سوال مطالعه مروری
آیا آنتیبیوتیکهای موثر برای درمان بیماری لایم، بر سیستم عصبی نیز موثر هستند؟
پیشینه
در انسان، یک باکتری به نام بورلیا بورگدورفری (Borrelia burgdorferi) باعث بیماری لایم (Lyme disease) میشود. زمانی که افراد توسط کنه حامل باکتری، گاز گرفته میشوند، آلوده میشوند. فرد ممکن است دچار نشانههایی در مفاصل، پوست، عضلات و سیستم عصبی (اعصاب محیطی (اعصاب خارج از مغز و نخاع)، مغز، و نخاع) شود. بدون درمان آنتیبیوتیکی، بیماری عصبی لایم یا ممکن است درمان شود یا باعث مشکلات طولانیمدت شود. احتمالا به دلیل تفاوت در بورلیا بورگدورفری، بیماری عصبی لایم در اروپا و ایالات متحده متفاوت است. اطلاعات محدودی وجود دارد که نشان دهد کدام آنتیبیوتیکها برای درمان بیماری لایم عصبی بهتر هستند.
ویژگیهای مطالعه
ما هفت کارآزمایی را یافتیم که درمان آنتیبیوتیکی را برای بیماری لایم عصبی مورد مطالعه قرار دادند. همه کارآزماییها به جز یک کارآزمایی، آنتیبیوتیکهای مختلف را مقایسه کردند. در کارآزمایی دیگری، اثرات درمان با آموکسیسیلین خوراکی در مقایسه با دارونما (placebo) پس از درمان اولیه با سفتریاکسون (ceftriaxone) مقایسه شد. کارآزماییها 450 بیمار اروپایی را انتخاب کردند. آنتیبیوتیکهای تست شده شامل پنیسیلین G، داکسیسایکلین (doxycycline)، سفتریاکسون و سفوتاکسیم (cefotaxime) بودند. یکی از کارآزماییها فقط شامل کودکان بود، در حالی که سایر کارآزماییها بیشتر شامل بزرگسالان بودند. ما فقط مطالعاتی را انتخاب کردیم که در آنها تخصیص درمان توسط شانس (به طور تصادفی) تعیین شد؛ به عنوان مثال، مطالعات، بهترین اطلاعات را برای مقایسه تاثیرات درمانهای مختلف ارائه کردند. اغلب مطالعات کورسازی نشده بودند (به این معنی که برخی از افراد به کار گرفته شده و کارکنان مطالعه، از درمان داده شده آگاه بودند). ما نتوانستیم در ایالات متحده، مطالعاتی مربوط به درمان با آنتیبیوتیک برای بیماری عصبی لایم پیدا کنیم. هیچ مطالعهای، تاثیرات تاخیر در شروع درمان را ارزیابی نکرد.
نتایج کلیدی و کیفیت شواهد
هفت مطالعه برای ترکیب نتایج خود خیلی متفاوت بودند، به طوری که ما آنها را به صورت جداگانه تجزیهوتحلیل کردیم.
هیچ یک از مطالعات، شواهد روشنی در مورد اینکه یک آنتیبیوتیک بهتر از دیگری باشد، ارائه نکرد. یک مطالعه موفق به ارائه شواهدی نشد که نشان دهد درمان دوم و طولانیتر با یک آنتیبیوتیک خوراکی (آموکسیسیلین)، پس از درمان داخل وریدی اولیه با سفتریاکسون، مزایای بیشتری دارد. چون هیچ یک از مطالعات دیگر از درمان ساختگی (دارونما) استفاده نکردند، مزایای بیشتر درباره تاثیر درمان آنتیبیوتیکی بر بهبودی که به طور طبیعی رخ دهد، ناشناخته باقی مانده است. به طور کلی، درمان به خوبی تحمل شد، اگر چه به نظر میرسد کیفیت عوارض جانبی گزارش شده در بسیاری از مطالعات پائین بوده باشد.
نتایج نشان میدهد که درمان با هر یک از چهار آنتیبیوتیک، پیامدهای مشابه خوبی برای درمان بیماری عصبی لایم در اروپا داشته است. درمان دوم با آموکسیسیلین به نظر نمیرسد مزایای بیشتری نسبت به سفتریاکسون ارائه کند. ما هیچ کارآزمایی درباره تاثیر آنتیبیوتیکها در درمان بیماری لایم عصبی در ایالات متحده نیافتیم.
شواهد تا اکتبر 2016 بهروز است.
اکثر شواهد بالینی به دست آمده از تعداد محدودی مطالعه عمدتا کوچک، کارآزماییهای ناهمگون با معیارهای پیامد گوناگون دارای کیفیت عمدتا پائین تا بسیار پائین بودند که اثربخشی نسبی آنتیبیوتیکهای مختلف نفوذ کننده به سیستم اعصاب مرکزی را برای درمان LNB مقایسه میکند. تعدادی از مطالعات تصادفیسازی شده موجود، قدرت محدودی دارند و فاقد معیارهای همسو و سازگار و به خوبی تعریف شده و نقطه پایانی اثربخشی برای ورود به مطالعه هستند. نتیجهگیری قطعی درباره اثربخشی نسبی رژیمهای دارویی آنتیبیوتیک پذیرفته شده برای درمان LNB امکانپذیر نیست. اکثریت افراد، پیامدهای خوبی گزارش کردند و نشانهها ظرف 12 ماه، صرفنظر از استفاده از آنتیبیوتیک برطرف شد. اقلیتی از شرکتکنندگان به اندازه کافی بهبود نیافتند، و برخی دوباره درمان شدند. این مطالعات تصادفیسازی شده، شواهدی فراهم کردند که نشان داد داکسیسایکلین، پنیسیلین G، سفتریاکسون و سفوتاکسیم در درمان LNB اروپایی موثر هستند. زمانی که در یک مطالعه، درمان با آنتیبیوتیک اولیه به همراه سفتریاکسون داخل وریدی با درمان طولانیمدت دیگر به همراه آموکسیسیلین خوراکی پیگیری شد، هیچ شواهدی از اثربخشی بیشتر مشاهده نشد. شواهدی از طریق راهبرد جستوجو با کیفیت بالا درباره اثربخشی آنتیبیوتیکها برای درمان LNB در ایالات متحده وجود ندارد.
آنتیبیوتیکهای مختلف نفوذ کننده به سیستم اعصاب مرکزی، باکتریوسیدهایی در شرایط آزمایشگاهی و داخل بدن در برابر عامل ایجاد نوروبورلیوزیس لایم (Lyme neuroborreliosis; LNB)، بورلیا بورگدورفری (Borrelia burgdorfer) هستند. این آنتیبیوتیکها به طور معمول برای درمان بالینی LNB استفاده شدند، اما اثربخشی نسبی آنها مشخص نیست.
بررسی تاثیرات آنتیبیوتیکها برای درمان LNB.
در 25 اکتبر 2016، ما پایگاه ثبت تخصصی گروه عصبیعضلانی در کاکرین (Cochrane Neuromuscular Specialised Register)، پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL)؛ MEDLINE؛ و Embase را جستوجو کردیم. پایگاههای ثبت کارآزمایی بالینی را در 26 اکتبر 2016 جستوجو کردیم. کتابشناختیهای مربوط به کارآزماییهای تصادفیسازی شده را مرور کردیم و با نویسندگان و کارشناسان شناخته شده در این زمینه برای شناسایی دادههای منتشر شده یا منتشر نشده بیشتر تماس گرفتیم. هنگام جستوجو برای مطالعات، هیچ محدودیتی از نظر زبان وجود نداشت.
کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده درباره درمان آنتیبیوتیکی LNB در بزرگسالان و کودکان که هرگونه درمان آنتیبیوتیکی را، از جمله ترکیبی از درمانها در برابر هر نوع درمان دیگر، دارونما (placebo) یا عدم درمان مقایسه کردند. مطالعاتی را که در آنها افراد مبتلا به سندرم پس از لایم در نظر گرفته شده بودند، از مرور خارج کردیم.
از روشهای استاندارد روششناسی مورد نظر کاکرین استفاده کردیم.
هفت مطالعه تصادفیسازی شده را شامل 450 شرکتکننده اروپایی مبتلا به LNB برای گنجاندن در این مرور سیستماتیک شناسایی کردیم. هیچ کارآزمایی را نیافتیم که در ایالات متحده انجام شده باشد. ناهمگونی مشخص شده در این مطالعات، از انجام متاآنالیز (meta-analysis) پیشگیری کرد. هیچ یک از مطالعات، گروه کنترل شده با دارونما در درمان اولیه با آنتیبیوتیک را انتخاب نکرد، و فقط یک مطالعه کورسازی شده بود. هیچ یک از مطالعات در شروع تاخیر نداشت. تمام مطالعات مقایسه کنندهی فعال بوده و اغلب برای مقایسه بدتر نبودن، دارای توان آزمون کافی نبودند. کارآزماییها، چهار آنتیبیوتیک را بررسی کردند: پنی سیلین G و سفتریاکسون (ceftriaxone) در چهار مطالعه، داکسیسایکلین (doxycycline) در سه مطالعه، و سفوتاکسیم (cefotaxime) در دو مطالعه. یک مطالعه، یک دوره سه ماهه مصرف آموکسیسیلین خوراکی را در برابر دارونما، پس از درمان اولیه با سفتریاکسون داخل وریدی مورد تست قرار داد. یک مطالعه محدود به کودکان بود. کارآزماییها، اثربخشی را با استفاده از پیامدهای گزارش شده ناهمگون توسط پزشک یا بیمار، یا هر دو اندازهگیری کردند. در برخی از موارد تجزیهوتحلیلهای مایع مغزی نخاعی به عنوان نشانگر غیر-مستقیم بیماری و پیامد انتخاب شد. هیچ یک از مطالعات، پیامد اولیه پیشنهادی ما را یعنی «بهبود معیار ناتوانی کلی در طولانی-مدت (سه ماه یا بیشتر)» گزارش نکرد. هیچ یک از کارآزماییها، هیچ تفاوت بین گروهی را در رفع نشانه پاسخ به درمان فعال نشان ندادند. به طور کلی، درمان به خوبی تحمل شد. با این حال، کیفیت گزارش عوارض جانبی، در سطح پائین بود.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.