داکلیزوماب، یک نوع آنتی‌بادی، به‌ عنوان درمان جایگزین احتمالی برای اینترفرون بتا در افراد مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عودکننده-فروکش‌کننده

پیشینه

آنتی‌بادی‌های مونوکلونال مانند داکلیزوماب (daclizumab) می‌توانند یک ایمونوتراپی جایگزین احتمالی برای درمان با اینترفرون بتا (interferon beta) در افراد مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (multiple sclerosis; MS) باشند. این یک نسخه به‌روز شده از مرور کاکرین است که نخستین‌بار در سال 2010 منتشر شده، و پیش از این در سال 2012 به‌روز شد. هدف از انجام این مرور، ارزیابی اثربخشی و بی‌خطری (safety) داکلیزوماب، به ‌تنهایی یا به ‌صورت ترکیبی با دیگر درمان‌ها، برای بهبود مالتیپل اسکلروزیس عودکننده-فروکش‌کننده بود.

ویژگی‌‌های مطالعه

برای بررسی کارآمدی درمان، تغییرات را در سطح ناتوانی و نسبتی از بیمارانی را که دچار عود جدید شدند، اندازه‌گیری کردیم، در حالی که برای ارزیابی بی‌خطری درمان، تعداد بیمارانی را در نظر گرفتیم که دچار هر نوع عارضه جانبی شدند. بانک‌های اطلاعاتی علمی را برای یافتن کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده‌ای (مطالعات بالینی که در آنها افراد به‌طور تصادفی در یکی از دو یا چند گروه درمانی قرار می‌گیرند) جست‌وجو کردیم که داکلیزوماب را به‌ تنهایی یا همراه با دیگر درمان‌ها در مقایسه با دارونما (placebo) (یک درمان ساختگی) مقایسه کردند. بیماران در بازه سنی 18 تا 65 سال قرار داشته و مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عودکننده-فروکش‌کننده بودند. شواهد تا می 2013 به‌روز است.

نتایج کلیدی

دو مطالعه (با حمایت مالی Facet Biotech/Biogen Idec و Biogen Idec/AbbVie Biotherapeutics Inc) را پیدا کردیم که با معیارهای ورود مطابقت داشتند، و شامل 851 بیمار، هم زن و هم مرد، در سنین 18 تا 65 سال بودند. این نتایج، شواهد کافی را در مورد اثربخشی داکلیزوماب ارایه نکردند و نیاز به انجام مطالعات بیشتری وجود دارد. یک مطالعه هنوز ادامه دارد. داکلیزوماب عموما به خوبی تحمل شد، شایع‌ترین عوارض جانبی آن، عفونت‌ها بودند که همگی با درمان‌های استاندارد برطرف شدند. برای اینکه نتایج روشن‌تری داشته باشیم، طول دوره پیگری (دوره مشاهده و پایش بیماران پس از درمان) باید طولانی‌تر باشد.

کیفیت شواهد

کیفیت هر دو مطالعه را در سطح بالا در نظر گرفتیم.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

برای تعیین اینکه داکلیزوماب در بیماران مبتلا به RRMS از نظر معیارهای پیامد بالینی و MRI موثرتر از دارونما بود یا خیر، شواهد کافی وجود نداشت. به نظر می‌رسید که داکلیزوماب تا حدودی به خوبی تحمل شد. شایع‌ترین عوارض جانبی، عفونت‌ها بودند که با درمان‌های استاندارد برطرف شدند.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

آنتی‌بادی‌های مونوکلونال مانند داکلیزوماب (daclizumab) می‌توانند یک ایمونوتراپی جایگزین احتمالی برای درمان با اینترفرون بتا (interferon beta) در افراد مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (multiple sclerosis; MS) باشند. به نظر می‌رسد این آنتی‌بادی‌ها با مسدود کردن زیرواحد آلفا در گیرنده اینترلوکین-2 (CD25)، در معیارهای پیامدهای بالینی و تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (magnetic resonance imaging; MRI)، برای بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عودکننده-فروکش‌کننده (relapsing remitting multiple sclerosis; RRMS) مفید باشند.

این یک نسخه به‌روز شده از مرور کاکرین است که نخستین‌بار در سال 2010 منتشر شده، و پیش از این در سال 2012 به‌روز شد.

اهداف: 

ارزیابی بی‌خطری (safety) داکلیزوماب و تعیین کارآمدی آن در پیشگیری از وخامت بالینی بیماران مبتلا به RRMS.

روش‌های جست‌وجو: 

هماهنگ‌کننده جست‌وجوی کارآزمایی‌ها، پایگاه ثبت تخصصی گروه مالتیپل اسکلروزیس و بیماری‌های نادر سیستم عصبی مرکزی در کاکرین را جست‌وجو کرد (17 می 2013). منابع نقل‌شده در کارآزمایی‌ها و گزارش‌های شناسایی‌شده (می 2013) را از مهم‌ترین انجمن‌های نورولوژیکی و انجمن‌های MS به صورت دستی جست‌وجو کردیم. با پژوهشگران حاضر در کارآزمایی‌های داکلیزوماب تماس گرفتیم.

معیارهای انتخاب: 

همه کارآزمایی‌های بالینی تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (randomised controlled clinical trials; RCTs) که تاثیر داکلیزوماب را به‌ تنهایی یا همراه با دیگر درمان‌ها در مقایسه با دارونما (placebo)، یا هر درمان دیگری در بیماران مبتلا به RRMS ارزیابی کردند.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم منابع بازیابی‌شده را برای ورود احتمالی در این مرور ارزیابی کردند، داده‌های واجد شرایط را استخراج کرده، صحت (accuracy) داده‌ها را به صورت متقاطع (cross-checked) بررسی کرده، و کیفیت روش‌شناسی (methodology) را ارزیابی کردند. اختلاف‌نظرات با اجماع نظر میان نویسندگان مرور حل‌وفصل شدند.

نتایج اصلی: 

دو کارآزمایی را با 851 بیمار وارد کردیم که کارآمدی و بی‌خطری داکلیزوماب را در مقایسه با دارونما برای درمان RRMS ارزیابی کردند. این کارآزمایی‌ها در معرض خطر پائین سوگیری (bias) قرار داشتند. به دلیل ارزیابی‌های زمانی متفاوت و داده‌های موجود در مطالعات اولیه، قادر به انجام متاآنالیز نبودیم. برای 230 شرکت‌کننده، در هفته 24، میانه (median) تغییر در گروه اینترفرون بتا و دارونما معادل 0 (2- تا 3)، در گروه اینترفرون بتا و داکلیزوماب با دوز پائین معادل 0 (2- تا 4)، و در گروه اینترفرون بتا و داکلیزوماب با دوز بالا معادل 0 (2- تا 2) بود. نسبتی از بیماران که دچار عود بالینی جدید شدند، به شرح زیر بود: 16 بیمار (21%) در گروه اینترفرون بتا و داکلیزوماب با دوز بالا، 19 بیمار (24%) در گروه اینترفرون بتا و داکلیزوماب با دوز پائین، و 19 بیمار (25%) در گروه اینترفرون بتا و دارونما دچار عود بیماری شدند (P = 0.87). برای 621 شرکت‌کننده، در هفته 52، تغییر در مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده (Expanded Disability Status Scale; EDSS) نسبت به ابتدای مطالعه در گروه دارونما معادل 0.71 ± 0.09، در گروه داکلیزوماب با دوز پائین معادل 0.52 ± 0.08- و در گروه داکلیزوماب با دوز بالا معادل 0.61 ± 0.05 گزارش شد. تفاوت معنی‌داری میان گروه دارونما و داکلیزوماب با دوز پائین به دست آمد (P = 0.01)، اما میان گروه دارونما و داکلیزوماب با دوز بالا تفاوت معنی‌داری وجود نداشت (P = 0.49). نسبت بیماران مبتلا به MS عودکننده جدید در هر دو گروه داکلیزوماب (19% در گروه داکلیزوماب با دوز پائین، 20% در گروه داکلیزوماب با دوز بالا) در مقایسه با گروه دارونما (36%) به میزان قابل توجهی کاهش یافت (به ترتیب، P < 0.0001 و P = 0.00032). در گروه‌های داکلیزوماب نسبت به گروه دارونما، افزایشی در تعداد بیمارانی که دچار عوارض جانبی (خطر نسبی (RR): 0.98؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.89 تا 1.07) یا عوارض جانبی جدی (RR: 1.15؛ 95% CI؛ 0.29 تا 4.54) شدند، مشاهده نشد. شایع‌ترین عوارض جانبی در شرکت‌کنندگان تحت درمان، عفونت‌ها بودند که با درمان‌های استاندارد برطرف شدند. یک کارآزمایی هنوز در حال انجام بود.

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information