آموزش بیمار و حمایت از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات

فناوری اطلاعات و ارتباطات (information and communication technology; ICT) شامل استفاده از رایانه، تلفن، تلویزیون و رادیو، فیلم‌های ویدیویی و صوتی است. این روش شامل تمام ابزارهای فنی مورد استفاده برای مدیریت اطلاعات و ارتباطات می‌شود. در طول بیست سال گذشته، گرایش فزاینده‌ای به استفاده از ICT در ارایه آموزش، درمان و پشتیبانی اجتماعی برای افراد مبتلا به بیماری‌های روانی وجود داشته است. 

آموزش در مورد بیماری و درمان، روشی موثر برای افزایش آگاهی افراد از سلامت خود است. ICT پتانسیل بهبودی در بسیاری از جنبه‌های مراقبت کلی را دارد، از جمله: بهبود آموزش و پشتیبانی اجتماعی؛ بهبود اطلاعات و مدیریت بیماری؛ افزایش دسترسی به خدمات سلامت؛ بهبود کیفیت مراقبت؛ بهبود ارتباط و تداوم خدمات؛ کاهش هزینه‌ها. مطالعات اخیر نیز نشان می‌دهند که ICT و وب می‌توانند از افراد در زندگی کاری و روابط اجتماعی آنها حمایت کرده و به آنها در مقابله با افسردگی و اضطراب کمک کنند. با این حال، دانش کافی در مورد اثربخشی مختص ICT در کمک به افرادی که دچار مشکلات شدید سلامت روان مانند اسکیزوفرنی (schizophrenia) هستند، وجود ندارد.

شش مطالعه با مجموع 1063 شرکت‌کننده در این مرور وارد شدند. اگرچه آموزش و حمایت با استفاده از ICT نویدبخش است، هیچ مزیت آشکاری از استفاده از آن (در مقایسه با مراقبت استاندارد یا معمول و/یا دیگر روش‌های آموزش و حمایت) برای افراد مبتلا به بیماری‌های روانی شدید وجود نداشت. با این حال، نویسندگان این مرور پیشنهاد می‌کنند که این امر نباید انجام پژوهش‌های با کیفیت بالا را در آینده در مورد ICT، که یک حوزه امیدوارکننده، در حال رشد و با اهمیت است، به تعویق اندازد یا باعث دلسردی پژوهشگران شود.

این خلاصه به زبان ساده توسط بنجامین گری (Ben Gray)، Service User and Service User Expert، از Rethink Mental Illness نوشته شده است. پست الکترونیک: ben.gray@rethink.org

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

استفاده از ICT برای ارایه مداخلات آموزشی‌روانی، تاثیرات بارزی نسبت به مراقبت استاندارد، دیگر روش‌های ارایه آموزشی‌روانی و پشتیبانی، یا هر دو، نداشت. پژوهشگران از روش‌های مختلفی برای ارایه و بررسی پیامدها استفاده کردند، تعداد مطالعات نیز اندک بوده و از توان آزمون کافی برخوردار نبودند. ICT روشی امیدوارکننده برای ارایه مداخله آموزشی‌روانی است؛ یافته‌های مبهم این مرور نباید انجام پژوهش‌های با کیفیت بالا را در این زمینه به تعویق اندازند.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

عدم پایبندی مناسب به درمان، اغلب منجر به عود بیماری در بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی (schizophrenia) یا دیگر اختلالات روانی شدید می‌شود و ممکن است بستری شدن مکرر و متعدد در بیمارستان را ضروری سازد. فناوری اطلاعات و ارتباطات (information and communication technology; ICT) به‌طور فزاینده‌ای برای ارایه اطلاعات، درمان، یا هر دو، به افراد مبتلا به اختلالات روانی شدید مورد استفاده قرار می‌گیرد.

اهداف: 

ارزیابی تاثیر مداخلات آموزشی‌روانی (psychoeducational) با استفاده از ICT به‌ عنوان ابزاری برای آموزش و پشتیبانی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی یا اختلالات روان‌پریشی مرتبط.

روش‌های جست‌وجو: 

پایگاه ثبت کارآزمایی‌های گروه اسکیزوفرنی در کاکرین را جست‌وجو کردیم (سال‌های 2008، 2009 و سپتامبر 2010)، همچنین منابع مطالعات شناسایی‌شده را برای یافتن کارآزمایی‌های بیشتر بررسی کرده و برای کسب اطلاعات بیشتر با نویسندگان کارآزمایی‌ها تماس گرفتیم.

معیارهای انتخاب: 

همه کارآزمایی‌های بالینی تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (randomised controlled trials; RCTs) که ICT را به ‌عنوان یک ابزار آموزشی‌روانی و حمایتی با هر نوع دیگری از مداخله آموزشی‌روانی و حمایتی یا مراقبت استاندارد مقایسه کردند.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

کارآزمایی‌ها را به‌طور مستقل از هم انتخاب کرده و داده‌ها را استخراج کردیم. برای داده‌های دو حالتی (dichotomous data) همگون، خطرات نسبی (RR) اثر ثابت (fixed-effect) و 95% فواصل اطمینان (CIs) را محاسبه کردیم. برای داده‌‏های پیوسته (continuous data) نیز تفاوت‌های میانگین (MD) را به دست آوردیم. خطر سوگیری (bias) را بر اساس معیار تعریف‌شده در کتابچه راهنمای کاکرین برای مرورهای سیستماتیک مداخلات (Cochrane Handbook for Systematic Review of Interventions) ارزیابی کردیم.

نتایج اصلی: 

شش کارآزمایی را با مجموع 1063 شرکت‌کننده وارد این مرور کردیم. هیچ تفاوت معنی‌داری را در پیامدهای اولیه (تبعیت بیمار از درمان و وضعیت عمومی) میان مداخلات آموزشی‌روانی با استفاده از ICT و مراقبت استاندارد پیدا نکردیم.

مداخله آموزشی‌روانی مبتنی بر فناوری، وضعیت روانی را در کوتاه‌‌مدت بهبود بخشید (n = 84؛ 1 RCT؛ RR: 0.75؛ 95% CI؛ 0.56 تا 1.00؛ n = 30؛ 1 RCT؛ MD: -0.51؛ 95% CI؛ 0.90- تا 0.12-) اما موجب بهبودی در وضعیت عمومی نشد (n = 84؛ 1 RCT؛ RR: 1.07؛ 95% CI؛ 0.82 تا 1.42). در این مداخله، سطح آگاهی و نگرش افراد تحت تاثیر قرار نگرفتند (n = 84؛ 1 RCT؛ RR: 0.89؛ 95% CI؛ 0.68 تا 1.15؛ n = 84؛ 1 RCT؛ RR: 0.77؛ 95% CI؛ 0.58 تا 1.03). افرادی که به گروه آموزشی‌روانی مبتنی بر فناوری تخصیص داده شدند، احساس کردند که حمایت اجتماعی بیشتری نسبت به افراد گروه مراقبت استاندارد دریافت کرده‌اند (n = 30؛ 1 RCT؛ MD: 0.42؛ 95% CI؛ 0.04 تا 0.80).

استفاده از مداخله آموزشی‌روانی مبتنی بر فناوری به‌ عنوان مکمل مراقبت استاندارد، در کوتاه‌‌مدت (n = 291؛ 3 RCT؛ RR برای خروج زودهنگام از مطالعه: 0.81؛ 95% CI؛ 0.55 تا 1.19) یا در طولانی‌مدت (n = 434؛ 2 RCT؛ RR برای خروج زودهنگام از مطالعه: 0.70؛ 95% CI؛ 0.39 تا 1.25) موجب بهبودی در تبعیت کلی بیمار از درمان نشد. با این حال، پایبندی به مصرف دارو را در طولانی‌مدت بهبود بخشید (n = 71؛ 1 RCT؛ RR: 0.45؛ 95% CI؛ 0.27 تا 0.77). افزودن مواد آموزشی‌روانی مبتنی بر فناوری به مراقبت استاندارد، به وضوح منجر به بهبودی در وضعیت روانی کلی، نشانه‌های منفی یا مثبت، وضعیت عمومی، سطح آگاهی یا کیفیت زندگی افراد نشد. با این حال، نتایج مربوط به سطح آگاهی و رضایت از درمان هم‌سو و سازگار نبودند.

هنگامی که مداخله آموزشی‌روانی مبتنی بر فناوری به‌ علاوه مراقبت استاندارد در مقابل آموزش بیمار بدون استفاده از فناوری مقایسه شد، تنها پیامد گزارش‌شده، میزان رضایت از درمان بود. هیچ تفاوتی میان گروه‌ها دیده نشد.

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information