درد نوروپاتیک در اثر آسیب عصبی ایجاد میشود، که اغلب با تغییراتی در سیستم عصبی مرکزی همراه است، و فیبرومیالژیا یک سندرم درد پیچیده مرتبط است. بسیاری از افراد مبتلا به این وضعیت، سالها با درد متوسط یا شدید، ناتوان شدهاند. مسکنهای مرسوم معمولا گزینههای درمانی مؤثری نیستند. با توجه به اینکه شباهتهایی میان مکانیسمهای پاتوفیزیولوژیک و بیوشیمیایی صرع و درد نوروپاتیک مشاهده شده، جای تعجب ندارد که از عوامل ضدصرع برای درمان درد نوروپاتیک استفاده شود. هدف این مرور، بررسی اثربخشی و عوارض جانبی مرتبط با استفاده از سدیم والپروات و اسید والپروئیک در درمان درد مزمن نوروپاتیک و فیبرومیالژیا بود. ما سه مطالعه مرتبط را، دو مورد در زمینه نوروپاتی دیابتیک و مورد سوم در زمینه نورالژی پس از تبخال، شناسایی کردیم. دو مورد از سه مطالعه حاکی از کاهش قابلتوجه درد با والپروات نسبت به دارونما (placebo) است، اما مطالعات کوچک بودند (45 شرکتکننده) و دادههای کافی را برای تجزیهوتحلیل تجمعی ارائه نکردند، و روشهای تجزیهوتحلیل مورد استفاده ممکن است اثر درمانی را بیش از حد برآورد کرده باشند. عوارض جانبی مانند تهوع، آرامسازی، خوابآلودگی، سرگیجه و عملکرد غیرطبیعی کبد با والپروات نسبت به دارونما شایعتر است، اما این مطالعات مناسب نبودند تا امکان ارزیابی جامع آسیبها فراهم شود.
شواهد کافی برای حمایت از استفاده از والپروئیک اسید یا سدیم والپروات به عنوان درمان خط اول برای درد نوروپاتیک وجود ندارد.
این سه مطالعه دیگر اشارهای به این موضوع نکردند که سدیم والپروات ممکن است باعث کاهش درد در نوروپاتی دیابتیک، و دیوالوپروکس سدیم منجر به کم شدن درد در نورالژی پست-هرپتیک شود، اما استفاده از تجزیهوتحلیل «کامل» ممکن است اثربخشی آنها را بیش از حد برآورد کرده باشد، و دادههای بسیار کمی برای تجزیهوتحلیل تجمعی اثربخشی یا آسیب، یا برای اعتماد به نتایج مطالعات فردی، وجود داشت. شواهد کافی برای حمایت از استفاده از والپروئیک اسید یا سدیم والپروات به عنوان درمان خط اول برای درد نوروپاتیک وجود ندارد. شواهد قویتری از اثربخشی بیشتر برای تعداد کمی از داروهای دیگر وجود دارد.
والپروئیک اسید و نمک سدیم آن (سدیم والپروات) داروهای ضدصرعی هستند که گاهی اوقات برای درمان درد مزمن نوروپاتیک و فیبرومیالژیا استفاده میشوند، اگرچه برای این استفاده مجوز ندارند.
ارزیابی اثربخشی آنالژزیک و عوارض جانبی والپروئیک اسید و سدیم والپروات در مدیریت درد مزمن نوروپاتيک و فیبرومیالژیا.
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) را از والپروئیک اسید و سدیم والپروات در درمان درد حاد و مزمن با جستوجو در MEDLINE؛ EMBASE و Cochrane CENTRAL تا جون 2011، همراه با فهرست منابع مقالات و مرورهای بازیابی شده شناسایی کردیم.
RCTهایی که دو سو کور بودند و هشت هفته یا بیشتر طول کشیدند، و اثرات آنالژزیک و عوارض جانبی والپروئیک اسید و سدیم والپروات را در درمان درد مزمن نوروپاتیک و فیبرومیالژیا گزارش کردند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم نتایج را استخراج و به کیفیت آنها نمره دادند. ما دادههای مربوط به اثربخشی و عوارض جانبی را استخراج کرده و موضوعات مربوط به کیفیت مطالعه را بررسی کردیم.
ما سه مطالعه را وارد کردیم، دو مورد در زمینه نوروپاتی دیابتیک (42 شرکتکننده تحت درمان با والپروات، 42 نفر با دارونما (placebo)) و یک مورد در زمینه نورالژی پست-هرپتیک (23 نفر تحت درمان با دیوالوپروکس سدیم (divalproex sodium)، 22 نفر با دارونما). طول مدت مطالعات 8 یا 12 هفته بود. هیچ مطالعهای در مورد فیبرومیالژیا یافت نشد.
فقط یک مطالعه یکی از پیامدهای اولیه (کاهش ≥ 50% در درد) ما را گزارش کرد، در حالی که هر سه مطالعه میانگینهای گروه را برای کاهش درد از پایه تا نقطه نهایی گزارش کردند. در هر سه مطالعه؛ نتایج اثربخشی فقط برای شرکتکنندگانی ارائه شد که مطالعه را به پایان رساندند. یک مطالعه در زمینه نوروپاتی دیابتیک و یک مطالعه در رابطه با نورالژی پست-هرپتیک، تفاوتهای معنیداری را بین گروههای فعال و دارونما گزارش کردند، اما دادههای کافی برای تجزیهوتحلیل تجمعی قابل اعتماد وجود نداشت.
عوارض جانبی بیشتری با درمان فعال نسبت به دارونما گزارش شد و شامل حالت تهوع، خوابآلودگی و تستهای غیرطبیعی عملکرد کبدی بودند. يك شركتكننده تحت درمان با سدیم والپروات به دلیل اختلال جدی آنزیمهای کبدی از مطالعه کنار رفت.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.