سوال مطالعه مروری: آیا کلونیدین (clonidine)، مورتالیتی و مدت استفاده از ونتیلاسیون مکانیکی را در نوزادان تازه متولد شده ترم و پرهترم کاهش میدهد؟
پیشینه: اگرچه آرامسازی یا آنالژزی دارویی معمول حین ونتیلاسیون مکانیکی در نوزادان نارس توصیه نشده، اما استفاده از آن در کار بالینی همچنان شایع است. کلونیدین میتواند به عنوان عامل آرامبخش کمکی (یا جایگزین) در کنار سایر اوپیوئیدها (opioids) و بنزودیازپینها (benzodiazepines) مصرف شود. این مرور، شواهد موجود درباره اثربخشی کلونیدین را در نوزادان تازه متولد شده ترم و پرهترم تحت ونتیلاتور گزارش و منتقدانه تجزیهوتحلیل کرده بود.
ویژگیهای مطالعه: در جستوجوهای انجام شده در منابع علمی پزشکی تا ژانویه 2017، یک کارآزمایی را با 112 نوزاد شناسایی و وارد کردیم که کلونیدین را با دارونما (placebo) مقایسه کرده بود.
منابع تامین مالی مطالعه: ما تامین بودجه توسط صنعت را برای کارآزمایی وارد شده تشخیص ندادیم.
نتایج: کلونیدین، مرگومیر، مدت ونتیلاسیون مکانیکی یا مدت بستری در بخش مراقبتهای ویژه را کاهش نداده بود. مقادیر مقیاس آرامسازی و درد میان نوزادانی که کلونیدین دریافت کرده بودند، کمتر بود.
نتیجهگیریها: به علت کم بودن تعداد نوزادان وارد شده در تنها کارآزمایی وارد شده، ما در رابطه با اینکه کلونیدین در ارائه آنالژزی یا آرامسازی به نوزادان تحت ونتیلاسیون مکانیکی، ایمن یا موثر است نامطمئن هستیم.
در حال حاضر شواهد برای نشان دادن اثربخشی و ایمنی کلونیدین برای آرامسازی و آنالژزی در نوزادان تازه به دنیا آمده ترم و پرهترم تحت ونتیلاسیون مکانیکی ناکافی است.
اگرچه تجویز معمول آرامسازی (sedation) یا آنالژزی (analgesia) دارویی حین ونتیلاسیون مکانیکی در نوزادان نارس توصیه نمیشود؛ استفاده از آن در عملکرد بالینی همچنان شایع است. آگونیستهای آلفا-2، عمدتا کلونیدین (clonidine) و دکسمدتومیدین (dexmedetomidine)، به عنوان عوامل آرامبخش کمکی (یا جایگزین) در کنار اوپیوئیدها (opioids) و بنزودیازپینها (benzodiazepines) مصرف میشوند. کلونیدین به صورت سیستماتیک برای استفاده در آرامسازی نوزادان حین ونتیلاسیون ارزیابی نشده است.
ارزیابی اینکه کلونیدین تجویز شده برای نوزادان تازه متولد شده ترم و پرهترم که ونتیلاسیون مکانیکی دریافت میکنند، نرخ موربیدیتی و مورتالیتی را کاهش میدهد یا خیر. مقایسه این مداخله در برابر دارونما (placebo)، عدم درمان و دکسمدتومیدین؛ و ارزیابی ایمنی اینفیوژن کلونیدین برای آسیبهای احتمالی.
انجام تجزیهوتحلیلهای زیر-گروه بر اساس سن بارداری، وزن تولد، شیوه تجویز (اینفیوژن یا بلوس (bolus) درمانی)، دوز، مدت و راه مصرف کلونیدین، و آرامسازی دارویی به عنوان یک مداخله همزمان (co-intervention).
برای جستوجو در پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ شماره 12، 2016)؛ در کتابخانه کاکرین، MEDLINE via PubMed (از 1966 تا 10 ژانویه 2017)، Embase (از 1980 تا 10 ژانویه 2017) و Cumulative Index to Nursing and Allied Health Literature (CINAHL؛ 1982 تا 10 ژانویه 2017)، از استراتژی جستوجوی استاندارد گروه مرور نوزادان در کاکرین استفاده کردیم. همچنین بانکهای اطلاعاتی کارآزماییهای بالینی، خلاصه مقالات کنفرانسها و فهرست منابع مقالات بازیابی شده را برای یافتن کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده و کارآزماییهای شبه-تصادفیسازی شده جستوجو کردیم.
به جستوجوی کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده، کارآزماییهای شبه-تصادفیسازی و کنترل شده و کارآزماییهای خوشهای پرداختیم که کلونیدین را در برابر دارونما، عدم درمان یا دکسمدتومیدین تجویز شده برای نوزادان ترم و پرهترمی که ونتیلاسیون مکانیکی را از طریق یک لوله داخل تراشه دریافت میکنند، مقایسه کرده بودند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم برای کارآزمایی وارد شده، دادهها (مانند تعداد شرکتکنندگان، وزن تولد، سن بارداری، مرگومیر به هر علتی در طول بستری، مدت حمایت تنفسی، مقیاس آرامسازی، مدت بستری در بیمارستان) را استخراج کرده و خطر سوگیری (bias) (برای مثال کفایت تصادفیسازی، کورسازی، تکمیل پیگیری) را ارزیابی کردند. در این مرور، پیامدهای اولیه مرگومیر نوزادان به هر علتی، مرگومیر کلی حین بستری و مدت ونتیلاسیون مکانیکی را بر حسب روز در نظر گرفتیم.
یک کارآزمایی که 112 نوزاد را گردآوری کرده بود، معیارهای ورود به این مرور را داشت. نوزادان تازه متولد شده ترمی که تحت ونتیلاسیون مکانیکی با نیاز به آنالژزی و آرامسازی مداوم با فنتانیل (fentanyl) و میدازولام (midazolam) بودند، برای نامنویسی طی 96 ساعت نخست ونتیلاسیون واجد شرایط بودند. نویسندگان مطالعه 1 میکروگرم/کیلوگرم/ساعت کلونیدین یا دارونما را در روز 4 بعد از انتوباسیون تجویز کردند.
ما هیچ تفاوتی بین این دو گروه از نظر مرگومیر به هر علتی حین بستری نیافتیم (خطر نسبی (RR): 0.69؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.12 تا 3.98). کیفیت شواهدی که این یافتهها را تایید میکنند، به دلیل عدم دقت تخمینها پائین است (یک مطالعه؛ رویدادهای اندک). میانه (دامنه بین-چارکی (interquartile range)) مدت زمان استفاده از ونتیلاسیون مکانیکی، به ترتیب 7.1 روز (5.7 تا 9.1 روز) در گروه کلونیدین، و 5.8 روز (4.9 تا 7.9 روز) در گروه دارونما بود (P = 0.070). بین پیامدهای ثانویه، به هیچ تفاوتی از لحاظ مدت بستری در بخش مراقبتهای ویژه دست نیافتیم. مقادیر مقیاس آرامسازی (COMFORT) و نمرات آنالژزی (Hartwig) طی 72 ساعت اول اینفیوژن داروی مورد مطالعه در گروه کلونیدین، نسبت به گروه دارونما کمتر بود.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.