آمیسولپراید برای اسکیزوفرنی

آمیسولپراید (amisulpride) یک ترکیب ضدروان‌پریشی (antipsychotic) جدید است. این مرور نشان می‌دهد که داروی مذکور برای درمان اسکیزوفرنی از دارونما (placebo) موثرتر است. آمیسولپراید همچنین دارای مزایایی برای درمان نشانه‌های عمومی و منفی اسکیزوفرنی بوده، و با اختلال حرکتی کمتری نسبت به داروهای متداول با قدرت بالا همراه است. از نظر دیگر عوارض جانبی، هیچ تفاوت مرتبطی یافت نشد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

این مرور سیستماتیک تایید می‌کند که آمیسولپراید یک داروی آنتی‌سایکوتیک «آتیپکال» موثر برای مبتلایان به اسکیزوفرنی است. آمیسولپراید حداقل در مقایسه با آنتی‌سایکوتیک‌های «تیپیکال» با قدرت بالا، ممکن است مشخصات عمومی خوبی را ارائه دهد. همچنین ممکن است در برخی از پیامدهای خاص مرتبط با اثربخشی، مانند بهبودی در وضعیت کلی و نشانه‌های منفی کلی، نتایج بهتری را به همراه داشته باشد. این ممکن است قابل قبول‌تر و قابل تحمل‌تر از آنتی‌سایکوتیک‌های تیپیکال با قدرت بالا باشد، به ویژه در مورد عوارض جانبی خارج هرمی.

کارآزمایی‌های تصادفی‌شده طولانی‌مدت برای ارزیابی ارزش یکسان آمیسولپراید، به ‌ویژه در مقایسه با دیگر آنتی‌سایکوتیک‌های آتیپکال گران‌قیمت، مورد نیاز است. این مطالعات باید بر پیامدهای مهمی تمرکز کنند که به اندازه کافی بررسی نشده‌اند، مانند استفاده از خدمات، بار (burden) خانواده و کیفیت زندگی.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

درمان اسکیزوفرنی با داروهای آنتی‌سایکوتیک قدیمی و «تیپیکال» (typical antipsychotic drugs) مانند هالوپریدول (haloperidol) می‌تواند مشکل‌ساز باشد، زیرا بسیاری از افرادی که با این داروها درمان می‌شوند از اختلالات حرکتی رنج می‌برند. گفته می‌شود که آمیسولپراید (amisulpride) یک آنتی‌سایکوتیک «آتیپکال (atypical)» است که اختلال حرکتی کمتری را القا کرده و برای نشانه‌های منفی اسکیزوفرنی موثر است.

اهداف: 

ارزیابی تاثیرات آمیسولپراید در مقایسه با دارونما (placebo)، داروهای آنتی‌سایکوتیک تیپیکال و آتیپکال در درمان اسکیزوفرنی.

روش‌های جست‌وجو: 

نویسندگان جست‌وجوهای الکترونیکی را در Biological Abstracts (1982-1999)؛ CINAHL (1982-1999)؛ کتابخانه کاکرین (شماره 4، 1999)، پایگاه ثبت گروه اسکیزوفرنی در کاکرین (نوامبر 2000)؛ EMBASE (1980-1999)؛ LILACS (1982-1999)؛ MEDLINE (1966-1999) و PsycLIT (1974-1999) انجام دادند. آنها تمام مطالعات شناسایی‌شده را برای یافتن استنادهای کارآزمایی بیشتر بررسی کرده، و این مطالعات را در Science Citation Index جست‌وجو کردند. آنها همچنین با نویسندگان کارآزمایی‌ها و کمپانی سازنده آمیسولپراید تماس گرفتند.

معیارهای انتخاب: 

همه کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده که آمیسولپراید را با دارونما (placebo)، داروهای آنتی‌سایکوتیک تیپیکال یا آتیپکال در درمان اسکیزوفرنی یا دیگر بیماری‌های روانی جدی غیرعاطفی (non-affective) مقایسه کردند.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

داده‌ها به‌طور مستقل از هم استخراج شده و بر اساس قصد درمان (intention-to-treat; ITT) آنالیز شدند. نسبت خطر (relative risk) و 95% فاصله اطمینان (CI) برای داده‌های دو حالتی (dichotomous data) با استفاده از مدل اثرات تصادفی (random effects) محاسبه شده، و، در صورت امکان، تعداد افراد مورد نیاز برای درمان (numbers needed to treat; NNT) محاسبه شد. تفاوت میانگین وزن‌دهی‌شده (weighted mean difference; WMD) برای داده‌‏های پیوسته (continuous data) محاسبه شد.

نتایج اصلی: 

این مرور در حال حاضر، شامل 19 مطالعه تصادفی‌سازی شده با مجموع 2443 شرکت‌کننده است. بیشتر کارآزمایی‌ها طول دوره کوتاهی داشتند. داده‌های 4 کارآزمایی با 514 شرکت‌کننده با نشانه‌های عمدتا منفی نشان می‌دهند که آمیسولپراید با دوز پائین (تا 300 میلی‌گرم/روز) درمان قابل قبول‌تری نسبت به دارونما (n=514؛ RR: 0.6؛ 95% CI؛ 0.5 تا 0.8؛ NNT: 3؛ 95% CI؛ 3 تا 7) بوده، و در بهبود وضعیت کلی شرکت‌کنندگان (n=242؛ RR: 0.6؛ 95% CI؛ 0.5 تا 0.8؛ NNT: 3؛ 95% CI؛ 2 تا 6) و در درمان نشانه‌های منفی (n=167؛ WMD: -10.00؛ 95% CI؛ 17.16- تا 2.84-) برتر بود.

ترکیب نتایج از مجموع چهارده کارآزمایی نشان می‌دهد که آمیسولپراید در مقایسه با آنتی‌سایکوتیک‌های تیپیکال، در بهبود وضعیت کلی (n=651؛ RR: 0.7؛ 95% CI؛ 0.5 تا 0.9، NNT: 6؛ 95% CI؛ 4 تا 11)، وضعیت روانی عمومی (n =695؛ WMD: -4.2؛ 95% CI؛ 6.5- تا 1.9-) و نشانه‌های منفی اسکیزوفرنی (n=506؛ WMD: -2.8؛ 95% CI؛ 4.3- تا 1.3-) موثرتر است. آمیسولپراید به اندازه داروهای آنتی‌سایکوتیک تیپیکال برای نشانه‌های مثبت موثر بود. آمیسولپراید در ایجاد حداقل یک عارضه جانبی عمومی (n=751؛ RR: 0.9؛ 95% CI؛ 0.8 تا 0.97؛ NNH: 9؛ 95% CI؛ 6 تا 18)، یک نشانه خارج هرمی (n=771؛ RR: 0.7؛ 95% CI؛ 0.6 تا 0.9؛ NNH: 5؛ 95% CI؛ 4 تا 9) یا نیاز به استفاده از داروهای ضدپارکینسون (n=851؛ RR: 0.6؛ 95% CI؛ 0.5 تا 0.8؛ NNH: 4؛ 95% CI؛ 3 تا 6) کمتر فعال بود. هیچ تفاوت بارزی در دیگر عوارض جانبی در مقایسه با داروهای تیپیکال یافت نشد. به نظر می‌رسد آمیسولپراید نسبت به داروهای متداول قابل قبول‌تر باشد که با پیامد «ترک زودهنگام مطالعات» (n=1512؛ RR: 0.8؛ 95% CI؛ 0.7 تا 0.9؛ NNT: 16؛ 95% CI؛ 9 تا 69) نسبت به داروهای تیپیکال اندازه‌گیری شد، اما این نتیجه ممکن است به دلیل سوگیری انتشار (publication bias)، بیش از حد برآورد شده باشد که نمی‌توان آن را با قطعیت کنار گذاشت.

یک کارآزمایی منفرد، آمیسولپراید را با آنتی‌سایکوتیک آتیپکال دیگر، ریسپریدون (risperidone)، مقایسه کرد. به استثنای عارضه بی‌قراری (agitation)، که در گروه آمیسولپراید بیشتر بود (n=228؛ RR: 3.4؛ 95% CI؛ 1.2 تا 10.1؛ NNH: 11؛ 95% CI؛ 6 تا 50)، هیچ تفاوت معنی‌داری در زمینه اثربخشی یا قابلیت پذیرش ثبت نشد.

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information