نقش شیمی‌درمانی با دوز بالا و به دنبال آن پیوند سلول بنیادی اتولوگ برای مدیریت بالینی بیماران مبتلا به لنفوم هوچکین عودکننده/مقاوم

لنفوم هوچکین (Hodgkin lymphoma; HL)، بدخیمی غدد لنفاوی تکی، در سیستم لنفاوی است و ممکن است اندام‌های دیگری را نیز درگیر کند. این یک بیماری نسبتا نادر است، که سالانه دو یا سه نفر از هر 100,000 نفر را در کشورهای غربی درگیر می‌کند، اما یکی از شایع‌ترین سرطان‌ها در بزرگسالان جوان در سنین میان 20 و 30 سال است. اوج دوم بیماری پس از سن 60 سالگی رخ می‌دهد. گزینه‌های درمانی برای HL از دهه 1980 بهبود یافته‌اند، به‌طوری که حتی بیماران در مراحل پیشرفته نیز ممکن است با درمان مناسب بهبود یابند. روش‌های درمانی شامل شیمی‌درمانی، رادیوتراپی یا شیمی‌درمانی همراه با رادیوتراپی (درمان ترکیبی) است، که امروزه درمان ترکیبی برای اکثر بیماران، استاندارد است. با این وجود، 15% تا 20% از بیماران به بهبودی کامل دست نمی‌یابند و بیماری مقاوم یا عودکننده در آنها مشاهده می‌شود. برای این دسته از بیماران، شیمی‌درمانی با دوز بالا (high-dose chemotherapy; HDCT) و به دنبال آن پیوند سلول بنیادی اتولوگ (autologous stem cell transplantation; ASCT) تبدیل به یک گزینه درمانی مطلوب شده است. با این حال، تاثیر این رژیم درمانی بر بقای کلی (overall survival; OS) هنوز هم نامشخص است. بنابراین، یک مرور کاکرین را در مورد کارآمدی و بی‌خطری HDCT و به دنبال آن ASCT در بیماران مبتلا به HL اولیه عودکننده یا مقاوم به درمان انجام دادیم. چندین بانک اطلاعاتی مهم پزشکی را جست‌وجو کردیم (پایگاه مرکزی ثبت کارآزمایی‌های کنترل‌شده کاکرین و MEDLINE) و شواهد حاصل از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (randomised controlled trials; RCTs) را خلاصه و آنالیز کردیم. سه RCT را مطابق با معیارهای ورود از پیش تعریف‌شده شناسایی کردیم که 398 بیمار را درمان ‌کردند. دو کارآزمایی را که HDCT و به دنبال آن ASCT را در مقایسه با شیمی‌درمانی متداول به تنهایی بررسی ‌کردند، و یک کارآزمایی که HDCT متوالی (SHDCT) کمکی و به دنبال آن ASCT را در مقابل HDCT و به دنبال آن ASCT ارزیابی ‌کرد، وارد این مرور کردیم.

هر دو کارآزمایی که به ارزیابی HDCT و به دنبال آن ASCT در مقایسه با شیمی‌درمانی متداول پرداختند، بهبودی قابل توجهی را در میزان بقای کلی نشان ندادند، با این حال بقای بدون پیشرفت بیماری به‌طور قابل توجهی با استفاده از HDCT و به دنبال آن ASCT بهبود یافت. فقط یک کارآزمایی وقوع عوارض جانبی را گزارش کرد و هیچ تفاوتی را میان بازوهای درمان نشان نداد. کارآزمایی دیگر به دلیل امتناع بیماران از تصادفی‌سازی و درخواست ASCT، زودتر از موعد مقرر به پایان رسید.

فقط یک کارآزمایی تاثیر SHDCT را پیش از HDCT به علاوه ASCT، در مقایسه با HDCT به علاوه ASCT ارزیابی کرد. بقای کلی و بقای بدون پیشرفت بیماری در هر دو بازو مشابه بودند. با این حال، پس از سه سال، روند منفی در بازوی SHDCT از نظر مورتالیتی و همچنین افزایش قابل توجه عوارض جانبی مشاهده شد.

به‌طور خلاصه، شواهد موجود نشان‌دهنده مزیت درمان بیماران مبتلا به HL عودکننده با HDCT و به دنبال آن ASCT نسبت به شیمی‌درمانی متداول است.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

شواهد موجود نشان می‌دهد که بیماران مبتلا به HL عودکننده یا مقاوم پس از درمان خط اول، که با HDCT و به دنبال آن ASCT درمان می‌شوند، نسبت به بیمارانی که تحت شیمی‌درمانی متداول قرار می‌گیرند، از مزیت آن برای PFS بهره‌مند می‌شوند. علاوه بر این، داده‌ها روند مثبتی را در مورد OS نشان می‌دهند، اما انجام کارآزمایی‌های بیشتر برای تشخیص تاثیر قابل توجه مورد نیاز است.

تشدید رژیم HDCT پیش از HDCT و به دنبال آن ASCT، تفاوتی را در مقایسه با HDCT و به دنبال آن ASCT نشان نداد، اما با افزایش عوارض جانبی همراه بود.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

لنفوم هوچکین (Hodgkin lymphoma; HL) یکی از شایع‌ترین بدخیمی‌ها در بزرگسالان جوان بوده، و در اکثر این بیماران حتی در مراحل پیشرفته قابل علاج است. پس از درمان خط اول، 15% تا 20% از بیماران به درمان پاسخ نمی‌دهند و عود بیماری در آنها مشاهده می‌شود. برای این دسته از بیماران، شیمی‌درمانی با دوز بالا (high-dose chemotherapy; HDCT) و به دنبال آن پیوند سلول بنیادی اتولوگ (autologous stem cell transplantation; ASCT) یک گزینه درمانی است که اغلب مورد استفاده قرار می‌گیرد.

اهداف: 

یافتن بهترین درمان موجود با HDCT و به دنبال آن ASCT برای بیماران مبتلا به HL عودکننده یا مقاوم پس از درمان خط اول.

روش‌های جست‌وجو: 

پایگاه مرکزی ثبت کارآزمایی‌های کنترل‌شده کاکرین (​CENTRAL)؛ MEDLINE؛ و خلاصه مقالات کنفرانس‌های مرتبط را تا ژانویه 2013 برای شناسایی کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (randomised controlled trials; RCTs) جست‌وجو کردیم. همچنین برای دستیابی به داده‌های منتشرنشده با متخصصین تماس گرفتیم.

معیارهای انتخاب: 

RCTهایی را وارد این مرور کردیم که تاثیر HDCT و به دنبال آن ASCT را در مقایسه با شیمی‌درمانی متداول بدون ASCT، یا در مقایسه با HDCT متوالی (sequential HDCT; SHDCT) کمکی و به دنبال آن ASCT ارزیابی ‌کردند. همچنین RCTهایی را با رژیم‌های متفاوت HDCT پیش از ASCT در بیماران مبتلا به HL عودکننده یا مقاوم اولیه پس از هر نوع درمان خط اول وارد کردیم.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

دو نویسنده مرور (MR؛ NS) به‌طور مستقل از هم مطالعات مرتبط را انتخاب کرده، داده‌ها را استخراج کرده و کیفیت کارآزمایی را ارزیابی کردند. از نسبت‌های خطر (HR) برای بقای کلی (overall survival; OS) و بقای بدون پیشرفت بیماری (progression-free survival; PFS) استفاده کرده، و خطرات نسبی (RR) را برای دیگر پیامدها محاسبه کردیم. همه معیارها را با 95% فواصل اطمینان (CI) ارایه کردیم.

کیفیت شواهد را با استفاده از روش‌های درجه‌بندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) بررسی کردیم.

نتایج اصلی: 

این جست‌وجوها منجر به شناسایی 1663 منبع بالقوه مرتبط شدند، که از بین آنها سه کارآزمایی را با 14 مقاله، که 398 بیمار را ارزیابی ‌کردند، وارد این مرور کردیم. به‌طور کلی، سطح کیفیت این کارآزمایی‌ها را متوسط ارزیابی کردیم. تمامی این کارآزمایی‌ها، دارای طراحی تصادفی‌سازی و کنترل‌شده و برچسب-باز (open-label) بودند. دو RCT را وارد کردیم که تاثیر HDCT و به دنبال آن ASCT را در مقایسه با شیمی‌درمانی متداول در یک متاآنالیز ارزیابی ‌کردند. تعداد مطالعات بسیار کم بود، بنابراین، کمّی‌سازی ناهمگونی قابل اعتماد نبود. یک RCT دیگر را وارد کردیم (که SHDCT کمکی و به دنبال آن ASCT را در مقایسه با HDCT و به دنبال آن ASCT ارزیابی ‌کرد)، که با متاآنالیز ما سازگار نبود. برای این کارآزمایی، آنالیزهای بیشتری را انجام دادیم.

دو کارآزمایی، روندی را بدون اهمیت آماری نشان دادند مبنی بر اینکه HDCT و به دنبال آن ASCT در مقایسه با شیمی‌درمانی متداول باعث افزایش OS می‌شود (HR: 0.67؛ 95% CI؛ 0.41 تا 1.07؛ P = 0.10؛ 157 بیمار، شواهد با کیفیت متوسط). با این حال، افزایش PFS برای افرادی که با HDCT و به دنبال آن ASCT تحت درمان قرار گرفتند، معنی‌دار از نظر آماری بود (HR: 0.55؛ 95% CI؛ 0.35 تا 0.86؛ P = 0.009؛ 157 بیمار، شواهد با کیفیت متوسط). وقوع عوارض جانبی فقط در یک کارآزمایی گزارش شد و تفاوت میان بازوهای درمان اهمیت آماری نداشت. به دلیل ناکافی بودن شواهد، قادر به نتیجه‌گیری در مورد مورتالیتی ناشی از درمان (treatment-related mortality; TRM) نبودیم (RR: 0.61؛ 95% CI؛ 0.16 تا 2.22؛ P = 0.45؛ 157 بیمار، شواهد با کیفیت متوسط).

برای مقایسه دوم، SHDCT به علاوه HDCT و به دنبال آن ASCT در مقایسه با HDCT و به دنبال آن ASCT، هیچ تفاوتی میان بازوهای درمان از نظر نرخ OS؛ (HR: 0.93؛ 95% CI؛ 0.5 تا 1.74؛ P = 0.816؛ OS در مدت سه سال: %80 با SHDCT در مقایسه با 87% با HDCT؛ 241 بیمار)، یا PFS (HR: 0.87؛ 95% CI؛ 0.58 تا 1.30؛ P = 0.505؛ 241 بیمار) مشاهده نشد. هفت بیمار در بازوی SHDCT و یک بیمار در بازوی HDCT به دلیل افزایش سمیّت (toxicity) درمان جان باختند. عوارض جانبی با SHDCT به علاوه HDCT و به دنبال آن ASCT پس از دو سیکل درمان با دگزامتازون (dexamethasone) به علاوه سیتارابین (cytarabine) با دوز بالا به علاوه سیس‌پلاتین (cisplatin) (DHAP) افزایش یافت (88% با SHDCT در مقایسه با 45% با HDCT؛ 223 بیمار، P < 0.00001). به‌طور کلی، عفونت‌های درجه 3/4 سازمان جهانی بهداشت (WHO) با SHDCT بیشتر رخ دادند که از نظر آماری معنی‌دار گزارش شد (48% با SHDCT در مقایسه با 33% با HDCT؛ P = 0.002؛ 223 بیمار).

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information