مکیدن مواد غیرمغذی در مدیریت بالینی بیماری ریفلاکس معده به مری در نوزادان نارس و کم‌‌وزن هنگام تولد

پیشینه

ریفلاکس معده به مری، عبور محتویات معده به مری (لوله تغذیه) با یا بدون استفراغ است. این وضعیت در نوزادان نارس نسبتا شایع است و گاهی می‌تواند منجر به بروز عوارض دردسرساز شود. مکیدن مواد غیرمغذی (non-nutritive sucking) عبارت است از مکیدن پستانک قبل، حین، یا پس از تغذیه با لوله؛ قبل یا پس از مصرف شیر با شیشه یا شیر مادر؛ یا خارج از زمان تغذیه. این روش به عنوان راهی برای کاهش بیماری معده به مری در نوزادان نارس پیشنهاد شده است.

ویژگی‌‌های مطالعه

بانک‌های اطلاعاتی علمی را برای یافتن کارآزمایی‌های بالینی در نوزادان نارس (متولد شده در کمتر از هفته 37 بارداری) و کم‌‌وزن هنگام تولد (کمتر از 2500 گرم) در سه ماهگی یا کمتر، با علائم یا نشانه‌های ریفلاکس معده به مری، جست‌وجو کردیم.

نتایج کلیدی

ما هیچ مطالعه‌ای را پیدا نکردیم که معیارهای ما را داشته باشد. شواهد کافی از کارآزمایی‌های بالینی بزرگ در مورد استفاده از مکیدن مواد غیرمغذی در مدیریت بالینی بیماری معده به مری در نوزادان نارس و کم‌‌وزن هنگام تولد وجود ندارد.

کیفیت شواهد

ما هیچ مطالعه‌ای را پیدا نکردیم که معیارهای ما را داشته باشد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

شواهد کافی برای تعیین اثربخشی NNS برای GORD وجود نداشت. انجام RCTهایی با قدرت کافی پیرامون بررسی تاثیر NNS در نوزادان نارس و کم‌‌وزن هنگام تولد و مبتلا به GORD مورد نیاز است.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

ریفلاکس معده به مری (gastro-oesophageal reflux; GOR) معمولا در نوزادان تشخیص داده می‌شود (DiPietro 1994)، و به‌طور کلی نشانه‌های کمی را ایجاد کرده یا بدون نشانه است (Vandenplas 2009). برعکس، بیماری ریفلاکس معده به مری (gastro-oesophageal reflux disease; GORD) به GOR اطلاق می‌شود که نشانه‌های دردسرساز با یا بدون عوارضی را مانند آسیب به مری، ایجاد می‌کند (Vandenplas 2009). در حال حاضر هیچ شواهدی برای حمایت از طیفی از اقدامات توصیه‌شده در جهت کمک به کاهش ریفلاکس اسیدی که در نوزادان رخ می‌دهد، وجود ندارد. از مکیدن مواد غیرمغذی (non-nutritive sucking; NNS) به عنوان مداخله‌ای برای تعدیل رفتارهای نوزادی از طریق تاثیرات آرام‌بخشی آن مانند کاهش سروصدا و گریه نوزاد حین تغذیه، استفاده شده است (Boiron 2007؛ http://Pickler 2004).

اهداف: 

تعیین اینکه NNS باعث کاهش GORD در نوزادان نارس (کمتر از هفته 37 بارداری) و نوزادان کم‌‌وزن هنگام تولد (کمتر از 2500 گرم)، سه ماهه و کمتر، با علائم یا نشانه‌های GORD، یا نوزادان با تشخیص GORD، می‌شود یا خیر.

روش‌های جست‌وجو: 

جست‌وجوهای رایانه‌ای را در بانک‌های اطلاعاتی الکترونیکی پایگاه مرکزی ثبت کارآزمایی‌های کنترل‌شده کاکرین (CENTRAL) (شماره 9، 2013)، MEDLINE (1966 تا سپتامبر 2013)، CINAHL (1982 تا سپتامبر 2013)، و EMBASE (1988 تا سپتامبر 2013) انجام دادیم. هیچ محدودیتی را از نظر زبان نگارش مقاله اعمال نکردیم.

معیارهای انتخاب: 

کارآزمایی‌های کنترل‌شده با استفاده از تخصیص تصادفی یا شبه-تصادفی نوزادان نارس (کمتر از هفته 37 بارداری) و نوزادان کم‌‌وزن هنگام تولد (کمتر از 2500 گرم) سه ماهه و کمتر با علائم یا نشانه‌های حاکی از GORD، یا نوزادان با تشخیص از GORD، وارد شدند. ما مطالعاتی را وارد کردیم که فقط به صورت چکیده گزارش شده، و کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی شده خوشه‌ای (cluster) و متقاطع (cross-over) بودند.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم کارآزمایی‌ها را از جست‌وجوهای انجام‌شده، بررسی و انتخاب کرده، کیفیت مطالعه را ارزیابی و رتبه‌بندی کرده و داده‌های مرتبط را استخراج کردند. در جست‌وجوی اولیه، دو مطالعه را شناسایی کردیم. پس از مرور بیشتر، هر دو را حذف کردیم.

نتایج اصلی: 

هیچ مطالعه‌ای را برای بررسی تاثیرات NNS در مدیریت بالینی GORD در نوزادان نارس و کم‌‌وزن هنگام تولد شناسایی نکردیم.

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information