پیشینه: آسیب تروماتیک مغزی (traumatic brain injury; TBI) یکی از دلایل اصلی ناتوانی طولانیمدت در سراسر جهان است. این ناتوانی اغلب با اختلالات شناختی مزمن، مانند تغییر در حافظه، توجه و حل مساله مرتبط است.
روشهای انجام: کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای را بررسی کردیم که کارآیی هر یک از داروهایی را که معمولا برای درمان اختلالات شناختی پس از TBI استفاده میشوند، بررسی کردند. ما فقط مطالعاتی را وارد کردیم که درمان را حداقل 12 ماه پس از آسیب شروع کردند؛ در این زمان، اختلال شناختی معمولا پایدار است.
نتایج: ما فقط چهار کارآزمایی را برای گنجاندن شناسایی کردیم. این مطالعات، چهار داروی مختلف را - مودافینیل (modafinil)؛ داروی تجربی OSU6162-(−)؛ اتوموکستین (atomoxetine)؛ و ریواستیگمین (rivastigmine) - در برابر دارونما (placebo) بررسی کردند. در اکثر معیارها، تفاوتی میان درمان و دارونما وجود نداشت. علاوه بر این، سطح کیفیت شواهد بسیار پائین ارزیابی شد.
داروی آزمایشی به نام OSU6162-(−) در سه معیار شناختی بهتر از دارونما بود، اگرچه این یک مطالعه کوچک بود که فقط با شش شرکتکننده دچار TBI انجام شد. مودافینیل، اتوموکستین و ریواستیگمین بهتر از دارونما نبودند. هیچ تفاوتی میان مودافینیل و دارونما در ارزیابی بهبودی کلی بالینی یافت نشد. شرکتکنندگان بیشتری که مودافینیل مصرف کردند، و تعداد کمتری که از ریواستیگمین استفاده کردند، در مقایسه با دارونما، از کارآزماییها خارج شدند. تعداد بیشتری از افرادی که مودافینیل، اتوموکستین و ریواستیگمین مصرف کردند، نسبت به افراد گروه دارونما، دچار عوارض جانبی شدند، اگرچه این تفاوت به احتمال زیاد به دلیل شانس است. فقط حالت تهوع در افرادی که ریواستیگمین مصرف کردند، از نظر آماری بیشتر بود. در مطالعه OSU6162-(−)، یک شرکتکننده از سه فرد گروه دارونما دچار عوارض جانبی شد که نیاز به کاهش دوز داشت، بدون اینکه خروج از مطالعه گزارش شود. هیچ مطالعهای وقوع مرگومیر را گزارش نکرد.
نتیجهگیری: بر اساس شواهد فعلی، نمیتوان توصیههایی را به نفع یا علیه درمان دارویی اختلال شناختی مزمن در TBI ارائه کرد.
برای تعیین اینکه درمان دارویی در اختلال شناختی مزمن در TBI موثر است یا خیر، شواهد کافی وجود ندارد. در حالی که یک یافته مثبت برای ریواستیگمین در یک معیار اولیه به دست آمد، همه دیگر مقادیر اولیه بهتر از دارونما نبودند. یافتههای مثبت برای OSU6162-(−) با احتیاط تفسیر میشوند زیرا مطالعه کوچک بود (n = 6). هیچ تاثیر مثبتی برای مودافینیل و اتوموکستین یافت نشد. به نظر میرسد هر چهار دارو نسبتا خوب تحمل میشوند، اگرچه شواهد در این زمینه نادر است.
آسیب تروماتیک مغزی (traumatic brain injury; TBI) یکی از دلایل اصلی ناتوانی مزمن است. در سرتاسر جهان، این امر، عامل اصلی ناتوانی در افراد زیر 40 سال بوده، و در نتیجه سالانه 150 تا 200 میلیون نفر دچار ناتوانی شدید میشوند. علاوه بر مشکلات خلقی و رفتاری، شناخت - به ویژه حافظه، توجه و عملکرد اجرایی - نیز معمولا توسط TBI مختل میشود. بروز مشکلات شناختی به دنبال TBI یکی از مهمترین عوامل در تعیین سلامت ذهنی (subjective) افراد و کیفیت زندگی آنها است. داروها بهطور گستردهای در تلاش برای بهبود عملکردهای شناختی بیماران استفاده میشوند. در حالی که عوامل کولینرژیک در TBI مورد بررسی قرار گرفتهاند، هنوز یک مرور سیستماتیک یا متاآنالیز در مورد تاثیر همه عوامل دارویی با اثر مرکزی، بر مشکلات مزمن شناختی انجام نشده است.
ارزیابی تاثیرات عوامل دارویی با اثر مرکزی برای درمان اختلالات شناختی مزمن پس از آسیب مغزی تروماتیک در بزرگسالان.
ما ALOIS - پایگاه ثبت تخصصی گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین - را در 16 نوامبر 2013، 23 فوریه 2013، 20 ژانویه 2014، و 30 دسامبر 2014 با استفاده از عبارات: تروماتیک یا TBI یا «آسیب مغزی» یا «آسیبهای مغزی» یا TBIs یا «آسیب آکسونی (axonal injury)» یا «آسیبهای آکسونی» جستوجو کردیم. ALOIS شامل رکوردهایی از کارآزماییهای بالینی شناسایی شده از جستوجوهای ماهانه در تعدادی از بانکهای بزرگ اطلاعاتی مراقبت سلامت، چندین پایگاه ثبت کارآزمایی، و منابع علمی خاکستری، است. جستوجوهای تکمیلی نیز در MEDLINE؛ EMBASE؛ PsycINFO؛ کتابخانه کاکرین ؛ CINAHL؛ LILACs؛ ClinicalTrials.gov، پورتال (ICTRP) سازمان جهانی بهداشت (WHO) و Web of Science با مجموعه مقالات کنفرانس انجام شدند.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای (randomised controlled trials; RCTs) را وارد کردیم که اثربخشی هر یک از عوامل دارویی را با اثر مرکزی ارزیابی کردند که بر یک یا چند سیستم اصلی انتقالدهنده عصبی در افراد مبتلا به آسیبهای مغزی مزمن تاثیر میگذارند؛ و میبایست میان وقوع آسیب و زمان ورود به کارآزمایی حداقل 12 ماه فاصله وجود داشت.
دو نویسنده مرور عناوین و چکیدههای استنادهای بهدستآمده را از جستوجو بررسی کردند. مقالات مرتبط برای ارزیابی بیشتر بازیابی شدند. جستوجوی کتابشناختی (bibliographic) مقالات مرتبط انجام شد. دادهها را با استفاده از یک ابزار استاندارد شده استخراج کردیم، که شامل دادههایی در مورد بروز عوارض جانبی بودند. در صورت لزوم، دادههای منتشر نشده اضافی را از نویسندگان مطالعه درخواست کردیم. خطر سوگیری (bias) توسط یک نویسنده واحد ارزیابی شد.
چهار مطالعه با مجموع 274 شرکتکننده، معیارهای ورود را داشتند. چهار عامل دارویی مورد بررسی قرار گرفتند: مودافینیل (modafinil) (51 شرکتکننده)؛ OSU6162-(−)، یک تثبیت کننده مونوآمین (12 شرکتکننده که شش مورد TBI داشتند)؛ اتوموکستین (atomoxetine) (60 شرکتکننده)؛ و ریواستیگمین (rivastigmine) (157 شرکتکننده). به دلیل حجم نمونه کم و ناهمگونی (heterogeneity) میان مطالعات، انجام متاآنالیز ممکن نبود.
همه مطالعات عملکرد شناختی را بررسی کردند، و اکثر آزمونهای فرعی روانسنجی (psychometric)، تفاوتی را میان درمان و دارونما (placebo) نشان ندادند (n = 274، شواهد با کیفیت بسیار پائین). برای OSU6162-(−)، برتری متوسط نسبت به دارونما در سه معیار نشان داده شد، اما نسبت به دیگری، عملکرد بسیار کمتری را نشان داد. ریواستیگمین در یک معیار اولیه، و در یک پیامد شناختی واحد در آنالیز ثانویه از یک زیرگروه با اختلال حافظه شدیدتر در ابتدای مطالعه، بهتر از دارونما ظاهر شد. مطالعه مودافینیل بهبود کلی بالینی را ارزیابی کرد (n = 51، شواهد با کیفیت پائین)، و هیچ تفاوتی را میان درمان و دارونما نشان نداد. بیخطری (safety) مداخله، همانطور که با عوارض جانبی اندازهگیری شد، توسط همه مطالعات گزارش شد (n = 274، شواهد با کیفیت بسیار پائین)، و بروز بسیار بیشتر تهوع در شرکتکنندگانی که ریواستیگمین دریافت کردند، در مقایسه با دارونما، گزارش شد. هیچ تفاوت دیگری در بیخطری مداخله میان درمان و دارونما وجود نداشت. هیچ مطالعهای وقوع مرگومیر را گزارش نکرد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.