افزایش دریافت انرژی در نوزادان نارس مبتلا (یا در معرض ابتلا) به دیسپلازی برونکوپولمونری/بیماری مزمن ریوی

بیماری مزمن ریه (chronic lung disease; CLD) یا دیسپلازی برونکوپولمونری (bronchopulmonary dysplasia; BPD) یک بیماری در نوزادان نارس است که نیاز به حمایت طولانی‌مدت با تنفس و اکسیژن مکمل دارد. این نوزادان در معرض خطر بالای بسیاری از مشکلات کوتاه‌مدت و طولانی‌مدت تنفسی، رشد و تکامل قرار دارند، از جمله مرگ‌ومیر در دوران نوزادی یا کودکی. مطالعات نشان داده‌اند که این نوزادان در مقایسه با نوزادان بدون CLD/BPD، مصرف انرژی بیشتر و دریافت انرژی کمتری دارند. بنابراین افزایش دریافت انرژی فراتر از حد استاندارد برای این نوزادان ممکن است مفید به نظر برسد. با این حال، تعیین اهداف بالا برای دریافت انرژی در این نوزادان ممکن است قابل دستیابی نباشد. علاوه بر این، روش‌های افزایش انرژی دریافتی مانند افزایش حجم یا غلظت شیر ​​یا استفاده از تغذیه داخل وریدی ممکن است منجر به عوارض خاص خود شوند. ما قصد داشتیم بررسی کنیم که افزایش دریافت انرژی برای این نوزادان، وضعیت تنفس، رشد و تکامل آنها را بهبود می‌بخشد و خطر مرگ‌ومیر آنها را بدون ایجاد عوارض قابل توجه کاهش می‌دهد یا خیر. با توجه به اینکه تا به امروز هیچ مطالعه مناسبی برای پاسخ به این سوالات پیدا نشده است، ما در حال حاضر نمی‌توانیم شواهدی را ارایه دهیم در مورد اینکه افزایش انرژی دریافتی برای نوزادان مبتلا (یا در معرض ابتلا) به CLD/BPD، به‌طور کلی مفید است یا خیر.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

تا به امروز، هیچ کارآزمایی‌ تصادفی‌سازی و کنترل‌شده‌ای در دسترس نیست که تاثیرات افزایش دریافت انرژی را در مقایسه با دریافت انرژی استاندارد در نوزادان نارس مبتلا (یا در معرض ابتلا) به CLD/BPD بررسی کرده باشد. پژوهش‌ها باید به ارزیابی تاثیرات سطوح مختلف دریافت انرژی بر پیامدهای مهم از نظر بالینی مانند مورتالیتی، وضعیت تنفسی، رشد و تکامل سیستم عصبی در این گروه از نوزادان معطوف شوند. مزایا و مضرات روش‌های مختلف افزایش دریافت انرژی، شامل تراکم انرژی بیشتر در شیر و/یا حجم مایع (باید حجم هدف از نظر بالینی واقع‌بینانه تعیین شود)، تغذیه وریدی، و استفاده از اجزای مختلف انرژی مانند کربوهیدرات، پروتئین و چربی نیز باید برای این منظور ارزیابی شوند.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

نوزادان نارس مبتلا به دیسپلازی برونکوپولمونری (bronchopulmonary dysplasia; BPD)/بیماری مزمن ریوی (chronic lung disease; CLD) دارای کمبودهای تغذیه‌ای هستند که ممکن است در موربیدیتی و مورتالیتی کوتاه‌مدت و طولانی‌مدت آنها دخیل باشند. افزایش انرژی دریافتی روزانه برای این نوزادان ممکن است پیامدهای تنفسی، رشد و تکامل سیستم عصبی آنها را بهبود بخشد.

اهداف: 

ارزیابی تاثیر افزایش انرژی دریافتی بر مورتالیتی و پیامدهای تنفسی، رشد و تکامل سیستم عصبی در نوزادان نارس مبتلا (یا در معرض ابتلا) به CLD/BPD. ثانیا، این مرور هر گونه عوارض جانبی مرتبط با افزایش انرژی دریافتی را بررسی می‌کند.

روش‌های جست‌وجو: 

استراتژی جست‌وجوی استاندارد گروه مرور نوزادان در کاکرین مورد استفاده قرار گرفت. این استراتژی شامل جست‌وجوها در پایگاه مرکزی ثبت کارآزمایی‌های کنترل‌شده کاکرین، MEDLINE (قابل دسترسی از طریق Ovid)، منابع ذکر شده در مرورهای کاکرین مرتبط گذشته و مطالعات مرتبط دیگر، مقالات مروری، کتاب‌های درسی استاندارد، و دستورالعمل‌های پزشکی نوزادان بود. نتایج جست‌وجوی دستی در گروه مرور نوزادان کاکرین نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. جست‌وجو در دسامبر 2010 به‌روز شد.

معیارهای انتخاب: 

همه کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی‌شده و شبه-تصادفی‌سازی شده‌ای وارد شدند که به مقایسه پیامدهای نوزادان نارس مبتلا (یا در معرض ابتلا) به CLD/BPD پرداختند که افزایش دریافت انرژی (> 135 کیلوکالری/کیلوگرم/روز) یا دریافتی انرژی استاندارد (98 تا 135 کیلوکالری/کیلوگرم/روز) داشتند. افزایش انرژی دریافتی ممکن است از طریق روده‌ای و/یا وریدی حاصل شود؛ از طریق روده‌ای با افزایش محتوای انرژی شیر مصرفی، افزایش حجم تغذیه، یا با مکمل‌های غذایی حاوی پروتئین، کربوهیدرات یا چربی، امکان‌پذیر است. پیامدهای اولیه، پیشرفت CLD و مورتالیتی نوزادان بودند؛ پیامدهای ثانویه عبارت بودند از موربیدیتی‌های تنفسی، رشد، وضعیت تکامل سیستم عصبی و عوارض محتمل با افزایش دریافت انرژی.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

ما برنامه‌ریزی کردیم که داده ‌ها را با استفاده از روش‌های استاندارد گروه مرور نوزادان کاکرین استخراج کنیم. کارآزمایی‌های مرتبط توسط نویسندگان مرور به‌طور جداگانه از نظر کیفیت روش‌شناسی (methodology) بررسی شدند تا واجد شرایط بودن آنها برای وارد شدن در مطالعه مشخص شود. داده‌های کارآزمایی‌های وارد‌شده به‌ صورت نسبت خطر (relative risk)، تفاوت خطر (risk difference)، NNT و تفاوت میانگین وزن‌دهی‌ شده، در صورت لزوم با استفاده از یک مدل تاثیر ثابت (fixed effect model)، بیان می‌شوند.

نتایج اصلی: 

هیچ کارآزمایی واجد شرایطی شناسایی نشد. چهارده مطالعه که به نظر مرتبط بودند، حذف شدند، زیرا هیچ‌یک به‌طور مستقیم افزایش دریافت انرژی را در مقابل دریافت انرژی استاندارد در نوزادان مبتلا به CLD/BPD مقایسه نکرد. با این حال، دو کارآزمایی‌ حذف شده، بینش‌هایی را در مورد موضوع ارایه کردند. یک مطالعه نشان داد که نوزادان مبتلا به CLD/BPD که با شیر خشک غنی شده با پروتئین و مواد معدنی تغذیه شدند، تا پایان مداخله در سن سه ماهگی تصحیح شده، پارامترهای رشد بهتری داشتند. مطالعه دیگر، تراکم متفاوت انرژی شیر خشک را مقایسه کرد اما با تنظیم حجم تغذیه متفاوت برای هر دو گروه، انرژی دریافتی یکسانی را در نظر گرفت. این مطالعه نشان داد که هر دو گروه در رسیدن به حجم تغذیه از پیش تعیین شده ناتوان بودند و تفاوتی در رشد، پیامدهای تنفسی، ادم و نیاز به دیورتیک، وجود نداشت.

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information