هدف از انجام این مرور چیست؟
هدف از این مرور کاکرین، مقایسه مواد قابل جذب و غیر-قابل جذب برای بخیه زخم پس از جراحی تونل کارپال بود. برای پاسخ به این سوال، تمام مطالعات مرتبط را گردآوری و مورد تجزیهوتحلیل قرار دادیم و پنج مطالعه مرتبط را یافتیم.
پیامهای کلیدی
ما نمیدانیم که برای بستن زخم پس از عمل جراحی سندرم تونل کارپال (CTS)، بخیههای قابل جذب بهتر هستند یا غیر-قابل جذب. مطالعاتی را که یافتیم، فقط شواهدی را با کیفیت بسیار پائین ارائه دادند که نتیجهگیری را ناممکن ساختند.
فقط یک مطالعه در مورد عملکرد دست و رضایت از اسکار پس از جراحی گزارش کرد، و هیچ یک از آنها دادهای را در مورد عوارض جانبی ارائه ندادند. هیچ شواهدی را با کیفیت بالا برای کمک به انتخاب بخیه پس از جراحی CTS نداریم. با این حال، بخیههای قابل جذب نیازی به برداشتن ندارند و بنابراین میتوان در زمان و هزینه صرفهجویی کرد.
در این مرور چه موضوعی بررسی شد؟
CTS یک بیماری شایع است که ممکن است یک یا هر دو دست را تحت تاثیر قرار داده و با نشانههایی مانند سوزنسوزن شدن، بیحسی و ضعف انگشتان شست و انگشتان تظاهر مییابد. این نشانهها معمولا در اثر فشار روی عصب مدیان (median) هنگام عبور در طول بازو از روی مچ دست به کف دست ایجاد میشوند. عصب مذکور از طریق یک تونل در مچ دست میگذرد که از استخوانهای مچ دست و نواری از بافت ضخیم تشکیل شده است. اگر اندازه این تونل به هر دلیلی خیلی کوچک باشد، فشار روی عصب میتواند منجر به مشکلات استفاده از دست و دیگر نشانههای CTS شود.
درمان CTS به درمانهای غیر-جراحی (آتل و تزریق استروئید) و درمانهای جراحی تقسیم میشود. جراحی برای CTS رایجترین عمل غیر-فوری دست است. این جراحی مینور معمولا تحت بیحسی موضعی انجام میشود. در جراحی باز تونل کارپال، برش به اندازه کافی بزرگ است که جراح بتواند مستقیما تونل کارپال را ببیند. در جراحی آندوسکوپی تونل کارپال، جراح دو برش کوچک در مچ دست ایجاد میکند، یکی برای عبور ابزار جراحی و دیگری برای عبور یک دوربین کوچک. بهطور معمول، پوست با بخیهها بسته میشود که یا بهطور طبیعی توسط بدن جذب شده (قابل جذب) یا باید بعدا برداشته شوند (غیر-قابل جذب). بخیههای قابل جذب راحت هستند، اما برخی افراد فکر میکنند که ممکن است جای زخم و التهاب را بدتر کنند. اعتقاد بر این است که بخیههای غیر-قابل جذب باعث التهاب کمتر و جای زخم بهتر میشوند، اما برداشتن آنها هزینه و ناراحتی بیشتری را برای بیمار و سیستم مراقبت سلامت به همراه دارد.
ما میخواستیم شواهد را ارزیابی کنیم تا بفهمیم که تفاوتی بین این دو نوع بخیه هنگام استفاده برای جراحی CTS وجود دارد یا خیر.
نتایج اصلی این مرور چه هستند؟
پس از جستوجوی کامل، پنج مطالعه (با مجموع 255 شرکتکننده) را پیدا کردیم که این بخیهها را مقایسه کردند. همه مطالعات دارای مشکلاتی در طراحی یا نحوه اجرای خود بودند. شرکتکنندگان در چهار مطالعه، جراحی باز تونل کارپال داشته و در یک مطالعه جراحی تونل کارپال را به روش آندوسکوپی دریافت کردند.
به دلیل کیفیت بسیار پائین شواهدی که در آنالیز شرکت کردند، مشخص نیست که تفاوتهایی بین بخیههای قابل جذب و غیر-قابل جذب برای درد در 10 روز یا 6 هفته پس از جراحی، عملکرد دست، رضایت از اسکار یا التهاب زخم وجود دارد یا خیر. مطالعات عوارض جانبی مداخلات را گزارش نکردند.
این مرور تا چه زمانی بهروز است؟
ما به دنبال یافتن مطالعاتی بودیم که تا 30 اکتبر 2017 در دسترس بودند.
مشخص نیست که به دنبال رفع فشار تونل کارپال، بخیههای قابل جذب، پیامدهای بهتر، بدتر یا معادلی را نسبت به بخیههای غیر-قابل جذب دارند، زیرا کیفیت شواهد بسیار پائین است. استفاده از بخیه قابل جذب نیاز به برداشتن بخیه را از بین میبرد، که میتواند صرفهجویی قابلتوجهی را برای بیماران و ارائهدهندگان خدمات مراقبت سلامت به همراه داشته باشد. برای اطلاع از انتخاب نوع بخیه، به انجام کارآزماییهای تصادفیسازی شده non-inferiority و با روش انجام دقیق، همراه با تحلیلهای اقتصادی نیاز داریم.
سندرم تونل کارپال (carpal tunnel syndrome) یک مشکل شایع است و رفع فشار تونل کارپال با جراحی، موثرترین درمان آن. پس از برداشتن فشار جراحی، پوست کف دست ممکن است با استفاده از بخیههای قابل جذب یا غیر-قابل جذب بسته شود. تا به امروز، شواهد متناقضی در مورد مواد ایدهآل بخیه وجود داشته و این، دلیل منطقی برای انجام این مرور بود.
ارزیابی اثرات بخیههای قابل جذب در مقابل غیر-قابل جذب برای بسته شدن پوست پس از انجام جراحی برداشتن فشار تونل کارپال در بزرگسالان بر درد پس از عمل، عملکرد دست، رضایت از اسکار، التهاب زخم و عوارض جانبی.
در 30 اکتبر 2017 بانکهای اطلاعاتی زیر را جستوجو کردیم: پایگاه ثبت تخصصی گروه عصبیعضلانی در کاکرین، CENTRAL؛ MEDLINE، و Embase. در 30 اکتبر 2017، دو پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی را جستوجو کردیم.
همه کارآزماییهای تصادفیسازی شده یا شبه-تصادفیسازیشده و کنترلشده را در نظر گرفتیم که بخیههای قابل جذب و غیر-قابل جذب را برای بسته شدن پوست پس از انجام هر شکلی از جراحی رفع فشار تونل کارپال در بزرگسالان مقایسه کردند.
واحد آنالیز دست بود، نه خود بیمار. متاآنالیز مقایسههای مستقیم را برای ایجاد تفاوتهای میانگین استاندارد شده (SMDs) با 95% فاصله اطمینان (CIs) در نمرات درد و خطر نسبی (RR) با CIs 95% برای پیامدهای دو-حالتی، مانند التهاب زخم، انجام دادیم. پیامد اولیه درد پس از جراحی بود. پیامدهای ثانویه شامل عملکرد دست، رضایت از اسکار، التهاب اسکار و عوارض جانبی بودند. کیفیت شواهد مربوط به پیامدهای کلیدی را با استفاده از سیستم درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) ارزیابی کردیم.
پنج کارآزمایی تصادفیسازی شده (255 شرکتکننده) را وارد کردیم. کارآزماییها همه در اروپا انجام شدند (بریتانیا، جمهوری ایرلند، دانمارک و هلند). میانگین سنی شرکتکنندگان، در جایی که نقل شد، بین 48 و 53 سال متغیر بود. کارآزماییها پیامدها را بین یک و 12 هفته پس از جراحی اندازهگیری کردند.
متاآنالیز نمرات درد پس از جراحی برای بخیههای قابل جذب در مقابل غیر-قابل جذب در 10 روز پس از انجام جراحی رفع فشار باز تونل کارپال (open carpal tunnel decompression; OCTD)، SMD معادل 0.03 (95% CI؛ 0.43- تا 0.48؛ 3 مطالعه، تعداد شرکتکنندگان (N) = 137؛ I2 = 43%) را ایجاد کرد؛ SMD تفاوتی اندک یا عدم تفاوت را نشان میدهد، اما با درجه بالایی از عدم-قطعیت به دلیل وجود شواهدی با کیفیت بسیار پائین. در 10 روز پس از رفع فشار تونل کارپال به روش آندوسکوپی (endoscopic carpal tunnel decompression; ECTD)، SMD برای درد پس از جراحی با استفاده از بخیههای قابل جذب در مقابل غیر-قابل جذب برابر با 0.81- (95% CI؛ 1.36- تا 0.25-؛ 1 مطالعه؛ N = 54) بود؛ اگرچه SMD با یک تاثیر بزرگ سازگار است، وجود شواهدی با کیفیت بسیار پائین به این معنی است که نتایج بسیار نامطمئن هستند. فقط مطالعات OCTD دادههای درد را در 6 هفته ارائه کردند، زمانی که SMD برابر با 0.06 (95% CI؛ 0.72- تا 0.84؛ 4 مطالعه؛ N = 175؛ I2 = 84%) بود، که نشاندهنده تفاوتی اندک یا بدون تفاوت از شواهد است، اما با درجه بالایی از عدم-قطعیت (شواهد با کیفیت بسیار پائین). RR برای التهاب زخم با استفاده از بخیههای قابل جذب در مقابل غیر-قابل جذب پس از OCTD معادل 2.28 (95% CI؛ 0.24 تا 21.91؛ N = 95؛ I2 = 90%) و پس از ECTD برابر با 0.93 (95% CI؛ 0.06 تا 14.09؛ 1 مطالعه، N = 54) گزارش شد. هر گونه تفاوت در تاثیر مداخله بر التهاب زخم نامشخص است زیرا کیفیت شواهد بسیار پائین است. یک مطالعه عملکرد دست را پس از جراحی گزارش کرد، اما شواهدی مبنی بر تفاوت بین انواع بخیه در دو هفته یافت نشد (تفاوت میانگین (MD): 0.10-؛ 95% CI؛ 0.53- تا 0.33، N = 36)، که با یافتههای هفته ششم و 12 یکسان بودند. فقط کارآزمایی ECTD رضایت از اسکار را گزارش کرد، که 25 مورد از 28 نفر در گروه بخیه قابل جذب، در مقابل 18 مورد از 26 نفر در گروه بخیه غیر-قابل جذب، نتیجه «خوب» را گزارش کردند (RR: 1.29؛ 95% CI؛ 0.97 تا 1.72، N = 54). این یافتهها نیز بسیار نامشخص هستند زیرا کیفیت شواهد را بسیار پائین ارزیابی کردیم. همه مطالعات دارای خطر بالای سوگیری (bias) برای حداقل دو دامنه بودند. هیچ یک از کارآزماییها عوارض جانبی را گزارش نکردند.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.