افراد به شدت بدحال، گاه برای کمک به تشخیص و درمان نیاز به کاتتر ورید مرکزی دارند. کاتتر ممکن است در یک ورید بزرگ در گردن (ورید ژوگولار داخلی)، بخش فوقانی قفسهسینه (ورید سابکلاوین/آگزیلاری) یا کشاله ران (ورید فمورال) قرار گیرد. به هر حال، این پروسیجر خطراتی نظیر سوراخ شدن شریان و دیگر عوارض را به همراه دارد و باید با حداقل تلاش ممکن انجام شود. بهطور مرسوم، از «نشانگرهای اختصاصی» آناتومی روی سطح بدن برای یافتن محل صحیح قرار دادن کاتتر استفاده میشد، اما اکنون تصویربرداری اولتراسوند در دسترس قرار دارد.
این مرور سیستماتیک کاکرین تکنیکهای استفاده از نشانگر اختصاصی را تحت هدایت اولتراسوند مقایسه کرد. شواهد تا ژانویه 2013 بهروز است. در این مرور، 13 مطالعه را با حضور 2341 شرکتکننده (و 2360 پروسیجر) وارد کردیم. این مطالعات متنوع بودند، و کیفیت آنها بالا نبود. جستوجوی دوبارهای را در آگوست 2014 انجام دادیم. هنگام بهروز کردن این مرور، با مطالعاتی که مورد نظر ما است، سروکار خواهیم داشت. با این وجود، اولتراسوند مزایایی را به همراه داشت، زیرا خطر سوراخ شدن شریان و کبودی شدید را در کاتتریزاسیون ورید سابکلاوین کاهش داد. دادههای کمتری برای کاتتریزاسیون ورید فمورال در دسترس بود، اما به نظر میرسید که نرخ موفقیت با اولتراسوند بیشتر باشد. هیچ شواهدی، تفاوت معنیداری را در نرخ عوارض یا زمان صرفشده برای کانولاسیون در هیچیک از مواضع نشان نداد.
بر اساس دادههای موجود، نتیجه میگیریم که اولتراسوند دو-بعدی در مقایسه با یک تکنیک نشانگر اختصاصی آناتومی برای کانولاسیون سابکلاوین (کاهش سوراخ شدن شریانی و تشکیل هماتوم) یا ورید فمورال (کاهش موفقیت در اولین تلاش) برای کاتتریزاسیون ورید مرکزی، مزایای اندکی در بیخطری و کیفیت دارد، اما این یافتهها الزاما برای همه گروههای استفادهکننده از اولتراسوند یا برای بیماران پُر-خطر برای بروز عوارض، صادق نیست. نتایج برای تکنیکهای اولتراسوند داپلر در برابر تکنیکهای نشانگر اختصاصی آناتومی نیز نامطمئن است.
بر اساس دادههای موجود، نتیجه میگیریم که اولتراسوند دو-بعدی در مقایسه با یک تکنیک نشانگر اختصاصی آناتومی برای کانولاسیون سابکلاوین (سوراخ کردن شریانی، تشکیل هماتوم) یا ورید فمورال (موفقیت در اولین تلاش) برای کاتتریزاسیون ورید مرکزی، مزایای اندکی در بیخطری و کیفیت مداخله دارد. اطلاعاتی در مورد جاگذاری توسط کاربران بیتجربه یا باتجربه، یا در مورد بیمارانی که در معرض خطر بالای عوارض هستند، وجود ندارد. نتایج برای تکنیکهای اولتراسوند داپلر در برابر تکنیکهای نشانگر اختصاصی آناتومی نیز نامطمئن است.
کاتترهای ورید مرکزی (central venous catheters) میتوانند به تشخیص و درمان بیماران بدحال کمک کنند. کاتتر ممکن است در یک ورید بزرگ در گردن (ورید ژوگولار داخلی)، بخش فوقانی قفسهسینه (ورید سابکلاوین) یا کشاله ران (ورید فمورال) قرار گیرد. در حالی که این روش بهطور کلی مفید است، جاگذاری کاتتر، خطر سوراخ شدن شریان و دیگر عوارض را به همراه دارد و باید با حداقل تلاش ممکن انجام شود.
در گذشته، از «نشانگرهای اختصاصی (landmarks)» روی سطح بدن برای یافتن محل صحیح قرار دادن کاتتر استفاده میشد، اما اکنون تصویربرداری اولتراسوند (ultrasound; US) در دسترس است. گاهی از روش داپلر (Doppler mode)، برای تکمیل اولتراسوند ساده «دو-بعدی» استفاده میشود.
هدف اولیه این مرور، ارزیابی اثربخشی و بیخطری (safety) استفاده از تکنیکهای سوراخ کردن تحت هدایت اولتراسوند دو-بعدی - یا داپلر اولتراسوند (Doppler ultrasound; USD)، برای سوراخ کردن ورید سابکلاوین، ورید آگزیلاری و ورید فمورال، طی جاگذاری کاتتر ورید مرکزی در بزرگسالان و کودکان بود. ما به بررسی این موضوع پرداختیم که تفاوتی در نرخ عوارض میان سوراخ کردن ورید مرکزی با هدایت نشانگر اختصاصی مرسوم و با هدایت اولتراسوند وجود دارد یا خیر.
در موارد ممکن، اهداف ثانویه زیر را نیز ارزیابی کردیم: آیا میتوان وجود تفاوتی احتمالی را با استفاده از تکنیک US در برابر تکنیک USD تائید کرد یا خیر؛ تفاوتی میان استفاده از اولتراسوند در طول سوراخ کردن («مستقیم») و استفاده از آن فقط برای شناسایی و نشانهگذاری ورید پیش از شروع پروسیجر سوراخ کردن («غیر مستقیم») وجود دارد یا خیر؛ و این تفاوتهای احتمالی ممکن است در گروههای مختلف بیماران یا با سطوح مختلف تجربه بین افرادی که کاتتر را وارد میکنند، مشهود باشد یا خیر.
پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL) (سال 2013، شماره 1)؛ MEDLINE (1966 تا 15 ژانویه 2013)؛ EMBASE (1966 تا 15 ژانویه 2013)؛ Cumulative Index to Nursing and Allied Health Literature (CINAHL) (1982 تا 15 ژانویه 2013)؛ فهرست منابع مقالات، «منابع علمی خاکستری» و پایاننامهها را جستوجو کردیم. یک جستوجوی دستی بیشتر بر مجلات مراقبتهای ویژه و بیهوشی و چکیدهها و مجموعه مقالات جلسات علمی متمرکز بود. ما تلاش کردیم تا با تماس با شرکتها و کارشناسان این حوزه، مطالعات منتشر نشده یا در حال انجام را شناسایی کرده و پایگاههای ثبت کارآزمایی را جستوجو کردیم. جستوجوی دوبارهای را در آگوست 2014 انجام دادیم. هنگام بهروز کردن این مرور، با مطالعاتی که مورد نظر ما است، سروکار خواهیم داشت.
کارآزماییهای تصادفیسازی و شبه-تصادفیسازی و کنترل شدهای را وارد کردیم که اولتراسوند دو-بعدی یا اولتراسوند داپلر را در برابر یک تکنیک «نشانگر اختصاصی» آناتومی طی کارگذاری کاتترهای وریدهای سابکلاوین یا فمورال، هم در بزرگسالان و هم در کودکان، مقایسه کردند.
با استفاده از یک فرم استاندارد شده، سه نویسنده مرور بهطور مستقل از هم دادههای مربوط به کیفیت روششناسی، شرکتکنندگان، مداخلات و پیامدهای مورد نظر را استخراج کردند. آنالیزهایی را روی زیر-گروه قبلی انجام دادیم.
همه 13 مطالعه با مشارکت 2341 شرکتکننده (و 2360 پروسیجر)، معیارهای ورود را داشتند. سطح کیفیت شواهد بسیار پائین (ورید سابکلاوین: N = 3) یا پائین (ورید سابکلاوین: N = 4؛ ورید فمورال: N = 2) برای اکثر پیامدها، متوسط برای یک پیامد (ورید فمورال) و در بهترین حالت برای دو پیامد، بالا بود (ورید سابکلاوین: N = 1؛ ورید فمورال: N = 1). بیشتر کارآزماییها دارای خطر نامشخص سوگیری (bias) در شش حوزه بوده، و ناهمگونی بین مطالعات قابلتوجه بود.
برای ورید سابکلاوین (نه مطالعه؛ 2030 شرکتکننده؛ 2049 پروسیجر)، اولتراسوند دو-بعدی توانست خطر سوراخ شدن غیر-عمدی شریانی (سه کارآزمایی؛ 498 شرکتکننده؛ خطر نسبی (RR): 0.21؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.06 تا 0.82؛ P value: 0.02؛ I² = 0%) و تشکیل هماتوم (سه کارآزمایی؛ 498 شرکتکننده؛ RR: 0.26؛ 95% CI؛ 0.09 تا 0.76؛ P value: 0.01؛ I² = 0%) را کاهش دهد. هیچ شواهدی مبنی بر تفاوت در کل عوارض یا عوارض دیگر (با هم، US یا USD)، در مجموع (با هم، US یا USD)، تعداد تلاشها تا رسیدن به نتیجه موفق (US) یا نرخ موفقیت در اولین تلاش (US) یا زمان صرفشده برای وارد کردن کاتتر (US) یافت نشد.
در مورد ورید فمورال، دادههای کمتری برای آنالیز در دسترس بود (چهار مطالعه، 311 شرکتکننده، 311 پروسیجر). هیچ شواهدی مبنی بر تفاوت در سوراخ کردن غیر-عمدی شریان یا دیگر عوارض یافت نشد. با این حال، نتیجه موفق در اولین تلاش با اولتراسوند، بیشتر حاصل شد (سه کارآزمایی، 224 شرکتکننده، RR: 1.73؛ 95% CI؛ 1.34 تا 2.22؛ P value < 0.0001؛ I² = 31%)، و افزایش اندک در نرخ موفقیت کلی (RR: 1.11؛ 95% CI؛ 1.00 تا 1.23؛ P value: 0.06؛ I² = 50%) مشاهده شد. هیچ دادهای در مورد مرگومیر یا پیامدهای گزارش شده توسط شرکتکنندگان ارائه نشد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.