بیماری گوچر (Gaucher disease)، یک اختلال نادر، ناشی از کمبود ارثی آنزیم گلوکوسربروزیداز (glucocerebrosidase) است. این نقص منجر به تجمع یک ماده چربی به نام گلوکوسربروزید (glucocerebroside) در سلولهای مختلف بدن میشود. افراد درماننشده ممکن است از کمخونی، کاهش تعداد پلاکتها، بزرگ شدن شدید کبد و طحال، و آسیب به استخوانها رنج ببرند. دو نوع مختلف درمان در دسترس است: مصرف مکمل پروتئین دارای کمبود گلوکوسربروزیداز (درمان جایگزینی آنزیم) به صورت داخل وریدی، یا تجویز خوراکی دارویی که تولید مواد چربی را که معمولا تجزیه میشوند، کند میکند (درمان کاهش سوبسترا).
اگرچه مطالعات منتشرشده زیادی در مورد درمان بیماری گوچر وجود دارند، مطالعاتی که بر اساس مطالعات بالینی تصادفیسازی و کنترلشده باشند، قویترین شواهد را ارائه میکنند. هشت مطالعه از این قبیل (300 شرکتکننده) با مرور سیستماتیک متون علمی شناسایی شدند. خطرات بالقوه سوگیری (bias) در روشهای به کار رفته در مطالعات اولیه و در دادههای گزارششده ارزیابی شدند؛ فقط یک مطالعه در همه حوزههای سوگیری امتیاز «پائین» داشت. شش مورد تاثیرات مفید احتمالی مداخله را بر بیماری با کمک درمان جایگزینی آنزیم با استفاده از محصولات مختلف، دوزها یا فراوانیهای تجویز ارزیابی کردند؛ دو مطالعه تاثیرات درمان کاهش سوبسترا را بررسی کردند. به دلیل روشهای مختلف مطالعات و فرمتهای دادهها، نتایج اصلی برای به دست آوردن معیارهای خلاصه از کارآمدی درمان، قابل ادغام یا ترکیب نبودند. آنالیز ما، علیرغم محدود شدن توسط تعداد کم مطالعات، نشان میدهد که، حداقل در طول سال اول درمان، داروهای مختلف درمان جایگزینی آنزیم دارای مشخصات بیخطری مشابهی بوده و همه برخی از آشکارترین تظاهرات بیماری را بهبود میبخشند.
یک مطالعه تصادفیسازی و کنترلشده که درمان کاهش سوبسترا را ارزیابی کرد، بلافاصله پیش از نگارش نسخه نهایی این مرور منتشر شد، و این مطالعه، همراه با یک مطالعه در حال انجام دیگر (که انتظار میرود در آینده نزدیک منتشر شود)، برای واجد شرایط بودن در بهروزرسانی آینده این مرور مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت.
نتایج، نشاندهنده وجود محدودیتها در آنالیز شواهد محدودشده به کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده آیندهنگر هستند، به ویژه زمانی که با بیماریهای نادر مزمن سروکار داریم. این آنالیز نشان میدهد که، در طول سال اول درمان، گلوکوسربروزیدازهای نوترکیب مختلف، در بیخطری و اثربخشی برای پارامترهای نشانگر (surrogate) پاسخ بیولوژیکی، بیو-سیمیلار (bio-similar) و برتر (non-inferior) هستند. درمان جایگزینی آنزیم که با دوز 30 تا 45 واحد/کیلوگرم وزن بدن هر دو تا چهار هفته انجام میشود، عموما به اندازه دوز 60 واحد/کیلوگرم برای پیامدهای بالینی ارزیابیشده، موثر بود. این آنالیز بر نیاز به تعیین این موضوع که انجام کارآزماییهای بالینی آیندهنگر طولانیمدت تا چند دهه برای بیماریهای نادر مانند بیماری گوچر نوع 1 واقعبینانه هستند یا خیر، تأکید میکند. تاثیرات درمانی بزرگ بر تظاهرات کلاسیک این اختلال، انجام تحقیقات درمانی را در بیماری گوچر، طراحیها و روششناسی (methodology) کارآزماییهای نوآورانه را برای تضمین دادههای قاطع در مورد اثربخشی و بیخطری طولانیمدت الزامی میکند - با درک اینکه دانش موجود در مورد اقدامات اصلاحکننده بیماری که پایدار هستند برای افراد مبتلا به این بیماری مزمن بسیار مهم است.
بیماری گوچر (Gaucher disease)، یک اختلال نادر، ناشی از کمبود ارثی آنزیم گلوکوسربروزیداز (glucocerebrosidase) است. این بیماری میان اختلالات بسیار نادر (ultra-orphan)، منحصربهفرد است، زیرا در حال حاضر چهار درمان برای آن توسط مقامات نظارتی مختلف برای استفاده در بالین تایید شده است. تا به امروز، به دلیل تعداد نسبتا اندک افراد مبتلا در سراسر جهان، که بسیاری از آنها درمان را در یک دوره طولانی، زمانی که اساسا هیچ جایگزینی برای ایمیگلوسراز (imiglucerase) وجود نداشت، شروع کردهاند، این درمانها بهطور سیستماتیک در مطالعاتی مانند کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده که بالاترین سطح شواهد بالینی را ارائه میدهند، مورد ارزیابی قرار نگرفتهاند.
خلاصه کردن تمام دادههای حاصل از مطالعات تصادفیسازی و کنترلشده موجود در مورد اثربخشی و بیخطری (safety) استفاده از درمانهای جایگزین آنزیم و درمان کاهش سوبسترا (substrate reduction) در درمان بیماری گوچر.
پایگاه ثبت کارآزماییهای مربوط به مشکلات متابولیسم مادرزادی در گروه فیبروز سیستیک و اختلالات ژنتیکی در کاکرین را جستوجو کردیم. برای یافتن مطالعات در حال انجام با نتایج بالقوه موقت، جستوجوهای بیشتر در ClinicalTrials.gov و از طریق PubMed انجام شدند. فهرست منابع مقالات و مرورهای مرتبط را نیز جستوجو کردیم.
تاریخ انجام آخرین جستوجو: 07 آگوست 2014.
همه مطالعات تصادفیسازی شده و شبه-تصادفیسازی شده و کنترلشده (شامل مطالعات برچسب-باز (open-label) و مطالعات متقاطع (cross-over)) که درمان جایگزینی آنزیم یا درمان کاهش سوبسترا، یا هر دو، را در همه انواع بیماری گوچر ارزیابی کردند.
دو نویسنده بهطور مستقل از هم به بررسی خطر سوگیری (bias) در مطالعات واردشده، و استخراج دادهها پرداختند.
از 488 مطالعه بازیابیشده توسط جستوجوهای الکترونیکی، هشت مورد معیارهای ورود را داشتند و آنالیز شدند (300 شرکتکننده). پارامترهای پاسخ به درمان، محدود شدند به غلظت هموگلوبین، تعداد پلاکت، حجم طحال و کبد و بیومارکرهای سرمی (کیتوتریوزیداز (chitotriosidase) و CCL18). فقط یک مقاله امتیاز «خطر پائین سوگیری» را در همه پارامترهای ارزیابیشده گزارش کرد، و همه مطالعات واردشده تصادفیسازی شده بودند.
چهار مطالعه پاسخ به درمان جایگزینی آنزیم را در افراد مبتلا به بیماری گوچر نوع 1 که قبلا درمان نشده بودند، گزارش کردند. دو مطالعه، درمان نگهدارنده جایگزینی آنزیم را در افراد مبتلا به بیماری گوچر نوع 1 پایدار که پیش از این حداقل به مدت دو سال درمان شده بودند، بررسی کردند. یک مطالعه درمان کاهش سوبسترا، درمان جایگزینی آنزیم و ترکیبی از آنها را به عنوان درمان نگهدارنده در افراد مبتلا به بیماری گوچر نوع 1 که قبلا با درمان جایگزینی آنزیم درمان شدند، مقایسه کرد. یک مطالعه درمان کاهش سوبسترا را در افراد مبتلا به بیماری مزمن نورونوپاتیک (نوع 3) گوچر که به دریافت درمان جایگزین آنزیمی ادامه دادند، مورد بررسی قرار داد.
شرکتکنندگان درماننشده، در مقایسه با کسانی که ایمیگلوسراز یا آلگلوسراز (alglucerase) را با دوز 60 واحد/کیلوگرم، ایمیگلوسراز (imiglucerase) یا ولاگلوسراز آلفا (velaglucerase alfa) را با دوز 60 واحد/کیلوگرم، تالیگلوسراز آلفا (taliglucerase alfa) را با دوز 30 واحد/کیلوگرم یا 60 واحد/کیلوگرم، و ولاگلوسراز آلفا را در دوزهای 45 واحد/کیلوگرم یا 60 واحد/کیلوگرم دریافت کردند، افزایش مشابهی در هموگلوبین داشتند. برای پاسخ درمانی بر اساس شمارش پلاکت در شرکتکنندگان دارای طحال سالم، ایمیگلوسراز نسبت به ولاگلوسراز آلفا با دوز 60 واحد/کیلوگرم برتری داشت، تفاوت میانگین: 79.87- (95% فاصله اطمینان (CI)؛ 137.57- تا 22.17-). در مقایسه دوزهای مختلف ولاگلوسراز آلفا و تالیگلوسراز آلفا و هنگام مقایسه ایمیگلوسراز با آلگلوسراز، تفاوت معنیداری در پاسخ درمانی بر اساس تعداد پلاکتها وجود نداشت. کاهش حجم طحال و کبد در هیچ محصول درمان جایگزینی آنزیم یا در مقایسه دوزها، تفاوت معنیداری نداشت. اگرچه تاثیر دوز بر بیومارکرهای سرم پس از نه ماه مشاهده نشد، کاهش بسیار بیشتری با دوز بالاتر پس از 12 ماه در مطالعه ولاگلوسراز گزارش شد، تفاوت میانگین؛ 16.70 (95% فاصله اطمینان (CI): 1.51 تا 31.89). در دو مطالعه از درمان نگهدارنده جایگزینی آنزیم، که تزریقها را هر دو هفته و هر چهار هفته یک بار مقایسه کردند، تفاوت معنیداری در غلظت هموگلوبین، تعداد پلاکتها، و حجم طحال و کبد طی یک دوره 6 تا 12 ماه، زمانی که شرکتکنندگان با همان دوز تجمعی درمان شدند، وجود نداشت.
در مجموع 25 عارضه جانبی جدی گزارش شد که تقریبا همه آنها با درمان ارتباطی نداشتند.
تاکنون هیچ کارآزمایی تصادفیسازیشدهای از درمان کاهش سوبسترا در بیماران درماننشده وجود ندارد که بتوان آن را ارزیابی کرد. تک درمانی (monotherapy) با میگلوستات (miglustat) به اندازه ادامه درمان جایگزینی آنزیم برای حفظ پاسخهای درمانی خونی، ارگان، و بیومارکرها در افراد مبتلا به بیماری گوچر نوع 1 که قبلا با ایمیگلوسراز حداقل به مدت دو سال درمان شدند، موثر ظاهر شد. در مبتلایان به بیماری گوچر نورونوپاتیک، هنگامی که درمان جایگزینی آنزیم با میگلوستات تقویت شد، هیچ بهبودی قابل توجهی در غلظت هموگلوبین، تعداد پلاکتها یا حجم ارگانها رخ نداد.
یک مطالعه تصادفیسازی و کنترلشده که درمان کاهش سوبسترا را ارزیابی کرد، بلافاصله پیش از نگارش نسخه نهایی این مرور منتشر شد، و این مطالعه، همراه با یک مطالعه در حال انجام دیگر (که انتظار میرود در آینده نزدیک منتشر شود)، برای واجد شرایط بودن در بهروزرسانی آینده این مرور مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.