فیبرومیالژی با درد و حساسیت مداوم و گسترده، مشکلات خواب و خستگی مشخص میشود. داروهای مسکّن رایج مانند پاراستامول و ایبوپروفن معمولا موثر نیستند. داروهایی که برای درمان صرع یا افسردگی استفاده میشوند، میتوانند در برخی از افراد مبتلا به فیبرومیالژی و دیگر اشکال درد مزمن (مداوم، طولانی-مدت) که ممکن است آسیب عصبی وجود داشته باشد، موثر باشند. میلناسیپران (milnacipran) یک داروی ضد-افسردگی است، و تجویز داروهای ضد-افسردگی بهطور گستردهای برای درمان فیبرومیالژی توصیه میشود. میلناسیپران فقط در برخی از نقاط جهان، به ویژه ایالات متحده، مجوز درمان را برای فیبرومیالژی دارد.
این یک مرور بهروز شده است که ابتدا در سال 2012 منتشر شد، و بررسی کرد که میلناسیپران در هر دو وضعیت فیبرومیالژی و درد نوروپاتیک (درد ناشی از آسیب به اعصاب یا بیماری موثر بر اعصاب) چقدر خوب کار میکند. در اینجا فقط فیبرومیالژی را بررسی میکنیم. مرور اولیه نشان داد که پرگابالین در نسبت کوچکی از افراد مبتلا به فیبرومیالژی موثر واقع میشود. این شبیه همه درمانهای فیبرومیالژی تا به امروز است، و برای دردهای مزمن عمومیت دارد. ما از تعریف «worked» استفاده میکنیم که هم شامل سطح بالایی از تسکین درد است و هم دربرگیرنده توانایی مصرف قرصها در مدت زمان طولانیتر بدون بروز عوارض جانبی غیر-قابل تحمل.
بانکهای اطلاعاتی علمی را برای یافتن مطالعاتی جستوجو کردیم که به دنبال بررسی تاثیر میلناسیپران در بزرگسالان مبتلا به درد متوسط یا شدید ناشی از فیبرومیالژی بودند. درمان میبایست حداقل هشت هفته طول میکشید. شواهد تا می 2015 بهروز است.
شش مطالعه را شناسایی کردیم که معیارهای ورود را برآورده کردند، از جمله یک مطالعه جدید برای این بهروزرسانی. بیش از 4000 شرکتکننده با میلناسیپران 100 یا 200 میلیگرم، یا دارونما (placebo)، به مدت 8 تا 24 هفته در دوز مورد نظر تحت درمان قرار گرفتند. کیفیت کلی مطالعه خوب بود، اگرچه روش تجزیهوتحلیل برای پیامدهای اولیه کاهش درد میتواند اثر درمان را بیش از حد تخمین بزند.
میلناسیپران در هر دوزی باعث تسکین متوسط درد (حداقل 30% کاهش شدت درد) در 1 نفر از هر 10 (10%) فرد بیشتر از دارونما (شواهد با کیفیت بالا) شد. این تاثیر نسبتا اندک ممکن است از نظر بالینی در این وضعیت مقاوم به درمان مهم باشد. عوارض جانبی توسط اکثر شرکتکنندگان در تمام گروههای درمانی گزارش شد، اما با میلناسیپران بیشتر از دارونما (شواهد با کیفیت بالا)، با حالت تهوع و یبوست که بیشترین تفاوتها را نشان میدادند (شواهد با کیفیت متوسط)، شایعتر بودند. عوارض جانبی جدی غیر-معمول بودند، کمتر از 1 مورد در هر 50 شرکتکننده (2%)، و بین گروههای درمان تفاوتی نداشتند (شواهد با کیفیت پائین). تعداد شرکتکنندگانی که به دلیل عوارض جانبی از مطالعه خارج شدند (withdrawal) نیز با میلناسیپران بیشتر از دارونما، و با 200 میلیگرم بیشتر از 100 میلیگرم (شواهد با کیفیت بالا) شایعتر بود، در حالی که خروج از مطالعه به دلیل عدم تاثیر دارو، بدون تفاوت بین دوزها، شیوع کمتری داشت (شواهد با کیفیت متوسط).
میلناسیپران در برخی از افراد مبتلا به فیبرومیالژی موجب تسکین درد میشود، اما فقط تعداد کمی از آنها؛ برای اکثر بیماران کار نخواهد کرد و کارآیی ندارد.
شواهد موجود نشان میدهد که میلناسیپران 100 میلیگرم یا 200 میلیگرم برای تعداد کمی از بیماران در درمان درد ناشی از فیبرومیالژی موثر است، و سطوح متوسطی را از تسکین درد (حداقل 30%) برای حدود 40% از شرکتکنندگان در مقایسه با حدود 30% از بیماران درمانشده با دارونما ایجاد میکند. دادههای کافی برای ارزیابی سطوح قابلتوجهی از تسکین درد (حداقل 50%) وجود نداشت، و استفاده از آخرین مشاهدات انجامشده نسبت به جلو ممکن است اثربخشی دارو را بیش از حد تخمین بزند. استفاده از معیارهای سختگیرانهتر برای «پاسخدهی به درمان» و در پیش گرفتن روش محافظهکارانهتر تجزیهوتحلیل، نرخ پاسخ کمتری را به همراه داشت (حدود 26% با میلناسیپران در مقابل 17% با دارونما). میلناسیپران با افزایش عوارض جانبی و قطع مصرف همراه بود، که برای دوز بالاتر بهطور قابلتوجهی بیشتر گزارش شد.
این یک نسخه بهروز شده از مرور کاکرین است که در شماره 3، 2012 منتشر شد. این مرور هم فیبرومیالژی (fibromyalgia) و هم درد نوروپاتیک (neuropathic pain) را در نظر گرفت، اما اثربخشی میلناسیپران (milnacipran) در مدیریت بالینی درد نوروپاتیک اکنون در یک مرور جداگانه بررسی میشود.
میلناسیپران یک مهارکننده بازجذب سروتونین- نوراپینفرین (نورآدرنالین) (serotonin-norepinephrine (noradrenaline) reuptake inhibitor; SNRI) است که برای درمان فیبرومیالژی در برخی کشورها از جمله کانادا، روسیه و ایالات متحده مجوز تجویز دارد.
ارزیابی اثربخشی ضد-درد میلناسیپران در درد در فیبرومیالژی در بزرگسالان و عوارض جانبی مرتبط با استفاده از آن در کارآزماییهای بالینی.
پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL)، MEDLINE، و EMBASE را تا 18 می 2015، همراه با فهرست منابع مقالات و مرورهای بازیابی شده، و دو پایگاه ثبت کارآزمایی، جستوجو کردیم. برای مرور قبلی، همچنین با تولید کنندگان دارو تماس گرفتیم.
مطالعات تصادفیسازی شده، دوسو-کور را با طول دوره هشت هفته یا بیشتر وارد کردیم، که میلناسیپران را با دارونما (placebo) یا درمان فعال دیگری در فیبرومیالژی در بزرگسالان مقایسه کردند.
دادههای اثربخشی و عوارض جانبی را استخراج کرده، و دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم مسائل کیفیت مطالعه را بررسی کردند.
یک مطالعه جدید را با 100 شرکتکننده برای تجزیهوتحلیل تلفیقی شناسایی کردیم. دو گزارش بیشتر را از یک مطالعه با طراحی enriched enrolment randomised withdrawal (EERW) شناسایی کردیم که شامل شرکتکنندگانی از کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) قبلی و یک مطالعه برچسب-باز بود. از آنجایی که این مطالعه از همان شرکتکنندگانی استفاده کرد که پیش از این در آنالیز اصلی گنجانده شدند، و طراحی متفاوتی داشت، بهطور جداگانه به آن پرداختیم.
تجزیهوتحلیل اصلی شامل شش مطالعه (پنج مطالعه از مرور قبلی؛ در مجموع 4238 شرکتکننده) بود که همگی با دارونما کنترل شدند، و از تیتراسیون تا دوز هدف 100 یا 200 میلیگرمی میلناسیپران، با ارزیابی پس از 8 تا 24 هفته از درمان پایدار، استفاده کردند. هیچ مطالعهای با مقایسهکننده فعال وجود نداشت. کیفیت مطالعه بهطور کلی خوب بود، اگرچه روش انتساب مورد استفاده در آنالیز پیامدهای اولیه میتواند اثر درمان را بیش از حد برآورد کرده باشد.
هر دو دوز میلناسیپران سطوح متوسطی را از تسکین درد (حداقل 30% کاهش شدت درد) برای حدود 40% از شرکتکنندگان تحت درمان با آن، در مقایسه با 30% از بیماران درمانشده با دارونما ارائه کردند، یعنی تعداد افراد مورد نیاز برای درمان (number needed to treat; NNT) برای رسیدن به یک نتیجه مفید بیشتر: 6 تا 10 (شواهد با کیفیت بالا). استفاده از تعریف دقیقتر برای پاسخدهنده به درمان و اتخاذ روش محافظهکارانهتر آنالیز، سطوح پائینتری را از پاسخ به همراه داشت (در حالی که تفاوت 10% بین میلناسیپران و دارونما حفظ شد) و NNT را به 11 (شواهد با کیفیت بالا) رساند. یک مطالعه EERW بهطور گستردهای حمایت شد.
بروز عوارض جانبی در هر دو گروه میلناسیپران (86%) و دارونما (78%) (شواهد با کیفیت بالا) شایع بود، اما عوارض جانبی جدی بین گروهها (کمتر از 2%) تفاوتی نداشت (شواهد با کیفیت پائین). تهوع، یبوست، و سردرد شایعترین عوارضی بودند که بیشترین تفاوت را بین گروهها نشان دادند (تعداد افراد مورد نیاز برای درمان برای رسیدن به یک پیامد مضر بیشتر (NNH) معادل 5.7 برای تهوع، 13 برای یبوست و 29 برای سردرد) (شواهد با کیفیت متوسط).
خروج از درمان به هر دلیلی با میلناسیپران بیشتر از دارونما، و با 200 میلیگرم (NNH 9) از 100 میلیگرم (NNH 23) در مقایسه با دارونما شایعتر بود. این امر تا حد زیادی ناشی از عوارض جانبی بود، که در آن NNH در مقایسه با دارونما 14 برای 100 میلیگرم و 7.0 برای 200 میلیگرم گزارش شد (شواهد با کیفیت بالا). قطع مصرف دارو به دلیل عدم-اثربخشی درمان با میلناسیپران کمتر از دارونما بود، اما بین دوزها تفاوتی وجود نداشت (تعداد افراد مورد نیاز برای درمان برای پیشگیری از بروز پیامد ناخواسته بیشتر (NNTp): 41) (شواهد با کیفیت متوسط).
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.