت میانگین (MD): 0.25-؛ 95% CI؛ 0.41- تا 0.09-؛ P: 0.002) و با دارونما (MD: -0.25؛ 95% CI؛ 0.41 تا 0.09-؛ P: 0.002)، مقداری بهبودی را در شدت درد حس کردند. مطالعه دیگر با 38 شرکت کننده، سیکلوبنزاپرین را با انفیلتراسیون لیدوکائین مقایسه کرد. سی روز پس از درمان، تفاوتهای آماری غیر معنیداری میان گروههای مقایسه، به نفع انفیلتراسیون لیدوکائین، برای میانگین درد کلی (MD: 0.90؛ 95% CI؛ 0.35- تا 2.15؛ P: 0.16)، و برای میانگین درد در فشردهسازی دیجیتال (digital compression) (MD: 0.60؛ 95% CI؛ 0.55- تا 1.75، P: 0.30)، به دست آمدند. هیچ عارضه جانبی تهدید کننده زندگی در ارتباط با داروها رخ نداد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.