سوال مطالعه مروری
تاثیرات درمانها برای خستگی در افراد مبتلا به بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (amyotrophic lateral sclerosis; ALS) در مقایسه با عدم درمان یا دارونما (placebo) چیست؟
پیشینه
ALS، که تحت عنوان بیماری نورون حرکتی (motor neuron disease; MND) نیز شناخته میشود، حالتی است که در آن اعصابی که کنترل حرکت را در اختیار دارند، از کار میافتند. این افراد در حرکت دادن اندامهایشان، حفظ وضعیت بدن، بلع و تنفس دچار مشکلاتی میشوند که در طول زمان بدتر شده و طول عمر را کوتاه میکند. علت آن ناشناخته است و هیچ درمان قطعی برای آن وجود ندارد. افرادی که با ALS/MND زندگی میکنند اغلب دچار خستگی شده که این امر میتواند باعث ایجاد ناراحتی و کاهش کیفیت زندگی شوند. خستگی میتواند علل زیادی داشته باشد، از جمله مشکلات تنفسی، داروها، سوءتغذیه و افسردگی. تمرکز ما در این مرور، درمانهای خستگی است که ناشی از خود این شرایط باشد. درمانهای مختلف ممکن است نشانههای خستگی را در ALS/MND بهبود ببخشد. این درمانها شامل داروها، که ممکن است به افراد کمک کند بیدارتر باشند، و درمانهای دیگر مانند ورزش، است. مشخص نیست که هر یک از این درمانها برای بهبود خستگی در ALS/MND موثر هستند یا خیر. مطالعات موجود در مورد تاثیرات درمانها برای خستگی در ALS/MND را مرور کردیم.
ویژگیهای مطالعه
این مرور شامل چهار مطالعه کوچک با مجموع 86 شرکتکننده بود. هر مطالعه یک درمان متفاوت را مورد بررسی قرار داده بود. این درمانها شامل یک درمان دارویی (مودافینیل (modafinil)) در مقایسه با دارونما، تمرینات تنفسی در مقایسه با تمرینات تنفسی ساختگی (غیر-فعال)، ورزش با وزنه در مقایسه با مراقبت معمول و تحریک مغناطیسی مغزی در مقایسه با rTMS ساختگی بود.
نتایج کلیدی و کیفیت شواهد
در مورد تاثیرات مودافینیل، تمرینات تنفسی، تمرینات با وزنه یا تحریک مغناطیسی مغز بر خستگی در افراد مبتلا به ALS/MND بسیار نامطمئن هستیم، زیرا شواهد کیفیت بسیار پائینی داشتند. اغلب مشخص نبود که مطالعات به خوبی طراحی و اجرا شدهاند یا خیر، زیرا گزارشهای کارآزماییها اغلب فاقد جزئیات بودند. نتایج این مطالعات کوچک دقیق نبود. سه شرکتکننده به علت عوارض جانبی ناشی از مصرف مودافینیل از مطالعه خارج شدند: سردرد در دو نفر و احساس گرفتگی قفسه سینه در یک نفر؛ شرکتکنندگان بروز اضطراب، تهوع، سرگیجه و سیالوره (sialorrhoea) (ناتوانی در کنترل ترشحات دهانی) را نیز گزارش کرده بودند. ما پژوهشهای بیشتری در زمینه درمانهای موثر برای خستگی در ALS/MND نیاز داریم.
جستوجوها تا سپتامبر 2017 بهروز هستند.
نتیجهگیریهای قطعی در مورد اثربخشی مداخلات برای بهبود خستگی برای افراد مبتلا به ALS/MND غیر-ممکن است، چرا که مطالعات تصادفیسازی شده معدودی وجود دارد و کیفیت شواهد موجود بسیار پائین است.
اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (amyotrophic lateral sclerosis; ALS)، که به نام بیماری نورون حرکتی (motor neuron disease; MND) نیز شناخته میشود، یک وضعیت انتهایی پیشرونده عصبی است که هیچ درمان قطعی برای آن وجود ندارد. در افراد مبتلا به ALS/MND، خستگی یک نشانه شایع و ناتوان کننده است که با ضعف برگشتپذیر حرکتی و خستگی کلی بدن مشخص میشود و فقط تا حدودی با استراحت تسکین مییابد. اثربخشی درمانهای فارماکولوژیک یا غیر-فارماکولوژیک برای خستگی در ALS/MND هنوز مشخص نشده است.
ارزیابی تاثیرات مداخلات فارماکولوژیک و غیر-فارماکولوژیک در درمان خستگی در ALS/MND.
ما بانکهای اطلاعاتی زیر را در 5 سپتامبر 2017 جستوجو کردیم: پایگاه ثبت تخصصی گروه عصبیعضلانی در کاکرین، CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ PsycINFO؛ CINAHL Plus و ERIC. دو پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی را نیز جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و شبه-تصادفیسازی و کنترل شده از هر مداخلهای که به منظور کاهش خستگی برای افراد مبتلا به ALS/MND انجام شده بود، را انتخاب کردیم. مطالعاتی را وارد مرور کردیم که در آنها کاهش خستگی پیامد اولیه یا ثانویه کارآزمایی بود.
روشهای استاندارد روششناسی مورد نظر کاکرین را به کار بردیم.
یک مطالعه فارماکولوژیک (مودافینیل (modafinil)) و سه مطالعه غیر-فارماکولوژیک (تمرینات مقاومتی، ورزشهای تنفسی و تحریک مغناطیسی ترانسکرانیال تکراری (repetitive transcranial magnetic stimulation; rTMS)) را در مرور گنجاندیم که شامل 86 شرکتکننده مبتلا به ALS/MND بودند. هیچ کدام از این مطالعات وارد شده عاری از خطر سوگیری (bias) نبودند. از آنجا که فقط یک کارآزمایی برای هر مداخله وجود داشت، هیچ متاآنالیزی امکانپذیر نبود. تمام مطالعات خستگی را با استفاده از مقیاس شدت خستگی ((Fatigue Severity Scale; FSS)؛ مقیاس از 9 تا 63، نمره بالاتر نشان دهنده خستگی بیشتر) سنجیده بودند. اطلاعات برای ارزیابی سوگیری اغلب در گزارشهای مطالعه وجود نداشت، در نتیجه احتمال سوگیری را در چندین دامنه در تمام کارآزماییها، نامشخص میکرد. کورسازی شرکتکنندگان در کارآزمایی ورزش امکانپذیر نبود، اما ارزیابی پیامد کور شده بود.
ما شواهد با کیفیت بسیار پائینی یافتیم که نشانگر احتمال بهبود خستگی با درمان مودافینیل در برابر دارونما (placebo) (MD: -11.00؛ 95% CI؛ 23.08- تا 1.08)، ورزشهای تنفسی در برابر مداخله ساختگی (MD: 9.65؛ 95% CI؛ 22.04- تا 2.73) و rTMS در برابر rTMS ساختگی (دادهای ارائه نشده بود) بود، که تحقیقات بیشتر را برای اثبات اثربخشی این درمانها برای خستگی در ALS/MND ضروری میسازد. در مقایسه ورزشهای مقاومتی در برابر مراقبت معمول بهبودی آشکاری مشاهده نکردیم (MD: 0.20؛ 95% CI؛ 10.98- تا 11.38؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
سه شرکتکننده در گروه مودافینیل از مطالعه مودافینیل خارج شدند، دو نفر سردرد و یک نفر هم گرفتگی قفسه سینه را ذکر کردند؛ عوارض جانبی دیگر شامل اضطراب، تهوع، سرگیجه و سیالوره (sialorrhoea) (احتمالا مرتبط با ALS) بودند. این کارآزماییها عوارض جانبی ناشی از ورزش یا rTMS را گزارش نکردند.
به دلیل عدم دقت (تعداد کم شرکتکنندگان، CI گسترده) و محدودیتهای احتمالی مطالعه، ما نمیتوانیم در مورد تاثیرات هر یک از مداخلات مورد مطالعه مطمئن باشیم.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.