آسم یک بیماری شایع دوران کودکی است که باعث خسخس سینه، سرفه و مشکل در تنفس میشود. دستورالعملهای بالینی مراقبت از کودکان مبتلا به آسم توصیه میکند که کودکان و خانوادهها باید در مورد نحوه مدیریت شرایط خود آموزش ببینند. مرور کنونی 12 مطالعه را با مجموع 2342 کودک بررسی کرد که دریافت آموزش آسم را در منزل با مراقبتهای معمول یا یک برنامه آموزشی کمتر فشرده در منزل مقایسه کردند. یازده مورد از 12 کارآزمایی در آمریکای شمالی، در محیطهای شهری یا حومهای که شامل خانوادههای محروم از نظر اجتماعیاقتصادی بودند، انجام شدند. جدولی که برخی از مولفههای کلیدی برنامههای آموزشی را خلاصه میکند در مرور ارائه شد.
مطالعات واردشده در ویژگیهای کودکان (مانند سن، شدت آسم)، آموزش ارائه شده و نحوه گزارش هر پیامد، متفاوت بودند. این امر مقایسه نتایج و ارائه نتیجهگیری کلی را دشوار کرد و ما نتایج را برای اکثر پیامدها جمعآوری نکردیم. در یافتههای کارآزماییهای جداگانه نیز تنوع وجود داشت. ما توانستیم نتایج دو مطالعه را با هم ترکیب کنیم که میانگین تعداد مراجعه به بخش اورژانس را به ازای هر کودک گزارش کردند، که در شش ماه بین گروه آموزش در منزل و گروهی که مراقبتهای معمول را دریافت کردند، تفاوتی نداشت. فقط یک کارآزمایی به پیامد اولیه دیگر ما کمک کرد، یعنی تشدید (شعلهور شدن) حملات که نیاز به دریافت یک دوره کورتیکواستروئیدهای خوراکی دارد. پذیرش در بیمارستان نیز تنوع گستردهای را میان کارآزماییها با تغییرات قابل توجه در برخی کارآزماییها در هر دو جهت نشان داد. کیفیت زندگی در هر دو گروه آموزش و کنترل در طول زمان بهبود یافت.
شواهد متناقضی را برای مداخلات آموزشی ارائه شده برای آسم در منزل در مقایسه با مراقبت استاندارد، آموزش ارائه شده خارج از منزل یا مداخله آموزشی کمتر فشرده را در منزل پیدا کردیم. اگرچه آموزش، جزء کلیدی مدیریت آسم در کودکان است که در دستورالعملهای متعددی از آن حمایت شد، این مرور اطلاعات بیشتری را در مورد محتوای اساسی و محیط مطلوب برای ارائه چنین مداخلات آموزشی ارائه نمیکند.
در حالی که دستورالعملهای بالینی توصیه میکنند کودکان مبتلا به آسم باید آموزشهای مربوط به آسم را دریافت کنند، مشخص نیست که آموزش ارائه شده در منزل نسبت به مراقبتهای معمول یا همان آموزشها اگر در جاهای دیگر ارائه میشوند، برتر باشند. محیط منزل به مربیان اجازه میدهد تا به جمعیتهایی (مانند افراد محروم از نظر اقتصادی) دسترسی پیدا کنند که ممکن است در یک محیط آشنا، با موانعی برای مراقبت (مانند عدم وجود حمل و نقل) مواجه شوند.
انجام یک مرور سیستماتیک در مورد مداخلات آموزشی آسم که در منزل به کودکان، مراقبین، یا هر دو، ارائه میشوند، و تعیین تاثیرات چنین مداخلاتی بر پیامدهای سلامت مرتبط با آسم. همچنین برنامهریزی کردیم تا با جمعبندی محتوا و مولفهها، مداخلات آموزشی را در دسترس خوانندگان قرار دهیم.
پایگاه ثبت تخصصی کارآزماییهای گروه راههای هوایی در کاکرین را جستوجو کردیم، که شامل پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL)؛ MEDLINE؛ EMBASE؛ CINAHL؛ AMED و PsycINFO بوده، و مجلات تنفسی و چکیدههای جلسات علمی را به صورت دستی جستوجو کردیم. همچنین بانک اطلاعاتی مرکز اطلاعات منابع آموزشی (Education Resources Information Center; ERIC)، فهرست منابع کارآزماییها و مقالات مروری را جستوجو کردیم (آخرین جستوجو ژانویه 2011).
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (randomised controlled trials; RCTs) را از آموزش آسم وارد کردیم که در منزل به کودکان، مراقبان آنها، یا هر دو، ارائه شدند. در مقایسه اول، به گروههای کنترل واجد شرایط، مراقبتهای معمول یا همان آموزش ارائه شده در خارج از منزل ارائه شد. برای مقایسه دوم، گروه کنترل مداخله آموزشی را با شدت کمتر در منزل دریافت کرد.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم کارآزماییها را انتخاب کرده، کیفیت کارآزمایی را ارزیابی کرده، و دادهها را استخراج کردند. برای دستیابی به اطلاعات بیشتر، با نویسندگان مطالعه تماس گرفتیم. دادههای دو حالتی (dichotomous data) را با نسبت شانس (odds ratio) اثر ثابت (fixed-effect) و دادههای پیوسته (continuous data) را با تفاوت میانگین (MD) با استفاده از یک اثر ثابت، در صورت امکان، ادغام کردیم.
در مجموع 12 مطالعه شامل 2342 کودک وارد شدند. یازده مورد از 12 کارآزمایی در آمریکای شمالی، در محیطهای شهری یا حومهای که شامل جمعیتهای آسیبپذیر بودند، صورت گرفتند. مطالعات در مجموع از کیفیت روششناسی (methodology) خوبی برخوردار بودند. آنها از نظر سن، شدت آسم، زمینه و محتوای مداخله آموزشی بهطور قابل توجهی متفاوت بودند که منجر به ناهمگونی (heterogeneity) بالینی قابل توجهی شد. به دلیل وجود این ناهمگونی بالینی، نتایج را برای پیامد اولیه خود، یعنی تعداد بیمارانی که دچار تشدید بیماری نیازمند مراجعه به بخش اورژانس (ED) شدند، ادغام نکردیم. میانگین تعداد تشدیدهایی که نیاز به ویزیت ED برای هر فرد در شش ماه داشتند، میان گروه مداخله در منزل و کنترل تفاوت معنیداری نداشت (2 مطالعه؛ MD: 0.04؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.20- تا 0.27). فقط یک کارآزمایی به پیامد اولیه دیگر ما کمک کرد، یعنی تشدیدهایی که نیاز به دریافت یک دوره کورتیکواستروئیدهای خوراکی داشتند. پذیرش در بیمارستان نیز تنوع گستردهای را میان کارآزماییها با تغییرات قابل توجه در برخی کارآزماییها در هر دو جهت نشان داد. کیفیت زندگی در هر دو گروه آموزش و کنترل در طول زمان بهبود یافت.
جدولی که برخی از مولفههای کلیدی برنامههای آموزشی را خلاصه میکند، در مرور گنجانده شد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.