این مرور کاکرین در مورد بررسی صحت (accuracy) تست تشخیصی، به ارزیابی شواهدی برای تست رادیولوژی توموگرافی کامپیوتری آنژیوگرافی (computed tomography angiography; CTA) پرداخت که جریان خون را در عروق اصلی مغز نشان میدهد، برای حمایت از نتایج تستهای بالینی عملکرد مغزی در بیماران بیهوش متصل به ماشینهای تنفس مکانیکی که پزشکان آنها تصور میکنند فوت کردهاند.
اثبات یک تشخیص صحیح بسیار مهم است، زیرا تشخیص مرگ بیمار را تائید میکند که پیامدهای قانونی و اجتماعی عمیقی، از جمله در دسترس قرار دادن اعضای بدن برای پیوند، خواهد داشت. تشخیص مرگ با استفاده از معیارهای عصبی یا مرگ مغزی، معمولا با انجام مجموعهای بسیار اختصاصی از تستهای بالینی روی بیمار انجام میشود. با این حال در برخی موارد، به عنوان مثال زمانی که بیماران بیهوش بوده یا دچار القای خواب عمیق میشوند، انجام این تستها ممکن است امکانپذیر نبوده و تستهای بیشتری مانند CTA مورد نیاز باشند. در برخی از کشورها این یک الزام قانونی برای پزشکان است که همیشه یک تست اضافی انجام دهند و اخیرا برخی از پزشکان خواستار اجباری شدن این تستهای اضافی، حتی زمانی که الزام قانونی وجود ندارد، هستند. برای پزشکان مهم است که بدانند CTA در مقایسه با، یا افزون بر، تستهای بالینی معمول، چقدر مفید است.
در کل، ده مطالعه با حضور 366 بیمار یافت شد. بیشتر مطالعات در بخشهای مراقبتهای ویژه انجام شدند، اما فقط شامل تعداد کمی از بیماران بودند. در اکثر مطالعات، پزشکانی که تست CTA را انجام میدادند، میتوانستند از قبل از نتایج تست بالینی مطلع باشند. این امر ممکن است بر نتایج مطالعه تاثیر بگذارد، هر چند که این وضعیت در عملکرد عادی پزشکی نیز وجود دارد. روشهای مورد استفاده برای گزارش مطالعه CTA نیز از مطالعهای به مطالعه دیگر متفاوت بود و بنابراین نتایج منتشر شده مجددا، برای در نظر گرفتن این مورد، تجزیهوتحلیل شدند.
تست CTA در مقایسه با تست بالینی برای تائید مرگ مغزی، دارای حساسیت (sensitivity) 0.85 بود. این بدان معناست که در 100 مورد از بیمارانی که تستهای بالینی مرگ آنها را تائید میکنند، تست CTA به درستی 85 مورد را شناسایی میکند. دادهها همچنین نشان دادند که این ممکن است به 77 مورد در هر 100 نفر و به 91 مورد در هر 100 نفر برسد. مرور ما نتوانست به ما بگوید که CTA ممکن است به اشتباه برای چند بیمار تشخیص مرگ را بدهد، در حالی که بیمار فوت نکرده است. بر اساس این نتایج، به نظر میرسد که CTA به اندازه کافی خوب نیست که یک تست اجباری در نظر گرفته شود.
شواهد موجود نمیتواند استفاده از سیتی آنژیوگرافی را به عنوان یک تست اجباری، یا به عنوان جایگزینی کامل برای تست عصبی، در مسیر مدیریت بیماران مشکوک به مرگ مغزی بالینی تائید کند. سیتی آنژیوگرافی ممکن است به عنوان یک آزمایش تائیدی یا تکمیلی پس از تشخیص بالینی مرگ مفید باشد، با این فرض که پزشکان از حساسیت کلی نسبتا پائین آن آگاه باشند. اجماع روی یک پروتکل استاندارد تفسیر رادیولوژیکی برای مطالعات منتشر شده در آینده، انجام متاآنالیز بیشتر را تسهیل میکند.
تشخیص مرگ با استفاده از معیارهای عصبی (مرگ مغزی)، پیامدهای اجتماعی، حقوقی و اخلاقی عمیقی دارد. تشخیص میتواند با استفاده از تستهای بالینی استاندارد برای بررسی عملکرد مغز انجام شود، اما در برخی از جمعیتهای بیماران و در برخی کشورها ممکن است تستهای بیشتری مورد نیاز باشد. توموگرافی کامپیوتری (computed tomography; CT) آنژیوگرافی، که در حال حاضر استفاده بالینی گستردهای دارد، به عنوان یکی از این تستها شناخته شده است.
ارزیابی حساسیت سیتی آنژیوگرافی مغزی به عنوان یک تست تائیدی اضافی برای تشخیص مرگ با استفاده از معیارهای عصبی، پس از رضایت از معیارهای عصبی بالینی برای مرگ مغزی، بر اساس متون علمی اخیر.
جستوجو در متون علمی را برای شناسایی مطالعاتی انجام دادیم که صحت (accuracy) تشخیصی سیتی آنژیوگرافی (تست شاخص) را در گروههای بیماران بزرگسال با استفاده از تشخیص مرگ مغزی بر اساس معیارهای عصبی به عنوان شرایط هدف ارزیابی کردند. پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL) (کتابخانه کاکرین 2012، شماره 5) و بانکهای اطلاعاتی زیر را از 1992 تا آگوست 2012، جستوجو کردیم: MEDLINE؛ EMBASE؛ BNI؛ CINAHL؛ ISI Web of Science؛ BioMed Central. همچنین جستوجوهایی را در بانکهای اطلاعاتی کتابشناختی (bibliographic) الکترونیکی منطقهای و بانکهای اطلاعاتی موضوعی خاص (MEDION؛ IndMed؛ African Index Medicus) انجام دادیم. جستوجویی نیز در Google Scholar انجام شد که فقط 100 نتیجه اول را بررسی کردیم. فهرست منابع و خلاصه مقالات کنفرانسها را برای شناسایی مطالعات اولیه و مرور مقالات به صورت دستی جستوجو کردیم. چکیدهها توسط دو نویسنده شناسایی شدند. ارزیابی روششناسی (methodology) مطالعات با استفاده از ابزار QUADAS-2 و استخراج بیشتر دادهها برای تجزیهوتحلیل مجدد، توسط سه نویسنده انجام شدند.
در این مرور همه سریهای موردی (case series) بزرگ و مطالعات کوهورت را وارد کردیم که نتایج سیتی آنژیوگرافی را با تشخیص مرگ مغزی بر اساس معیارهای عصبی مقایسه کردند. بهطور منحصربهفردی، استاندارد منابع، همان شرایط هدف در این مرور بود.
همه مطالعات وارد شده را برای کیفیت روششناسی (methodology)، بر اساس معیارهای QUADAS-2 مرور کردیم. با ناهمگونی قابلتوجهی در روشهای مورد استفاده برای تفسیر مطالعات سیتی آنژیوگرافی مواجه شدیم و بنابراین، در صورت امکان، دادههای منتشر شده را مجددا تجزیهوتحلیل کردیم تا با یک مدل تفسیر رادیولوژی استاندارد مطابقت داشته باشد. اکثر مطالعات (با یک استثنا)، برای ورود بیمارانی طراحی نشده بودند که دچار مرگ مغزی نبودند، و بنابراین ویژگی (specificity) کلی به عنوان بخشی از یک متاآنالیز قابل برآورد نبود. حساسیت (sensitivity)، فواصل اطمینان و پیشبینی، هم برای دادههای منتشر شده و هم برای دادههای آنالیز شده با استفاده از یک مدل تفسیر استاندارد شده، محاسبه شدند.
در کل، ده مطالعه با حضور 366 بیمار یافت شدند. هشت مطالعه را در تجزیهوتحلیل دادههای منتشر شده، شامل 337 بیمار، وارد کردیم. کیفیت روششناسی (methodology) مطالعات در مجموع رضایتبخش بود، با این حال پتانسیل برای حضور سوگیری (bias) قابلتوجهی در چندین حوزه خاص، مربوط به عملکرد و زمانبندی تستهای شاخص در برابر تستهای مرجع وجود داشت. نتایج، تخمین حساسیت 0.84 را نشان دادند (95% فاصله اطمینان (CI): 0.69 تا 0.93). 95% فاصله پیشبینی تقریبی، بسیار وسیع بود (0.34 تا 0.98). دادههای سه مطالعه به عنوان یک مدل تفسیر چهار-عروقی در دسترس بودند و دادهها در پنج مطالعه دیگر، شامل 314 رویداد بیمار، دوباره به یک مدل تفسیر چهار-عروقی، تجزیهوتحلیل شدند. نتایج، تخمین حساسیت را مشابه 0.85 (95% CI؛ 0.77 تا 0.91) نشان داد، اما با بهبود 95% فاصله پیشبینی تقریبی (0.56 تا 0.96).
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.