پیشینه
آسیت بدخیم، تشکیل مایع درون حفره شکم، ناشی از سرطان زمینهای است. زنان مبتلا به سرطان تخمدان پیشرفته و برخی از زنان مبتلا به سرطان رحم پیشرفته (که به عنوان سرطان زهدان نیز شناخته میشود) اغلب نیاز به درناژ آسیت بدخیم، برای تسکین و کاهش ناراحتی دارند. دستورالعملهای توصیه کننده به متخصصان مراقبت سلامت که درباره درناژ آسیت هستند، معمولا به صورت محلی و بهطور کلی براساس تجربه پزشکان تهیه شدهاند.
ویژگیهای مطالعه
ما تا نوامبر 2019 به دنبال مطالعاتی بودیم که به مقایسه روشهای مختلف مدیریت درناژ مایع جمعشده در شکم زنان مبتلا به سرطانهای زنان (سرطانی که از اندامهای تناسلی زنان آغاز میشود) پرداختند.
نتایج کلیدی و کیفیت شواهد
مرور اصلی در 2010 هیچ مطالعه مرتبطی را نیافت. این مرور بهروزشده، یک کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (RCT: نوعی مطالعه که در آن افراد بهطور تصادفی برای دریافت درمانهای مختلف دستهبندی میشوند) را با 245 زن یافت، که به مقایسه درناژ همراه با کاتوماکسوماب (catumaxomab) (داروی مورد استفاده در درمان آسیتهای بدخیم) در برابر درناژ به تنهایی، پرداخت. با این حال، نتایج برای ارزیابی تفاوت بین این درمانها کافی نبود. اگرچه زنان دریافت کننده درناژ به همراه کاتوماکسوماب با کیفیت بالاتر زندگی (بهزیستی برای یک فرد) در مقایسه با درناژ به تنهایی روبهرو شدند، ما با توجه به تعداد کم شرکتکنندگان و کارآزماییها، بسیار نامطمئن بودیم. برخی عوارض جانبی در گروه درناژ به همراه کاتوماکسوماب وجود داشت (به عنوان مثال درد، کم شدن تعداد سلولهای سفید خون)، اما آنها به خوبی گزارش نشده بودند. در حال حاضر، دادههای کافی در مورد بهترین روش مدیریت درناژ در آسیت بدخیم در زنان مبتلا به سرطان زنان وجود ندارد.
شواهد تا 4 نوامبر 2019 بهروز است.
در حال حاضر، شواهد برای توصیه به مناسبترین مدیریت برای درناژ آسیت بدخیم در میان زنان مبتلا به سرطان زنان کافی نیست، و فقط شواهدی با قطعیت بسیار پائین از یک RCT کوچک وجود دارد که در معرض خطر کلی بالای سوگیری بود.
آسیت تجمع مایع درون حفره شکمی است. اکثر زنان مبتلا به سرطان تخمدان پیشرفته و برخی از زنان مبتلا به سرطان آندومتر پیشرفته، نیاز به درناژ مکرر برای آسیت دارند. دستورالعملهای توصیه کننده به درناژ آسیت، معمولا به صورت محلی بوده و عموما مبتنی بر شواهد نیستند. مدیریت درناژ که اثربخشی و کیفیت پروسیجر را بهبود ببخشد، در ایجاد توصیههایی که بتوانند کیفیت زندگی (QoL) را برای زنانی که در این دوره بحرانی از زندگی خود هستند، بهبود بخشند، نقش کلیدی دارند.
ارزیابی اثربخشی و عوارض جانبی مداخلات مختلف برای مدیریت درناژ آسیت بدخیم در مراقبت تسکینی زنان مبتلا به سرطان زنان.
ما در CENTRAL؛ MEDLINE؛ و Embase تا 4 نوامبر 2019 جستوجو کردیم. ما پایگاههای ثبت کارآزمایی، منابع علمی خاکستری، گزارشهای کنفرانسها، فهرست استناد به مطالعات وارد شده و کتابهای مرجع کلیدی را برای مطالعات بالقوه مرتبط، بررسی کردیم.
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (RCTs) را درباره زنان مبتلا به آسیت بدخیم ناشی از سرطان زنان، وارد کردیم. اگر مطالعات، زنان مبتلا به سرطانی را غیر از زنان نیز وارد میکردند، طبق برنامه، دادههایی از آنها استخراج میشد که بهطور خاص فقط برای زنان مبتلا به سرطانهای زنان بود یا دادهها از نویسندگان کارآزمایی درخواست میشد. اگر این امر امکانپذیر نبود، ما برنامهریزی کردیم که فقط مطالعهای را درنظر بگیریم که حداقل 50% از شرکتکنندگان آن مبتلا به سرطان زنان تشخیص داده شده بودند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم مطالعات را انتخاب، دادهها را استخراج، کیفیت مطالعات را بررسی، نتایج را مقایسه و قطعیت شواهد را با استفاده از روششناسی کاکرین بررسی کردند.
در مرور اصلی 2010 هیچ مطالعه مرتبطی یافته نشد. این مرور بهروزشده شامل یک RCT با حضور 245 شرکتکننده بود که به مقایسه پاراسنتز شکمی و تزریق داخل صفاقی کاتوماکسوماب (catumaxomab)، در برابر پاراسنتز شکمی به تنهایی، پرداخت. مطالعه مذکور، در معرض خطر بالای سوگیری در همه حوزهها قرار داشت. دادهها برای تجزیهوتحلیل مناسب نبودند. میانه زمانی تا اولین بدتر شدن کیفیت زندگی، از 19 تا 26 روز در شرکتکنندگان دریافت کننده پاراسنتز به تنهایی، در مقایسه با 47 تا 49 روز در شرکتکنندگان دریافت کننده پاراسنتز به همراه تزریق کاتوماکسوماب (شواهد با قطعیت بسیار پائین) متفاوت بود. عوارض جانبی فقط در میان شرکتکنندگان دریافت کننده داروی تزریقی کاتوماکسوماب گزارش شد. شایعترین عوارض جانبی شدید، درد شکمی و لنفوپنی بود (157 شرکتکننده، شواهد با قطعیت بسیار پائین). در مورد بهبود علائم، رضایت شرکتکنندگان و مراقبان و هزینه-اثربخشی، هیچ اطلاعاتی وجود نداشت.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.