سی مطالعه دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند.
یازده مطالعه، مداخلات را با هدف بهبود مدیریت استئوپوروز توسط GP بررسی کردند. پنج مورد از این مطالعات به اندازه کافی مشابه بودند که قادر به ترکیب نتایج آنها باشیم. یافتههای ما نشان میدهند که آگاه کردن GP درباره در معرض خطر استئوپوروز بودن یک بیمار و آموزش بیمار، که به آنها یادآوری کند به ملاقات GP خود بروند، منجر به بهبود رفتار GP (آزمون تشخیصی و تجویز دارو) میشوند. ما مشخص کردیم که کیفیت یا قطعیت شواهد مطالعات در سطح بالا است، بنابراین به این نتایج اطمینان داریم. با توجه به نتایج دو مطالعه، آگاهی GP بهنوبهخود، احتمالا موثر است و اضافه کردن بخش بیمار-محور احتمالا منجر به تاثیر بیشتر مداخله نمیشود.
از ده مطالعه انجام شده درباره کمردرد، هفت مطالعه نشان دادند که آموزش GP و انتشار گایدلاینها ممکن است باعث پیشرفت اندک یا عدم پیشرفت در رفتار بالینی GP شوند. دو مطالعه نشان دادند که تهیه گایدلاینها و اطلاعات درباره تعداد کل تستهای درخواستی آنان، میتواند رفتار GP را تحت تاثیر قرار دهد (و منجر به کاهش اندک تعداد تستها شود). یک مطالعه نشان داد که استفاده از ترکیبی از گایدلاینها و یادآورهای GP متصل به گزارشهای تستها ممکن است باعث کاهش اندک اما پایدار در تعداد تستهای درخواستی شود.
از چهار مطالعه درباره استئوآرتریت، یک مورد نشان داد هنگامی که GP حرفهای برای آموزش به همکاران خود استخدام شد، ممکن است رفتار GP بهبود یابد. مطالعه دوم نشان دهنده بهبود جزئی در پیامدهای بیمار (کنترل درد) پس از آموزش GP درباره کنترل درد بود.
از سه مطالعه پیرامون درد شانه، یک مطالعه نشان داد که ممکن است بهبودی اندک یا عدم بهبودی در پیامدهای بیمار (ظرفیت عملکردی) پس از آموزش GP درباره درد شانه و تمرین تزریق رخ دهد.
از دو مطالعه در مورد دیگر بیماریهای عضلانیاسکلتی، یک مطالعه پیرامون مدیریت درد نشان دهنده بدتر شدن پیامدهای بیمار (کنترل درد) پس از آموزش GP برای استفاده از ابزارهای اندازهگیری درد بود.
نتایج 12 مطالعه باقیمانده از همه بیماریهای عضلانیاسکلتی حاکی از بهبودی اندک یا عدم بهبودی در رفتار GP و پیامدهای بیمار بودند. اکثر مطالعات عوارض جانبی بالقوه مداخلات را بررسی نکرده و فقط سه مطالعه شامل تجزیهوتحلیل هزینه-اثربخشی مداخله بودند.
به نظر نمیرسد جهت رفتار هدفمند (یعنی افزایش یا کاهش یک رفتار) بر اثربخشی مداخله تاثیر بگذارد.
سطح قطعیت شواهد مطالعاتی که اثربخشی مداخلات را به منظور بهبود مدیریت استئوپوروز توسط GP بررسی کردند، بالا بود، بنابراین به این یافتهها اعتماد داریم. محدودیتهای مهمی در مورد نحوه انجام یا گزارشدهی بسیاری از مطالعات باقیمانده وجود دارد، و ما کمتر از تاثیرات احتمالی این مداخلات به منظور بهبود مدیریت بیماریهای عضلانیاسکلتی مطمئن هستیم.
شواهدی با کیفیت خوب وجود دارند که اعمال یک سیستم یادآور برای GP با یا بدون آموزش بیمار-محور درباره استئوپوروز، سازگاری رفتار GP را برای استفاده از گایدلاین بهبود بخشیده و منجر به میزان بالاتر تشخیص و درمان میشود.
در کمردرد، مداخلاتی مانند ارسال پیامهای یادآور برای GP و بازخورد GP درباره عملکرد همراه با انتشار گایدلاین ممکن است به پیشرفتهای اندکی در رفتار سازگار GP در استفاده از گایدلاین منجر شود، در حالی که آموزش GP پیرامون درد ناشی از استئوآرتریت و استفاده از پزشکان تاثیرگذار از لحاظ آموزشی میتواند به ترتیب باعث بهبود کمی در نتایج بیمار و رفتار سازگار با گایدلاین شود. با این حال، انجام مطالعات بیشتری نیاز است تا تاثیر چنین مداخلاتی بر بهبود رفتار GP و پیامدهای بیمار مشخص شود.
بیماریهای عضلانیاسکلتی نیاز به مهارتهای مدیریتی ویژهای دارند. شناسایی مداخلاتی که در تجهیز پزشکان عمومی (general practitioner; GP) به این مهارتهای ضروری موثر باشند، میتواند منجر به بهبود پیامد سلامت برای بیماران و کاهش هزینههای اجتماعی و مراقبتهای سلامت شود.
تعیین اثربخشی مداخلات حرفهای برای GP با هدف بهبود مدیریت بیماریهای عضلانیاسکلتی در سطح مراقبتهای اولیه.
پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL)، شماره 2، 2010؛ MEDLINE, Ovid (1950 تا اکتبر 2013)؛ EMBASE, Ovid (1980 تا اکتبر 2013)؛ CINAHL, EbscoHost (1980 تا نوامبر 2013) و مرکز ثبت تخصصی EPOC را جستوجو کردیم. با استفاده از ISI Web of Knowledge و Google Scholar، منابع مورد استناد را جستوجو کرده، و همچنین برخی شمارههای Arthritis and Rheumatism و Primary Care-Clinics in Office Practice را به صورت دستی جستوجو کردیم. آخرین جستوجو در نوامبر 2013 انجام شد.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs)، کارآزماییهای غیر تصادفیسازی شده و کنترل شده (NRCTs)، مطالعات کنترل شده قبل-و-بعد (before-and-after; CBAs) و سریهای زمانی منقطع شده (interrupted time series) را مربوط به مداخلات حرفهای برای GP وارد کردیم، که در سطح جامعه، به منظور بهبود مدیریت درمانی (شامل تشخیص و درمان) بیماریهای عضلانیاسکلتی و ارائه گزارش از هرگونه معیار عینی از رفتار GP، بیمار یا پیامدهای اقتصادی، انجام شدند. مداخلات حرفهای را با هر طول دوره، مدت، شدت و پیچیدگی، در مقایسه با کنترلهای فعال یا غیر فعال در نظر گرفتیم.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم تمام دادهها را استخراج کردند. تفاوت خطر (risk difference) و خطر نسبی (RR) را از انطباق با عملکرد مطلوب برای پیامدهای دو حالتی (dichotomous outcome)، و تفاوت میانگین (MD) و تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) را برای پیامدهای پیوسته (continuous outcome) محاسبه کردیم. ما بررسی کردیم که جهت تغییر هدفمند رفتاری بر اثربخشی مداخلات تاثیر میگذارد یا خیر.
سی مطالعه دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند.
از 11 مطالعه درباره استئوپوروز، متاآنالیز پنج مطالعه (شواهد با قطعیت بالا) نشان داد که ترکیب سیستم هشدار GP نسبت به افزایش خطر ابتلا به استئوپوروز در بیمار و مداخله بیمار-محور (شامل آموزش بیمار و فرستادن یک یادآور برای ملاقات با GP)، رفتار GP را از نظر آزمایشهای تشخیصی تراکم مواد معدنی استخوان (BMD) و تجویز داروهای استئوپوروز بهبود میبخشد (RR: 4.44؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 3.54 تا 5.55؛ 3 مطالعه؛ 3,386 شرکتکننده، برای BMD، و RR: 1.71؛ 95% CI؛ 1.50 تا 1.94؛ 5 مطالعه؛ 4,223 شرکتکننده، برای تجویز داروهای استئوپوروز). متاآنالیز دو مطالعه نشان داد که آگاه کردن GP بهنوبهخود نیز احتمالا رفتار GP را در سازگار شدن با گایدلاینهای درمان استئوپوروز بهبود میدهد (RR: 4.75؛ 95% CI؛ 3.62 تا 6.24؛ 3,047 شرکتکننده برای BMD، و RR؛ 1.52؛ 95% CI؛ 1.26 تا 1.84؛ 3,047 شرکتکننده، برای تجویز داروهای استئوپوروز). این امر با افزودن بخشهای بیمار-محور احتمالا منجر به تاثیر بیشتر مداخله نمیشود (RR: 0.94؛ 95% CI؛ 0.81 تا 1.09؛ 2,995 شرکتکننده، برای BMD، و RR؛ 0.93؛ 95% CI؛ 0.79 تا 1.10؛ 2,995 شرکتکننده برای تجویز داروهای استئوپوروز).
از 10 مطالعه پیرامون کمردرد، هفت مورد نشان دادند که انتشار گایدلاین و ایجاد فرصتهای آموزشی برای GP ممکن است منجر به بهبودی اندک یا عدم بهبودی در سازگاری رفتار GP در استفاده از گایدلاینها شود. دو مطالعه نشان دادند که ترکیبی از گایدلاینها و بازخورد GP بر تعداد کل بررسیهای درخواست شده میتواند بر رفتار GP تاثیر داشته باشد و باعث کاهش اندک در تعداد تستها شود، در حالی که یکی از این مطالعات نشان داد ترکیبی از گایدلاینها و یادآورهای GP متصل به گزارشهای رادیولوژی ممکن است منجر به کاهش کم اما پایدار در تعداد درخواستهای بررسی شود.
از چهار مطالعه انجام شده درباره استئوآرتریت، یک مطالعه نشان داد که استفاده از پزشکان تاثیرگذار از نظر آموزشی میتواند منجر به بهبود سازگاری رفتار GP در استفاده از گایدلاین شود. مطالعه دیگری نشان دهنده بهبودی جزئی در پیامدهای بیمار (کنترل درد) پس از آموزش GP درباره کنترل درد بود.
از سه مطالعه مربوط به درد شانه، یک مطالعه گزارش داد که ممکن است بهبودی اندک یا عدم بهبودی در پیامدهای بیمار (ظرفیت عملکردی) پس از آموزش GP درباره درد شانه و آموزش تزریق حاصل شود.
از دو مطالعه در مورد دیگر بیماریهای عضلانیاسکلتی، یک مطالعه پیرامون مدیریت درد نشان داد که امکان دارد پیامدهای بیمار (کنترل درد) پس از آموزش GP برای استفاده از مقیاسهای معتبر سنجش، بدتر شود.
نتایج 12 مطالعه باقیمانده از همه بیماریهای عضلانیاسکلتی حاکی از بهبودی اندک یا عدم بهبودی در رفتار GP و پیامدهای بیمار بودند.
به نظر نمیرسد جهت رفتار هدفمند (یعنی افزایش یا کاهش یک رفتار) بر اثربخشی مداخله تاثیر بگذارد. اکثر مطالعات عوارض جانبی بالقوه مداخلات را بررسی نکرده و فقط سه مطالعه شامل تجزیهوتحلیل هزینه-اثربخشی مداخله بودند.
بهطور کلی، محدودیتهای روششناسی (methodology) مهمی در مجموعه شواهد وجود داشتند. فقط یک سوم از مطالعات، پنهانسازی تخصیص (allocation concealment) و ارزیابی کورسازی شده پیامد را به میزان کافی گزارش کردند. در حالی که اعتماد ما به تخمین اثرگذاری تجمعی مداخلات برای بهبود تستهای تشخیصی و تجویز دارو در استئوپوروز بالا است، اعتماد ما به تخمین اثرگذاری گزارش شده در مطالعات باقیمانده پائین است.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.