سوال مطالعه مروری
شواهد را در مورد تاثیر درمانها (داروی و غیر دارویی) برای اسپاسم پس از بروز آسیب مغزی ناشی از ضربه به سر (آسیب تروماتیک مغزی (TBI)) بررسی کردیم.
پیشینه
بسیاری از افراد مبتلا به TBI دچار اسپاسم عضلانی میشوند، یعنی عضلات آنها به طور غیر ارادی سفت میشوند. این موضوع میتواند بر توانایی فرد برای انجام فعالیتهای روزمره تاثیر گذاشته و باعث درد، سفتی و آسیب پوستی شود. درمانهای زیادی برای مدیریت درمانی اسپاسم از جمله داروها، گچ گرفتن، اسپلینتها و باندهای کشی وجود دارند. اغلب این درمانها به صورت ترکیبی استفاده میشوند.
ویژگیهای مطالعه
در این مطالعه مروری، نه مطالعه را وارد کردیم که شامل 134 شرکتکننده دارای TBI بودند. فقط پنج مطالعه، شامل 105 نفر، نتایج قابل استفادهای را ارائه کردند. در این مطالعات اثرات طیف وسیعی از درمانها، از جمله داروها (باکلوفن یا سم بوتولینوم A)، گچ گرفتن، فیزیوتراپی، اسپلینتها، یک میز که افراد را از موقعیت دراز کشیده به ایستاده تغییر میداد و تحریک الکتریکی (که در آن ضربههای الکتریکی به عضلات وارد میشوند) آزمایش شدند. نتایج مطالعاتی که دارای گزارش کامل از نتایج خود نبودند، تاثیر داروها (باکلوفن یا تیزانیدین) را مورد آزمایش قرار دادند.
منابع تامین مالی مطالعه
از پنج مطالعه دارای نتایج مناسب، سه مورد توسط دولت، موسسات خیریه یا خدمات سلامت بودجه گرفته و دو مورد توسط یک تولید کننده دارو و شرکت فنآوری پزشکی تامین مالی شدند. چهار مطالعه دیگر بدون نتایج قابل استفاده توسط تولیدکننده دارو یا شرکتهای فنآوری پزشکی تامین مالی شدند.
نتایج کلیدی
این شواهد تا جون 2017 بهروز است.
تفسیر نتایج مطالعات به دلیل کمبود اطلاعات و نگرانی در مورد کیفیت شواهد دشوار بود. برای اسپاسم، برخی از مطالعات نتیجه گرفتند که درمان مورد آزمایش آنها سبب بهبود شده و مابقی تفاوتی را بین درمانها نشان ندادند. شایعترین عارضه جانبی، آسیب پوستی جزئی در افرادی بود که درمان گچ گرفتن را دریافت کردند. ما معتقدیم با توجه به اینکه کیفیت شواهد برای همه اندازهگیریها بسیار پائین بود، ارائه هرگونه توصیف بیشتر از نتایج مطالعه گمراه کننده خواهند بود.
کیفیت شواهد
کیفیت این شواهد بسیار پائین بود؛ فقط پنج مطالعه را با نتایج داشتیم و هیچیک از مطالعات، بزرگ و قابل مقایسه با یکدیگر نبودند. همچنین نگرانیهایی در مورد نحوه انجام یا آنالیز آنها داشتیم. به همین دلیل، نمیتوانیم هیچ نتیجهگیری دقیقی در مورد مزایا و آسیبهای درمانهای مختلف اسپاسم در افراد مبتلا به TBI انجام دهیم.
وجود شواهد محدود و با کیفیت بسیار پائین در مورد مدیریت درمانی اسپاسم در افراد مبتلا به TBI بدان معنی است که در مورد اثربخشی یا آسیب این مداخلات مطمئن نیستیم. لازم است که مطالعات به خوبی طراحی شده و با توان کافی با استفاده از پیامدهای عملکردی برای بررسی مداخلات مورد استفاده در اعمال بالینی انجام شوند.
اسپاسم عضلات اسکلتی (skeletal muscle spasticity) یک عارضه فیزیکی عمده ناشی از آسیب تروماتیک مغزی (traumatic brain injury; TBI) است که میتواند منجر به انقباض عضلانی، سفتی مفصل، کاهش دامنه حرکتی، آسیب پوستی، و درد شود. درمانهای اسپاسم شامل تعدادی از مداخلات دارویی و غیر دارویی هستند که اغلب به صورت ترکیبی استفاده میشوند. مدیریت درمانی اسپاسم پس از بروز TBI به دلیل پیچیدگی افزاینده مسائل رفتاری و شناختی مرتبط با TBI، متفاوت از دیگر جمعیتهای بالینی است.
ارزیابی تاثیرات مداخلات برای کنترل اسپاسم عضلات اسکلتی در افراد مبتلا به TBI.
در ماه جون سال 2017، علاوه بر پایگاههای ثبت کارآزماییهای بالینی و فهرست منابع مطالعات وارد شده، بانکهای اطلاعاتی کلیدی را شامل پایگاه ثبت تخصصی گروه آسیبها و صدمات در کاکرین؛ CENTRAL؛ MEDLINE (Ovid)؛ Embase (Ovid) و دیگر موارد، جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) و RCTهای متقاطع (cross-over) را وارد کردیم که هر گونه مداخلهای را برای مدیریت اسپاسم در TBI ارزیابی کردند. فقط مطالعاتی انتخاب شدند که در آنها حداقل 50% از شرکتکنندگان TBI داشتند (یا برای آنها، اطلاعات جداگانهای برای شرکتکنندگان مبتلا به TBI در دسترس بودند). پیامدهای اولیه، اسپاسم و عوارض جانبی بودند. معیارهای پیامد ثانویه بر اساس طبقهبندی بینالمللی عملکرد، ناتوانی و سلامت سازمان جهانی بهداشت (World Health Organization International Classification of Functioning, Disability and Health) عبارت بودند از عملکردهای بدن (حسی، درد، عصبی-عضلانی-اسکلتی (neuromusculoskeletal) و عملکردهای مرتبط با حرکت) و فعالیتها و مشارکت (وظایف و خواستههای عمومی؛ تحرک؛ خود مراقبتی؛ زندگی خانوادگی؛ مناطق عمده زندگی؛ جامعه، زندگی اجتماعی و مدنی).
روشهای استاندارد روششناسی (methodology) مورد نظر کاکرین را مورد استفاده قرار دادیم. دادهها به صورت نقل قول (narrative) ترکیب شدند؛ با توجه به کمبود و ناهمگونی دادهها، متاآنالیز انجام نشد.
در این مطالعه مروری، نه مطالعه را وارد کردیم که شامل 134 شرکتکننده دارای TBI بودند. فقط پنج مطالعه تفاوتهای بین گروهی را نشان دادند که دادههای پیامد را برای 105 بیمار دارای TBI ارائه دادند. این پنج مطالعه، تاثیر چندین مداخله دارویی (باکلوفن (baclofen)، بوتولینوم توکسین A) و غیر دارویی (گچ گرفتن (casting)، فیزیوتراپی، اسپلینت (splint)، میز ایستاده شیبدار (tilt) و تحریک الکتریکی) را که اغلب به صورت ترکیبی استفاده شدند، بررسی کردند. مطالعاتی که تاثیر باکلوفن و تیزانیدین (tizanidine) را آزمایش کردند، نتایج خود را به میزان کافی گزارش نکردند. در جایی که دادههای پیامد در دسترس بودند، اسپاسم و عوارض جانبی، علاوه بر برخی از مقیاسهای پیامدهای ثانویه، گزارش شدند.
از پنج مطالعه دارای نتایج، سه مطالعه توسط دولت، موسسات خیریه یا خدمات سلامت تامین اعتبار شده و دو مورد توسط یک شرکت فنآوری دارویی یا پزشکی تامین مالی شدند. چهار مطالعه بدون نتایج قابل استفاده، توسط شرکتهای داروسازی یا فنآوری پزشکی حمایت مالی شدند.
به دلیل ارائه ضعیف گزارشها، اندازه کوچک مطالعات و این واقعیت که شرکتکنندگان دارای TBI معمولا فقط نسبتی از تعداد کل بودند، نتیجهگیری در مورد اثربخشی این مداخلات دشوار است. به دلیل کمبود دادهها و ناهمگونی مداخلات و گروههای مقایسه کننده، انجام متاآنالیز امکانپذیر نبود. برخی از مطالعات نتیجه گرفتند مداخلهای که آزمایش کردند، تاثیرات مثبتی بر اسپاسم داشته و برخی دیگر تفاوتی را بین درمانهای مشخص نیافتند. شایعترین عارضه جانبی، آسیب پوستی خفیف در افرادی بود که درمان گچ گرفتن را دریافت کردند. ما معتقدیم ارائه توصیف بیشتر از نتایج مطالعه با توجه به کیفیت شواهد، که برای همه پیامدها بسیار پائین بود، گمراه کننده خواهد بود.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.