سوال مطالعه مروری:ما تاثیر تمرینات دست را بر نشانههای تنگی نفس و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در افراد مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریه (chronic obstructive pulmonary disease; COPD) مرور کردیم.
پیشینه: افراد مبتلا به COPD، اغلب به علت تنگی نفس، دچار دشواری در انجام ورزش دست هستند. در نتیجه تمرینات دست اکثرا برای بهبود ظرفیت ورزش دست استفاده میشود؛ با این حال تاثیرات این تمرینات بر تنگی نفس و کیفیت زندگی، نامشخص باقی مانده است. ما میخواستیم تمرینات ورزشی دست را به مدت حداقل چهار هفته بررسی کرده و آن را به سه شیوه تجزیهوتحلیل کنیم: الف) تمرینات ورزشی دست در مقایسه با عدم تمرین یا مداخله ساختگی، ب) ترکیب تمرینات دست و تمرینات پا در قیاس با تمرینات پا به تنهایی، و ج) تمرینات دست در مقایسه با نوع دیگری از تمرینات دست (به عنوان مثال تمرینات دست استقامتی با تمرینات دست قدرتی).
ویژگیهای مطالعه: پانزده مطالعه روی 425 شرکتکننده مبتلا به COPD وارد مرور شد. با این وجود، فقط 12 مطالعه اطلاعات کافی را برای تجزیهوتحلیل میان یک یا تعداد بیشتری از سه قیاس تعریف شده فراهم کرده بودند.
نتایج کلیدی:با مقایسه تمرینات ورزشی دست با عدم تمرین یا مداخله ساختگی در افراد مبتلا به COPD، بهبود کمی در تنگی نفس مشاهده شد. با این حال، این بهبودی در مقایسه ترکیب تمرینات دست و تمرینات پا با تمرینات پا به تنهایی آشکار نشد. هیچ مطالعهای بررسی نکرده بود که انواع مختلف تمرینات دست بر میزان بهبود تنگی نفس تاثیر دارد یا خیر. تمرینات دست در هیچ کدام از این سه مقایسه، تاثیری بر کیفیت زندگی نداشت. هنگامی که تمرینات دست استقامتی به طور خاص بررسی شدند، پیشرفت در ظرفیت دستها برای حرکت و بلند کردن وزنههای سبک در قیاس با عدم تمرین دیده شد. این تاثیرات با تمرینات دست قدرتی مشاهده نشد.
کیفیت شواهد:کیفیت مطالعات وارد شده به دلیل تعداد اندک شرکتکنندگان (از 12 تا 43 نفر در هر مطالعه متغیر بود)، اطلاعات ازدسترفته پیرامون روشهای مطالعه و دادههای ناقص درباره پیامدها، پائین تا متوسط بود.
نتیجهگیری: بعضی از انواع تمرینات دست میتواند بهبودی اندکی را در تنگی نفس ایجاد کند؛ اما کیفیت زندگی بیماران مبتلا به COPD را بهبود نمیبخشد. تمرینات دست استقامتی به طور خاصتر، میتوانند ظرفیت دستها را برای بلند کردن وزنههای سبک در افراد دچار COPD افزایش دهند.
شواهد این مرور نشان میدهد که برخی از انواع تمرینات ورزشی اندام فوقانی در مقایسه با عدم تمرین یا مداخله ساختگی، تنگی نفس را در افراد مبتلا به COPD بهبود میبخشند؛ اما HRQoL را خیر. تعداد محدود مطالعاتی که مداخلات تمرین اندام فوقانی مختلف را مقایسه کرده بودند، مانع از نتیجهگیری درباره برنامه تمرینی بهینه اندام فوقانی برای افراد مبتلا به COPD میشود؛ گرچه تمرینات اندام فوقانی استقامتی با استفاده از ورزشهای اندام فوقانی حمایت نشده، تاثیر زیادی بر ظرفیت ورزش اندام فوقانی استقامتی حمایت نشده داشت. RCTهای آینده، نیازمند تعداد شرکتکنندگان بیشتری برای مقایسه تفاوتهای میان تمرینات اندام فوقانی استقامتی، تمرینات اندام فوقانی مقاومتی و ترکیبی از تمرینات اندام فوقانی استقامتی و مقاومتی، از نظر پیامدهای مرتبط با بیمار مانند تنگی نفس، HRQoL و میزان فعالیت دست است.
افراد مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریه (chronic obstructive pulmonary disease; COPD) اغلب به علت تنگی نفس و خستگی دست، دچار دشواری در انجام ورزش با اندام فوقانی خواهند شد. در نتیجه، تمرینات ورزشی اندام فوقانی به طور معمول برای بهبود ظرفیت ورزشی اندام فوقانی در برنامههای توانبخشی ریوی گنجانده میشوند، با این حال، تاثیرات این تمرینات بر تنگی نفس و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (HRQOL) نامشخص باقی مانده است.
تعیین تاثیرات تمرین با اندام فوقانی (تمرین استقامتی یا مقاومتی، یا هر دو) بر نشانههای تنگی نفس و HRQOL در افراد مبتلا به COPD.
ما پایگاه ثبت تخصصی کارآزماییهای گروه راههای هوایی در کاکرین؛ ClinicalTrials.gov و پورتال کارآزماییهای سازمان جهانی بهداشت را از آغاز تا 28 سپتامبر 2016 جستوجو کردیم و همچنین تمام فهرست منابع مطالعات اولیه و مقالات مرور را بررسی کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) مربوط به انجام تمرینات ورزشی اندام فوقانی را به مدت حداقل چهار هفته وارد کردیم. سه مقایسه شکل گرفت به صورت: الف) تمرینات اندام فوقانی در برابر عدم تمرین یا مداخله ساختگی، ب) ترکیب تمرینات اندام فوقانی و تمرینات اندام تحتانی در برابر تمرینات اندام تحتانی به تنهایی، و ج) تمرینات اندام فوقانی در برابر نوع دیگری از تمرینات اندام فوقانی.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم کارآزماییها را برای ورود انتخاب کرده، دادههای پیامدها را استخراج و خطر سوگیری (bias) را ارزیابی کردند. ما با نویسندگان مطالعه برای دریافت دادههای ازدسترفته تماس گرفتیم. اثر درمان در هر مطالعه را به صورت نمرات پس از درمان تعیین کردیم. و توانستیم دادهها را برای هر سه مقایسه برنامهریزی شده تجزیهوتحلیل کنیم. برای تمرینات اندام فوقانی به تنهایی در برابر عدم تمرین یا مداخله ساختگی، تمرینات اندام فوقانی به عنوان «تمرین استقامتی» (endurance training) یا «تمرین مقاومتی» (resistance training) دستهبندی شدند تا تاثیر روش تمرینات مشخص شود.
پانزده مطالعه با 425 شرکتکننده در این مرور وارد شدند که یکی از آنها، فقط به شکل چکیده بود. دوازده مطالعه در متاآنالیز (meta-analysis) با سه یا چند مقایسه وارد شدند. حجم نمونه مطالعات وارد شده کوچک بود (12 تا 43 شرکتکننده) و کیفیت کلی مطالعه با توجه به مسائل عدم-دقت و خطر سوگیری، متوسط تا پائین بود (یعنی، اطلاعات ازدسترفته درباره تولید توالی (sequence generation) و پنهانسازی تخصیص و همچنین کورسازی ارزیابی پیامد و دادههای ناقص).
زمانی که تمرینات اندام فوقانی با عدم تمرین یا مداخله ساختگی مقایسه شد، پیشرفت معنادار اما اندکی در نشانههای تنگی نفس وجود داشت، تفاوت میانگین (MD): 0.37 نمره (95% فاصله اطمینان (CI): 0.02 تا 0.72 نمره؛ دادههای به دست آمده از چهار مطالعه بر روی 129 نفر). با این حال، هیچ پیشرفت معناداری در تنگی نفس هنگام تجزیهوتحلیل فقط تمرینات استقامتی (MD: 0.41 نمره؛ 95% CI؛ 0.13- تا 0.95 نمره؛ دادههای به دست آمده از دو مطالعه روی 55 نفر) یا فقط تمرینات مقاومتی (MD: 0.34 نمره؛ 95% CI؛ 0.11- تا 0.80 نمره؛ دادههای به دست آمده از دو مطالعه روی 74 نفر) مشاهده نشد. با مقایسه ترکیب تمرینات اندام فوقانی و تمرینات اندام تحتانی با تمرینات اندام تحتانی به تنهایی، هیچ تفاوت معناداری در تنگی نفس دیده نشد (MD: 0.36 نمره؛ 95% CI؛ 0.04- تا 0.76 نمره؛ دادههای به دست آمده از سه مطالعه روی 86 نفر). مطالعهای که تاثیر تمرینات اندام فوقانی را بر تنگی نفس با مداخله تمرینات اندام فوقانی دیگر قیاس کرده باشد، وجود نداشت.
با مقایسه تمرینات اندام فوقانی با عدم تمرین یا مداخله ساختگی، تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD): 0.05؛ (95% CI؛ 0.31- تا 0.40؛ چهار مطالعه روی 126 نفر) یا مقایسه ترکیب تمرینات اندام فوقانی و تمرینات اندام تحتانی با تمرینات اندام تحتانی به تنهایی (SMD: 0.01؛ 95% CI؛ 0.40- تا 0.43؛ سه مطالعه روی 95 نفر)، هیچ پیشرفت معناداری در HRQoL مشاهده نشد. فقط در یک مطالعه که تمرینات اندام فوقانی استقامتی با تمرینات اندام فوقانی مقاومتی قیاس شده بود، HRQoL را گزارش کرده و هیچ تفاوت بینگروهی میان آنها دیده نشد (MD در پرسشنامه تنفسی سنتجورج (St George's Respiratory Questionnaire): 2.0؛ 95% CI؛ 9- تا 12؛ یک مطالعه روی 20 نفر).
یافتههای مثبتی برای تاثیرات تمرین با اندام فوقانی بر پیامد ثانویه ظرفیت ورزش اندام فوقانی استقامتی حمایت نشده، نشان داده شد. هنگامی که تمرینات اندام فوقانی با عدم تمرین یا مداخله ساختگی مقایسه شد، پیشرفت بسیار چشمگیری در ظرفیت ورزش اندام فوقانی استقامتی حمایت نشده وجود داشت (SMD: 0.66؛ 95% CI؛ 0.19 تا 1.13؛ شش مطالعه روی 142 نفر) و زمانی که این مطالعات در تجزیهوتحلیل تنها تمرینات استقامتی بررسی شدند، همچنان چشمگیر باقی ماند (SMD: 0.99؛ 95% CI؛ 0.32 تا 1.66؛ چهار مطالعه روی 85 نفر)؛ اما زمانی که تنها مطالعات تمرینات مقاومتی بررسی شدند، اینگونه نبود (SMD: 0.23؛ 95% CI؛ 0.31- تا 0.76؛ سه مطالعه روی 57 نفر؛ 0.08 = P برای تست تفاوتهای زیر-گروه). با مقایسه ترکیب تمرینات اندام فوقانی و تمرینات اندام تحتانی با تمرینات اندام تحتانی به تنهایی نیز پیشرفت بسیار معناداری در ظرفیت ورزش اندام فوقانی استقامتی حمایت نشده وجود داشت (SMD: 0.90؛ 95% CI؛ 0.12 تا 1.68؛ شش مطالعه روی 87 نفر). یک مطالعه که تمرینات اندام فوقانی استقامتی را با تمرینات اندام فوقانی مقاومتی قیاس کرده بود، بیانگر پیشرفت چشمگیری در تعداد وزنههای زده شده در یک دقیقه به نفع تمرینات اندام فوقانی استقامتی بود (MD: 6.0 وزنه؛ 95% CI؛ 0.29 تا 11.71 وزنه؛ یک مطالعه روی 17 نفر).
دادههای موجود برای بررسی تاثیر شدت بیماری بر هر پیامدی ناکافی بود.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.