سوال مطالعه مروری
ما شواهد مربوط به توانایی سطوح پلاسمایی اینترلوکین-6 (IL-6) را در شناسایی بیماران بزرگسال مبتلا به سپسیس ارزیابی کردیم. اینترلوکین-6 یک سیتوکین (گروهی گسترده و سست از پروتئینهای کوچک) ترشح شده توسط سلولهای ایمنی است که واسطه طیف وسیعی از فعالیتهای بیولوژیکی به حساب میآید.
پیشینه
سپسیس یک پاسخ بالقوه تهدید کننده حیات سیستم ایمنی بدن به عفونت است که میتواند منجر به آسیب بافتی، نارسایی عضو، و حتی مرگ شود، و باید به عنوان یک اورژانس پزشکی در نظر گرفته شود. حدود 288 مورد سپسیس در هر 100,000 نفر-سال در شرایط بیمارستانی رخ میدهد، و 17% از این بیماران فوت میکنند. شناسایی سریعتر بیماران مبتلا به سپسیس، اولین مرحله برای مدیریت فوری دارویی آن است، که برای جلوگیری از عوارض بیشتر و مرگومیر بیماران ضروری است. درمان عمدتا شامل استفاده از آنتیبیوتیکها (دارویی که از رشد میکروارگانیسمهای خطرناک جلوگیری میکند) است. چندین ابزار برای تشخیص سپسیس، همچنین ارزیابی فیزیکی کشت خون (ارزیابی نمونههای خون برای شناسایی میکروارگانیسمهای عامل عفونت) پیشنهاد شده است. اینترلوکین-6 مولکولی است که به برقراری ارتباط سلولها هنگام پاسخ بدن به عفونت کمک میکند. پیشنهاد شده که اندازهگیری سطوح پلاسمایی IL-6 در نمونههای خون هنگام شروع سپسیس میتواند در شناسایی سریعتر بیماران مبتلا به سپسیس و آغاز درمان کافی مفید باشد.
ویژگیهای مطالعه
تا ژانویه 2019 جستوجوی کاملی را در منابع علمی برای یافتن مطالعاتی انجام دادیم که استفاده از سطوح IL-6 را برای تشخیص سپسیس گزارش کردند. ما 23 مطالعه را با حضور 4192 فرد بزرگسال به شدت بیمار و بدحال پیدا کردیم.
نتایج کلیدی
ارزیابی ما از شواهد، پیچیدگی موضوع تحقیق را نشان میدهد، که در تنوع بالای اطلاعات گزارش شده توسط مطالعات نشان داده شده است. ما دریافتیم که ویژگیهای بیماران ارزیابی شده بین مطالعات از نظر سن، جنس، محیط، تشخیص اولیه، مقدار شاخص برای سپسیس، و منبع عفونت، در میان عوامل دیگر، بهطور قابل توجهی متفاوت هستند. این تنوع در دادههای جمعآوری شده مانع از سنتز عددی رسمی یافتهها میشود. با استفاده از دادههای موجود برای تخمین تقریبی عواقب، متوجه شدیم که 700 مورد از هر 1000 بیمار مشکوک به سپسیس ممکن است به درستی طبقهبندی شوند، اما 130 مورد از هر 1000 بیمار به اشتباه مبتلا به سپسیس شناخته میشوند، در حالی که 170 مورد از هر 1000 بیمار احتمالا به اشتباه غیر-مبتلا به سپسیس در نظر گرفته میشوند. این خطاها منجر به افزایش جدی در خطر موربیدیتی و مرگومیر بیشتر بیماران، ناشی از تأخیر در آغاز درمان کافی و بهموقع، میشوند. به دلیل محدودیتهای موجود در دادههای جمعآوری شده، این اطلاعات باید با احتیاط تفسیر شوند.
کیفیت شواهد
مطالعات وارد شده محدودیتهای مهمی را در اعتبارشان نشان دادند، از این رو در معرض خطر بالای ارائه نتایج تحریف شده قرار دارند (یعنی در معرض خطر بالایی از سوگیری (bias) هستند).
ارزیابی شواهد از غلظت اینترلوکین-6 پلاسما برای تشخیص سپسیس در بزرگسالان به شدت بدحال، محدودیتهای زیادی را نشان میدهد. ناهمگونی زیاد در شواهد جمعآوری شده در مورد تشخیص اصلی، شرایط، کشور، آستانه مثبت بودن، معیارهای سپسیس، سال انتشار، و منشاء آلودگی، میان عوامل دیگر، به همراه تعداد طبقهبندیهای غلط، همچنان محدودیتهای قابل توجهی را برای کاربرد آن باقی میگذارد. 20 خلاصهمقاله کنفرانس که به عنوان مطالعات در انتظار طبقهبندی ارزیابی میشوند، ممکن است پس از انتشار و ارزیابی کامل، نتیجهگیریهای مرور را تغییر دهند. انجام مطالعات بیشتری در مورد دقت اینترلوکین-6 در تشخیص سپسیس در بزرگسالان که از متدولوژی دقیق برای انجام مطالعات دقت آزمون تشخیصی استفاده میکنند، مورد نیاز است. هنگامی که 20 مطالعه در انتظار انتشار به طور کامل منتشر و گنجانده شوند، نتیجهگیریهای این مرور احتمالا تغییر میکنند.
تعریف سپسیس با گذشت زمان، همراه با دانش بالینی و علمی که در پس آن وجود دارد، تکامل یافته است. برای سالها، سپسیس به عنوان یک سندرم پاسخ التهابی سیستمیک (systemic inflammatory response syndrome; SIRS) در حضور عفونت اثبات شده یا مشکوک تعریف میشد. در حال حاضر، سپسیس به عنوان یک اختلال ارگان تهدید کننده حیات و در نتیجه پاسخ تنظیم نشده میزبان به عفونت تعریف میشود. با وجود آنکه سپسیس یکی از علل اصلی مورتالیتی در بیماران به شدت بدحال به حساب میآید، و سازمان جهانی بهداشت (WHO) آن را به عنوان یک اولویت مراقبت سلامت میشناسد، هنوز فاقد یک آزمایش تشخیصی دقیق است. تعیین دقت غلظت پلاسمایی اینترلوکین-6 (IL-6)، که به عنوان یک بیومارکر جدید برای تشخیص سپسیس پیشنهاد شده، میتواند کمکی باشد برای ارائه مدیریت مناسب و بهموقع به بیماران به شدت بدحال، و در نتیجه کاهش موربیدیتی و مورتالیتی مرتبط با این شرایط.
تعیین دقت تشخیصی غلظت اینترلوکین-6 (IL-6) پلاسما برای تشخیص سپسیس باکتریایی در بزرگسالان به شدت بدحال.
ما CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ LILACS؛ و Web of Science را در 25 ژانویه 2019 جستوجو کردیم. فهرست منابع مطالعات وارد شده برای شناسایی مطالعات بیشتر، جستوجو شدند. هیچ موردی را از محدودیت زبانی برای جستوجوهای الکترونیکی اعمال نکردیم.
ما مطالعات دقت تشخیصی را، با حضور بزرگسالان 18 سال یا بالاتر به شدت بدحال وارد کردیم که هنگام بستری در بیمارستان مشکوک به ابتلا به سپسیس بودند، و غلظت IL-6 با اندازهگیری سرولوژی در آنها مورد بررسی قرار گرفت.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم منابع را برای شناسایی مطالعات مرتبط غربالگری، و دادهها را استخراج کردند. کیفیت روششناسی مطالعات را با استفاده از ابزار ارزیابی کیفیت مطالعات دقت تشخیصی-2 (Quality Assessment of Diagnostic Accuracy Studies; QUADAS-2) ارزیابی کردیم . منحنی خلاصه مشخصه عملکرد گیرنده منحنی (summary receiver operating characteristic; SROC) را با متناسب کردن مدل مختلط غیر-خطی خلاصه سلسله مراتبی ROC؛ (hierarchical summary receiver operating characteristic; HSROC) تخمین زدیم. با استفاده از پارامترهای مدل HSROC، منابع ناهمگونی را بررسی کردیم. تمامی تجزیهوتحلیلها را در بسته نرمافزار آماری SAS و نرمافزار R انجام دادیم.
ما 23 مطالعه (4192 = n) را وارد کردیم که به ارزیابی دقت IL-6 در تشخیص سپسیس در بزرگسالان به شدت بدحال پرداختند. بیست مطالعه که فقط به صورت مقالات کنفرانس در دسترس بودند، در انتظار طبقهبندی هستند. شرکتکنندگان از نظر توزیع سن، جنس، تشخیص اصلی، شرایط، کشور، آستانه مثبت بودن، معیارهای سپسیس، سال انتشار، و منشاء عفونت، در میان دیگر عوامل، ناهمگون بودند. شیوع سپسیس بین مطالعات بسیار متفاوت بود، از 12% تا 78%. به دلیل مسائل مربوط به حوزه آزمون شاخص (index test) در QUADAS-2، همه مطالعات را در معرض خطر بالای سوگیری (bias) قرار دادیم. منحنی SROC پراکندگی زیادی را در برآورد دقت مطالعات مجزا (21 مطالعه، 3650 بیمار بزرگسال) نشان داد، بنابراین ناهمگونی قابل توجهی که در دادههای گردآوری شده وجود داشت، مانع از محاسبه برآوردهای رسمی دقت میشود. با استفاده از شیوع ثابت سپسیس معادل 50% و ویژگی (specificity) ثابت معادل 74%، حساسیتی (sensitivity) را برابر با 66% (95% فاصله اطمینان: 60 تا 72) به دست آوردیم. اگر یک کوهورت 1000 نفری را از بیماران بزرگسال مشکوک به سپسیس با IL-6 آزمایش کنیم، متوجه خواهیم شد که 330 بیمار آنتیبیوتیک درمانی مناسب و بهموقع را دریافت میکنند، در حالی که 130 بیمار به اشتباه برچسب ابتلا به سپسیس را میخورند. علاوه بر این، از هر 1000 بیمار، 370 مورد از دریافت درمان آنتیبیوتیکی غیرضروری در امان میمانند، و 170 بیمار مبتلا به سپسیس تشخیص داده نمیشوند. به دلیل محدودیتهای گفته شده در بالا، این رویکرد عددی باید با احتیاط تفسیر شود.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.