وجود درد در استخوانها، مفاصل و ماهیچهها بسیار شایع بوده و اغلب میتواند پایدار و دائمی باشد. تخمین زده میشود که 50% از جمعیت عمومی در طول عمر خود به مدت حداقل سه ماه یا بیشتر از این نوع درد رنج ببرند. این وضعیت، درد مزمن اسکلتیعضلانی نامیده میشود.
اوپیوئیدها نوعی داروی ضد درد قوی هستند که برای درمان افراد مبتلا به درد مزمن متوسط تا شدید استفاده میشوند. افرادی که این داروها را مصرف میکنند، اغلب دچار عوارض جانبی، از جمله عوارض جانبی شدید، میشوند.
هدف این مرور کاکرین، ارزیابی اثربخشی (کاهش شدت درد) و بیخطری (safety) مصرف تاپنتادول (tapentadol) (یک اوپیوئید جدید) در درمان دردهای اسکلتیعضلانی مزمن متوسط تا شدید، در مقایسه با دارونما (placebo) (داروی ساختگی) و دیگر داروهایی بود که برای تسکین چنین دردی تجویز میشوند.
در مارچ 2014 جستوجویی را در متون علمی برای یافتن مطالعاتی انجام دادیم كه در بزرگسالان مبتلا به درد اسكلتیعضلانی، تاپنتادول را با دارونما یا دیگر داروها مقایسه كردند.
چهار مطالعه را در مورد مقایسه تاپنتادول با دارونما یا اکسیکدون (oxycodone) (اوپیوئید دیگر) در 4094 بزرگسال یافتیم.
شواهدی با كیفیت متوسط وجود داشت كه 3 نفر از هر 10 بیمار تحت درمان با تاپنتادول با حداقل 50% كاهش درد روبهرو شدند (به درمان پاسخ دادند)، در حالی كه فقط 2 نفر از هر 10 نفر تحت درمان با اکسیکدون و دارونما به درمان خود پاسخ دادند.
همچنین شواهدی با کیفیت متوسط وجود داشت که افراد تحت درمان با تاپنتادول در مقایسه با دارونما در معرض خطر بیشتر خروج از مطالعه به دلیل ابتلا به عوارض جانبی قرار داشتند (2 نفر از هر 10 فرد تحت درمان با تاپنتادول و 1 نفر از هر 10 بیمار تحت درمان با دارونما). 4 نفر از هر 10 بیمار تحت درمان با اکسیکدون، به دلیل ابتلا به عوارض جانبی از مطالعه کنار رفتند. یبوست، حالت تهوع و استفراغ و خارش (pruritus) با تاپنتادول کمتر از اکسیکدون دیده شد اما تفاوتی در خستگی، بیخوابی، خوابآلودگی (somnolence) و سردرد وجود نداشت.
مزیت کلی بالینی تاپنتادول در تسکین درد اسکلتیعضلانی مزمن با شدت متوسط تا شدید که در کارآزماییهای بالینی دیده شد، نسبتا ناچیز بود (یک نتیجهگیری رایج در کلیه کارآزماییهای اوپیوئیدها برای درد مزمن). انجام مطالعات بیشتری لازم است تا مشخص شود افرادی که مبتلا به درد مزمن اسکلتیعضلانی هستند، بیشترین منفعت را از این اوپیوئید جدید میبرند یا خیر.
تاپنتادول گسترده رهش در مقایسه با دارونما و اکسیکدون با کاهش شدت درد همراه بود. با این وجود، اهمیت بالینی نتایج به دلایل زیر نامشخص است: اختلاف متوسط بین مداخلات در پیامدهای اثربخشی، ناهمگونی زیاد در برخی مقایسهها و پیامدها، نرخ بالای خروج بیماران از مطالعه، عدم وجود داده برای پیامد اولیه در برخی مطالعات و غیر ممکن بودن استفاده از BOCF به عنوان روش انتساب. تاپنتادول با پروفایل بیخطری و تحملپذیری مطلوبتری نسبت به اکسیکدون همراه است.
درد مزمن اسکلتیعضلانی یک وضعیت شایع و یکی از دلایل اصلی ناتوانی و عدم حضور در محل کار در سراسر جهان به شمار میرود. اوپیوئیدها اغلب برای درمان دردهای مزمن استفاده میشوند، اگرچه عوارض جانبی، مزایای طولانیمدت آنها را محدود میکند. تاپنتادول (tapentadol) یک اوپیوئید و مهار کننده بازجذب نورآدرنالین است که در مقایسه با دیگر اوپیوئیدهای قوی، ممکن است باعث بروز (و شدت) کمتر عوارض جانبی شود.
تعیین اثربخشی، بیخطری (safety) و تحملپذیری تاپنتادول گسترده رهش (extended-release) در درمان درد متوسط تا شدید به مدت حداقل سه ماه برای هر علت ایجاد کننده دردهای اسکلتیعضلانی.
در مارچ سال 2014 به جستوجو در بانکهای اطلاعاتی الکترونیکی (پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL)؛ MEDLINE؛ EMBASE و Web of Science)، بدون اعمال محدودیت در زبان، و همچنین در پایگاههای ثبت کارآزماییها و فهرست منابع مطالعات بازیابی شده، پرداختیم. برای کسب اطلاعات بیشتر با تولید کنندگان دارو تماس گرفتیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) از تاپنتادول در افراد مبتلا به درد مزمن اسکلتیعضلانی در مقایسه با دارونما (placebo) یا کنترل فعال.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم کارآزماییها را برای ورود غربالگری کرده، خطر سوگیری (bias) را در مطالعات وارد شده ارزیابی کرده، و دادهها را استخراج کردند. دو متاآنالیز را برای مقایسههای تاپنتادول گسترده رهش در مقابل دارونما و تاپنتادول گسترده رهش در مقابل کنترل فعال (اکسیکدون (oxycodone)) انجام دادیم. هنگامی که ناهمگونی دیده شد، از مدلهای اثرات تصادفی استفاده کردیم و مدلهای اثر ثابت، زمانی استفاده شدند که ناهمگونی وجود نداشت. علاوه بر این، تجزیه وتحلیلهای زیرگروه را انجام دادیم. پیامد اثربخشی اولیه، کنترل درد بود که با تغییر در نمرات شدت درد و نرخ پاسخ به درمان (حداقل 50% کاهش درد) ارزیابی شد. پیامد بیخطری اولیه، نرخ خروج بیماران از مطالعه به دلیل عوارض جانبی در نظر گرفته شد.
چهار RCT با طراحی موازی و دارای کیفیت متوسط شامل 4094 شرکتکننده مبتلا به استئوآرتریت یا درد کمر، یا هر دو، معیارهای ورود را به مطالعه داشتند. سه کارآزمایی، مطالعات مرحله III با پیگیری 12 هفتهای و کارآزمایی چهارم یک مطالعه بیخطری برچسب-باز (open-label) با پیگیری 52 هفتهای بود. همه کارآزماییها با کنترل اکسیکدون انجام شده و سه مورد کنترل دارونما هم داشتند. دو کارآزمایی شامل افراد مبتلا به استئوآرتریت زانو، یک کارآزمایی دربرگیرنده افراد مبتلا به کمردرد، و یک کارآزمایی نیز هر دو مورد را وارد کرد. تمام مطالعات، آخرین مشاهدات انجام شده رو به جلو (last-observation-carried-forward; LOCF) را به عنوان روش انتساب (imputation) گزارش کردند. از تولید کنندگان دارو آنالیزهای انتسابی مشاهدات پایه انجام شده رو به جلو (baseline-observation-carried-forward; BOCF) و هرگونه دادههای منتشر نشده را درخواست کردیم، اما تولید کنندگان این درخواست را رد کردند. دو مورد از چهار مطالعه کنترل شده با اكسیكودون و يکی از سه مطالعه کنترل شده با دارونما، دادههايی را درباره نرخ پاسخدهی به درمان ارائه ندادند. دو مطالعه را با خطر بالای سوگیری در نظر گرفتیم.
تاپنتادول در مقایسه با دارونما، با میانگین کاهش 0.56 امتیازی (95% فاصله اطمینان (CI): 0.92- تا 0.20-) در یک مقیاس رتبهبندی عددی 11 نقطهای (numerical rating scale; NRS) در 12 هفته و با 1.36 عدد افزایش (95% CI؛ 1.13 تا 1.64) در خطر پاسخ به درمان (تعداد افراد مورد نیاز جهت درمان تا حصول یک پیامد مفید بیشتر (number needed to treat for an additional beneficial outcome; NNTB): 16؛ 95% CI؛ 9 تا 57 به مدت 12 هفته) همراه بود. ناهمگونی متوسط تا بالایی برای برآوردهای پیامد اثربخشی وجود داشت. تاپنتادول با افزایش 2.7 برابری (95% CI؛ 2.05 تا 3.52) در خطر قطع درمان به دلیل عوارض جانبی (تعداد افراد مورد نیاز جهت درمان تا بروز یک پیامد مضر بیشتر (number needed to treat for an additional harmful outcome; NNTH): 10؛ 95% CI؛ 7 تا 12 به مدت 12 هفته) همراه بود.
در مقايسه با اکسیکدون، دادههاي تجمیع شده حاکی از كاهش 0.24 نقطهای (95% CI؛ 0.43- تا 0.05-) در شدت درد نسبت به وضعیت اولیه در 11-point NRS بودند. دو مطالعه که میزان پاسخ به درمان را ارزیابی کردند، افزایش غیرمعنیدار 1.46 نمرهای (95% CI؛ 0.92 تا 2.32) را در خطر پاسخ دادن به درمان بین شرکتکنندگان تحت درمان با تاپنتادول نشان دادند. تاپنتادول با 50% كاهش در خطر (95% CI؛ 42% تا 60%) قطع درمان به علت عوارض جانبی همراه بود (6 :NNTH؛ 95% CI؛ 5 تا 7، به مدت 12 هفته). تاپنتادول همچنین با کاهش 9% (95% CI؛ 4% تا 15%) در خطر کلی عوارض جانبی (NNTH: 18؛ 95% CI؛ 12 تا 35، به مدت 12 هفته) و کاهش غیرمعنیدار 43% (95% CI؛ 33% تا 76%) در خطر عوارض جانبی جدی همراه بود. ناهمگونی متوسط تا بالایی برای اغلب برآوردهای اثربخشی (به جز برای پیامد اولیه) و پیامد بیخطری وجود داشت. تجزیهوتحلیل زیرگروه، بهبود بیشتری را با تاپنتادول بین مبتلایان به استئوآرتریت زانو و بین نتایج تجمیع شده حاصل از مطالعاتی با کیفیت بالاتر و دوره پیگیری کوتاهتر نشان داد، اگرچه هیچ اختلاف آماری معنیداری در اندازه تاثیرگذاری بین این زیرگروه وجود نداشت.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.