ترس از درد با قرار دادن کنتراسپتیو داخل رحمی (IUC) ممکن است باعث شود زنان از استفاده از این روش بسیار موثر پیشگیری از بارداری اجتناب کنند. IUC شامل دستگاههایی با مس و با هورمون لوونورژسترل است. محققان راههای زیادی را برای کاهش درد ناشی از قرار دادن IUC مطالعه کردهاند. آنها شامل داروهایی هستند که کرامپ رحم را کاهش میدهند، دهانه رحم را نرم و باز میکنند (باز شدن رحم)، یا دهانه رحم را بیحس میکنند.
تا 22 جون 2015، کارآزماییهای تصادفیسازی شده را از کاهش درد حین قرار دادن IUC مرور کردیم. تعداد 33 مطالعه را با مجموع 5710 زن پیدا کردیم. بیشتر کارآزماییها جدید بودند. روشهای آزمایششده عبارت بودند از داروی غیر-استروئیدی ضد-التهابی (NSAIDs)، لیدوکائین، میزوپروستول، و دیگر درمانها. ژل لیدوکائین 2% هیچ تاثیری بر درد ناشی از قرار دادن IUC (سه کارآزمایی) یا درد هنگام قرار دادن تناکولوم (نوع فورسپس) (دو کارآزمایی) نداشت. انواع دیگر لیدوکائین تا حدی تاثیر مثبت نشان دادند. نمره درد ناشی از قرار دادن IUC با کرم لیدوکائین و پریلوکائین و با اسپری لیدوکائین 10% کمتر بود. با ژل لیدوکائین 4%، نمرات درد مدت کوتاهی پس از قرار دادن IUC کمتر بودند. با تزریق لیدوکائین 1%، نمره درد در محل قرار دادن تناکولوم در مقایسه با عدم-مداخله کمتر گزارش شد.
با چهار کارآزمایی میزوپروستول، نمره درد ناشی از قرار دادن IUC برای میزوپروستول در مقابل دارونما (درمان ساختگی) بالاتر بود. دو کارآزمایی دیگر نمرات درد بالاتری را با میزوپروستول در مقابل دارونما هنگام قرار دادن IUC یا پس از آن نشان دادند. با این حال، مطالعه دیگری نشان داد که گروه میزوپروستول درد جدی کمتری را هنگام قرار دادن IUC داشت. همچنین، گروه میزوپروستول به قرار دادن این وسیله امتیاز بیشتری داد. در تجزیهوتحلیل چهار کارآزمایی، گرفتگی عضلات با میزوپروستول در مقابل دارونما بیشتر بود. در دو کارآزمایی دیگر، زنان گروه میزوپروستول بیشتر احتمال داشت که لرز، سردرد یا درد شکم داشته باشند. در یک مطالعه، گروه میزوپروستول کمتر احتمال داشت که دوباره درمان را انتخاب کرده یا آن را توصیه کند.
نمره درد هنگام قرار دادن IUC برای ترامادول در مقابل ناپروکسن کمتر بود. در همان کارآزمایی، درد برای ناپروکسن در مقایسه با دارونما کمتر گزارش شد. گروه ناپروکسن نسبت به گروه دارونما کمتر احتمال داشت که این تجربه را ناخوشایند ارزیابی کنند و درمان را در آینده نخواهند. در کارآزمایی دیگر، زنانی که چندین دوز ناپروکسن دریافت کردند، پس از قرار دادن IUC نسبت به گروه دارونما، نمرات درد کمتری داشتند.
بهطور کلی، نتایج اثربخشی، کیفیت متوسطی داشتند که از مطالعات منفرد به دست آمدند. کارآزماییهای لیدوکائین، ترامادول و ناپروکسن تاثیری را بر کاهش درد ناشی از قرار دادن IUC نشان دادند.
تقریبا همه کارآزماییها از IUC مدرن استفاده کردند. اکثر شواهد اثربخشی، کیفیت متوسطی داشتند، که از آزمایشهای تکی به دست آمدند. ژل لیدوکائین 2%، میزوپروستول، و اکثر NSAIDها به کاهش درد کمکی نکردند. برخی از فرمولاسیونهای لیدوکائین، ترامادول و ناپروکسن تا حدودی بر کاهش درد ناشی از قرار دادن IUC در گروههای خاص تاثیر داشتند. مداخلات بیاثر نیازی به تحقیق بیشتر ندارند.
ترس از درد هنگام قرار دادن کنتراسپتیو داخل رحمی (intrauterine contraception; IUC) مانعی برای استفاده از این روش است. IUC شامل دستگاههای داخل رحمی حاوی مس و سیستمهای داخل رحمی آزاد کننده لوونورژسترل است. مداخلات برای کنترل درد هنگام قرار دادن IUC شامل داروهای غیر-استروئیدی ضد-التهابی (NSAIDs)، بیحسکنندههای موضعی دهانه رحم، و عوامل باز کننده دهانه رحم مانند میزوپروستول (misoprostol) هستند.
مرور کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) از مداخلات برای کاهش درد ناشی از قرار دادن IUC.
کارآزماییها را در CENTRAL؛ MEDLINE؛ EMBASE؛ POPLINE؛ ClinicalTrials.gov و ICTRP جستوجو کردیم. آخرین جستوجو مربوط به 22 جون 2015 بود. فهرست منابع مقالات مرتبط را بررسی کردیم. برای مرور اولیه، با محققان تماس گرفتیم تا مطالعات منتشرشده یا منتشرنشده بیشتر را بیابیم.
RCTهایی را وارد کردیم که مداخلهای را برای پیشگیری از بروز درد ناشی از قرار دادن IUC ارزیابی کردند. مقایسه میتوانست شامل عدم-مداخله، دارونما (placebo) یا مداخله فعال دیگری باشد. پیامدهای اولیه عبارتند از درد خود-گزارش شده در محل قرار دادن تناکولوم، حین قرار دادن IUC، و پس از قرار دادن IUC (تا شش ساعت).
دو نویسنده دادهها را از کارآزماییهای واجد شرایط استخراج کردند. برای پیامدهای دو-حالتی، نسبت شانس (OR) منتل-هنزل (Mantel-Haenszel) را با 95% فاصله اطمینان (CI) محاسبه کردیم. برای متغیرهای پیوسته، تفاوت میانگین (MD) با 95% CI محاسبه شدند. در متاآنالیز کارآزماییها با مقیاسهای اندازهگیری مختلف، از تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) استفاده کردیم.
تعداد 33 کارآزمایی را با 5710 شرکتکننده وارد کردیم؛ 29 مورد از سال 2010 تا 2015 منتشر شدند. مطالعات لیدوکائین، میزوپروستول، NSAIDها و دیگر مداخلات را بررسی کردند. در اینجا نتایج حاصل از کارآزماییهایی را با دادههای کافی از پیامد و شواهدی با کیفیت متوسط یا بالا ترکیب میکنیم.
برای لیدوکائین، متاآنالیز نشان داد که ژل 2% موضعی هیچ تاثیری بر درد در محل قرار دادن تناکولوم (دو کارآزمایی) یا درد در هنگام قرار دادن IUC (سه کارآزمایی) ندارد. دیگر فرمولاسیونها در مقایسه با دارونما در کارآزماییهای فردی موثر بودند. میانگین نمره درد هنگام قرار دادن IUC با لیدوکائین و کرم پریلوکائین کمتر بود (MD: -1.96؛ 95% CI؛ 3.00- تا 0.92-). بین زنان نولیپار (nulliparous)، فرمولاسیون موضعی 4% نمرات کمتری را برای درد هنگام قرار دادن IUC نشان داد که طی 10 دقیقه (MD: -15.90؛ 95% CI؛ 22.77- تا 9.03-) و 30 دقیقه بعد (MD: -11.10؛ 95% CI؛ 19.05- تا 3.15-) ارزیابی شد. بین زنان چند-زا (parous)، درد هنگام قرار دادن IUC با اسپری 10% کمتر بود (میانه (median): 1.00 در مقابل 3.00). درد در محل قرار دادن تناکولوم با بلوک پاراسرویکال 1% در مقایسه با عدم-مداخله کمتر بود (میانه: 12 در مقابل 28).
برای میزوپروستول، متاآنالیز میانگین امتیاز بالاتری را حین قرار دادن IUC در مقایسه با دارونما نشان داد (SMD: 0.27؛ 95% CI؛ 0.07 تا 0.46؛ چهار مطالعه). در متاآنالیز، کرامپ با میزوپروستول احتمالا بیشتر بود (OR: 2.64؛ 95% CI؛ 1.46 تا 4.76؛ چهار مطالعه). یک کارآزمایی با حضور زنان نولیپار، امتیاز بالاتری را برای درد ناشی از قرار دادن IUC با میزوپروستول (میانه: 46 در مقابل 34) نشان داد. درد پیش از ترک کلینیک برای میزوپروستول در دو کارآزمایی با زنان نولیپار بالاتر گزارش شد (MD: 7.60؛ 95% CI؛ 6.48 تا 8.72؛ میانه: 35.5 در مقابل 20.5). در یک کارآزمایی با حضور زنان نولیپار، درد متوسط یا شدید هنگام قرار دادن IUC با میزوپروستول کمتر بود (OR: 0.30؛ 95% CI؛ 0.16 تا 0.55). در همان کارآزمایی، گروه میزوپروستول با احتمال بیشتری به این تجربه نمره مثبت داد. در دو کارآزمایی میزوپروستول به علاوه دیکلوفناک، لرز، سردرد، یا درد شکم با میزوپروستول بیشتر دیده شد. شرکتکنندگان زایمان واژینال نداشتند. یک کارآزمایی نشان داد که گروه میزوپروستول احتمال کمتری برای انتخاب یا توصیه درمانی داشت.
میان زنان چند-زا، میانگین امتیاز درد ناشی از قرار دادن IUC برای ترامادول 50 میلیگرم در مقابل ناپروکسن 550 میلیگرم (MD: -0.63؛ 95% CI؛ 0.94- تا 0.32-) و برای ناپروکسن در مقابل دارونما (MD: -1.94؛ 95% CI؛ 2.35- تا 1.53-) کمتر بود. گروه ناپروکسن نسبت به گروه دارونما کمتر احتمال داشت که تجربه قرار دادن IUC را ناخوشایند گزارش کنند و در آینده دریافت دارو را نخواهند. یک کارآزمایی قدیمی نشان داد که دوزهای مکرر ناپروکسن 300 میلیگرم منجر به کاهش نمره درد در یک ساعت (MD: -1.04؛ 95% CI؛ 1.67- تا 0.41-) و دو ساعت (MD: -0.98؛ 95% CI؛ 1.64- تا 0.32--) پس از قرار دادن آن شد. اکثر زنان نولیپار بودند و همچنین بلوک پاراسرویکال لیدوکائین دریافت کردند.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.