درمان لنفوم فولیکولار

لنفوم فولیکولار (follicular lymphoma)، نوعی بدخیمی در سیستم لنفاوی و یک نوع شایع از لنفوم غیرهوچکین (non-Hodgkin lymphoma) است. لنفوم فولیکولار از سلول‌های B سرچشمه می‌گیرد، عمدتا بزرگسالان مسن‌تر را درگیر می‌کند، و به دلیل رشد آهسته آن، لنفوم با رشد آهسته (indolent) نامیده می‌شود. لنفوم فولیکولار برای مدت طولانی بدون علامت رشد می‌کند و با بزرگ شدن غدد لنفاوی، تب، کاهش وزن، تعریق یا خستگی تشخیص داده می‌شود. این بیماری، لنفوم فولیکولار نامیده می‌شود زیرا غدد لنفاوی درگیر، ساختارهای دایره‌مانندی را به نام «فولیکول» نشان می‌دهند. با استفاده از اسکن‌های توموگرافی کامپیوتری، بیوپسی مغز استخوان و تست خون، لنفوم فولیکولار به مراحل اولیه I و II در سیستم طبقه‌بندی Ann Arbor یا مراحل پیشرفته III یا IV در سیستم طبقه‌بندی Ann Arbor تقسیم می‌شود که در اکثر بیماران تشخیص داده می‌شود. پیش‌آگهی و درمان بیماری وابسته به گستردگی بیماری در زمان تشخیص اولیه است. تعداد اندکی از بیماران در مراحل I یا II ممکن است با رادیوتراپی درمان شوند. در مراحل پیشرفته III یا IV، بیماران عموما غیرقابل درمان تلقی می‌شوند. در حال حاضر، انجام شیمی‌درمانی به علاوه آنتی‌بادی مونوکلونال ریتوکسیماب (rituximab) به عنوان یک استراتژی درمانی برای بیماران علامت‌دار در مراحل پیشرفته در نظر گرفته می‌شود. تاثیرات مثبت درمان با دوز بالا (high-dose therapy) همراه با پیوند سلول‌های بنیادی خود بیمار (اتولوگ (autologous)) برای بیماران در مراحل پیشرفته، به ویژه برای بقا (survival) بدون پیشرفت بیماری در نقطه پایانی (endpoint)، شناخته شده است. با این حال، این گزینه درمانی ممکن است نسبت به شیمی‌درمانی با وقوع بیشتری از عوارض جانبی دیرهنگام مرتبط با درمان، از جمله بدخیمی‌های ثانویه همراه باشد.

با این فرض، نقش درمان با دوز بالا و به دنبال آن پیوند سلول‌های بنیادی اتولوگ را در درمان لنفوم فولیکولار در بزرگسالان ارزیابی کردیم. پنج کارآزمایی را با 1093 بیمار در آنالیزهای اصلی وارد کردیم. در نتیجه، متاآنالیز بیمارانی که قبلا تحت درمان قرار نگرفتند (چهار کارآزمایی)، هیچ تفاوت آماری معنی‌داری را از نظر بقا، مورتالیتی مرتبط با درمان یا بدخیمی‌های ثانویه میان بیماران تحت درمان با دوز بالا و به دنبال آن پیوند سلول‌های بنیادی اتولوگ و بیمارانی که فقط شیمی‌درمانی دریافت کردند، نشان نمی‌دهد. با این حال، بقای بدون پیشرفت بیماری (کنترل تومور)، به میزان قابل توجهی با شیمی‌درمانی با دوز بالا و پیوند سلول بنیادی بهبود یافت. بروز عوارض جانبی در بیماران تحت درمان با دوز بالا و به دنبال آن پیوند سلول‌های بنیادی اتولوگ شایع‌تر است.

مزیت شیمی‌درمانی با دوز بالا و پیوند سلول‌های بنیادی برای بیماران مبتلا به عود بیماری، هم از نظر بقا و هم کنترل تومور مشاهده شد (یک کارآزمایی). هیچ داده‌ای در مورد عوارض جانبی در این کارآزمایی گزارش نشد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

به‌طور خلاصه، شواهد موجود در حال حاضر حاکی از یک مزیت قوی PFS برای HDT + ASCT در مقایسه با شیمی‌درمانی یا ایمونوتراپی-شیمی‌درمانی در بیماران مبتلا به FL است که پیش از این تحت درمان قرار نگرفته بودند. هیچ تفاوتی با اهمیت آماری از نظر OS؛ TRM و سرطان‌های ثانویه مشاهده نشد. این تاثیرات در یک آنالیز زیرگروه (یک کارآزمایی) با افزودن ریتوکسیماب به هر دو گروه درمانی تایید شد. به منظور ارزیابی این رویکرد برای تعیین دقیق‌تر این تاثیر در زمینه ریتوکسیماب، انجام کارآزمایی‌های بیشتری مورد نیاز است. علاوه بر این، داده‌های پیگیری طولانی‌تری لازم است تا بدانیم که مزیت PFS به معنای مزیت OS در بیماران مبتلا به FL است که قبلا تحت درمان قرار نگرفته‌اند یا خیر.

شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد HDT + ASCT در بیماران مبتلا به FL عودکننده سودمند است.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

لنفوم فولیکولار (follicular lymphoma; FL) شایع‌ترین نوع لنفوم با رشد آهسته (indolent) و دومین نوع شایع لنفوم غیرهوچکین (Non-Hodgkin`s lymphoma; NHL) در جهان غرب است. درمان استاندارد معمولا شامل ریتوکسیماب (rituximab) و شیمی‌درمانی است. درمان با دوز بالا (high-dose therapy; HDT) و به دنبال آن پیوند سلول بنیادی اتولوگ (autologous stem cell transplantation; ASCT) گزینه‌ای برای بیماران در مراحل پیشرفته یا برای درمان خط دوم است که منجر به بهبودی در نرخ بقا بدون پیشرفت بیماری (progression-free survival; PFS) می‌شود. با این حال، تاثیر HDT و ASCT همچنان نامشخص است، چرا که نشانه‌هایی از افزایش خطر ابتلا به سرطان‌های ثانویه وجود دارند.

اهداف: 

یک مرور سیستماتیک را با متاآنالیز کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده‌ای (randomised controlled trials; RCTs) انجام دادیم که HDT را به علاوه ASCT با شیمی‌درمانی یا ایمونوتراپی-شیمی‌درمانی در بیماران مبتلا به FL از نظر بقای کلی (overall survival; OS)؛ PFS، مورتالیتی مرتبط با درمان (treatment-related mortality; TRM)، عوارض جانبی و بدخیمی‌های ثانویه مقایسه کردند.

روش‌های جست‌وجو: 

برای یافتن RCTها به جست‌وجو در بانک‌های اطلاعاتی CENTRAL؛ MEDLINE، و EMBASE، همچنین خلاصه مقالات کنفرانس‌ها از ژانویه 1985 تا سپتامبر 2011 پرداختیم. دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم نتایج جست‌وجو را غربالگری کردند.

معیارهای انتخاب: 

کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده‌ای که شیمی‌درمانی یا ایمونوتراپی-شیمی‌درمانی را با HDT و به دنبال آن ASCT در بزرگسالان مبتلا به FL قبلا درمان‌نشده یا عودکننده، مقایسه کردند.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

از نسبت‌های خطر (hazard ratio; HR) به‌ عنوان معیار تاثیر مداخله برای OS و PFS و از نسبت خطر (relative risk) برای نشان دادن نرخ پاسخ به درمان استفاده کردیم. دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم به استخراج داده‌ها و ارزیابی کیفیت کارآزمایی‌ها پرداختند.

نتایج اصلی: 

استراتژی‌های جست‌وجو منجر به دستیابی به 3046 منبع بالقوه مرتبط شدند. از این تعداد، پنج RCT شامل 1093 بیمار وارد این مرور شدند؛ چهار کارآزمایی روی بیمارانی که پیش از این تحت درمان قرار نگرفته بودند، و یک کارآزمایی روی بیماران مبتلا به بیماری عودکننده. به‌طور کلی، سطح کیفیت این پنج کارآزمایی را متوسط ارزیابی کردیم. همه کارآزمایی‌ها تصادفی‌سازی شده بوده و به عنوان مطالعات برچسب-باز (open-label) ارزیابی شدند، زیرا معمولا کارآزمایی‌هایی که پیوند سلول‌های بنیادی را ارزیابی می‌کنند، کور نیستند. به دلیل کم بودن تعداد مطالعات در هر آنالیز (چهار مورد یا کمتر)، کمّی‌سازی (quantification) ناهمگونی (heterogeneity) قابل اعتماد نبود و به صورت دقیق بررسی نشد. یکی از منابع بالقوه سوگیری (bias)، عدم قطعیت در محاسبه HR است. برای OS، میزان HR می‌بایست برای سه کارآزمایی از روی منحنی‌های بقا، و برای PFS برای دو کارآزمایی محاسبه می‌شد.

افزایشی را با اهمیت آماری در میزان PFS در بیماران مبتلا به FL که قبلا درمان نشده بودند، در بازوی HDT + ASCT مشاهده کردیم (HR: 0.42؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.33 تا 0.54؛ P < 0.00001). با این حال، این تاثیر به معنای اهمیت آماری مزیت مداخله برای OS نیست (HR: 0.97؛ 95% CI؛ 0.76 تا 1.24؛ P = 0.81). زیرگروهی از کارآزمایی‌ها که ریتوکسیماب را به هر دو بازوی مداخله اضافه کردند (یک کارآزمایی)، این نتایج را تایید می‌کنند، و این کارآزمایی پس از انجام یک تجزیه‌وتحلیل موقتی به دلیل اهمیت آماری مزیت PFS در بازوی HDT + ASCT، زودتر از موعد متوقف شد (PFS: HR: 0.36؛ 95% CI؛ 0.23 تا 0.55؛ OS: HR: 0.88؛ 95% CI؛ 0.40 تا 1.92). در چهار کارآزمایی روی بیمارانی که قبلا درمان نشده بودند، تفاوتی با اهمیت آماری میان HDT + ASCT و بازوی کنترل از نظر TRM (RR: 1.28؛ 95% CI؛ 0.25 تا 6.61؛ P = 0.77)، لوکمی میلوئید حاد ثانویه (acute myeloid leukaemia)/سندرم‌های میلودیسپلاستیک (myelodysplastic syndromes) (RR: 2.87؛ 95% CI؛ 0.7 تا 11.75؛ P = 0.14) یا سرطان‌های تو-پُر (solid) (RR: 1.20؛ 95% CI؛ 0.25 تا 5.77؛ P = 0.82) دیده نشد. عوارض جانبی به ندرت گزارش شده و در بیمارانی که تحت HDT + ASCT قرار گرفتند، بیشتر مشاهده شد (اغلب عفونت و سمیّت هماتولوژیکی).

برای بیماران مبتلا به FL عودکننده، شواهدی وجود دارد (یک کارآزمایی، N = 70) مبنی بر اینکه HDT + ASCT از نظر بهبودی در PFS و OS سودمند است (PFS: HR: 0.30؛ 95% CI؛ 0.15 تا 0.61؛ OS: HR: 0.40؛ 95% CI؛ 0.18 تا 0.89). در این کارآزمایی، هیچ نتیجه‌ای برای TRM، عوارض جانبی یا سرطان‌های ثانویه گزارش نشد.

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information