هدف از انجام این مرور چیست؟
هدف از انجام این مرور کاکرین پی بردن به این موضوع بود که درمانهای موضعی (مثل قطرههای چشمی یا پمادها) برای BKC در کودکان نشانهها را بهبود میبخشند و ایمن هستند یا خیر. محققان کاکرین تمام مطالعات مرتبط با پاسخ این سوال را گردآوری و تجزیهوتحلیل کرده و یک مطالعه را به این مرور وارد کردند.
پیامهای کلیدی
شواهد خوبی در مورد مزایا و آسیبهای درمانهای موضعی برای BKC در کودکان وجود ندارد.
در این مرور چه موضوعی بررسی شد؟
وقتی که سطح چشم و پلک ملتهب میشود به آن کراتوکونژنکتیویت پلک یا BKC گفته میشود. این عارضه میتواند آبریزش چشم، خارش، قرمزی که در نور زیاد دردناک است را ایجاد کند. در نهایت میتواند منجر به زخم در جلوی چشم شود که منجر به از بین رفتن دید چشم میشود. این یک دلیل بسیار شایع برای مراقبت از چشم کودکان است. آنتیبیوتیکها، استروئیدها و لوبریکانتها درمانهای احتمالی برای این شرایط هستند و به صورت قطرههای چشمی یا پمادها تجویز میشوند.
نتایج اصلی این مرور چه هستند؟
محققان کاکرین فقط یک مطالعه را پیدا کردند که به بررسی تاثیرات ترکیب استروئیدها و آنتیبیوتیکها در درمان BKC در کودکان پرداخته بود. این مطالعه، تاثیر این درمان را به وضوح گزارش نکرده بود و بسیار کوچکتر از این بود که بتواند به ارزیابی ایمنی درمان بپردازد.
این مرور تا چه زمانی بهروز است؟
محققان کاکرین برای این مرور مطالعات انتشار یافته را تا 11 جولای 2016 جستوجو کردهاند.
شواهد با کیفیت بالا در مورد ایمنی و اثربخشی درمانهای موضعی برای BKC وجود نداشت، که این منجر به عدم-قطعیت در مورد اندیکاسیونها و اثربخشی درمان موضعی میشود. برای تست کردن اثربخشی و ایمنی این دارو و داروهای دیگر، انجام کارآزماییهای بالینی مورد نیاز است. معیارهای پیامد باید آنقدر توسعه یابند که بتوانند هر دو جنبه بالینی و گزارش خود بیمار از وضعیت و درمان را ارزیابی کنند.
بلفاروکراتوکونژنکتیویت (blepharokeratoconjunctivitis; BKC) نوعی التهاب سطح چشم و پلک است که باعث تغییراتی در پلک و اختلال در عملکرد غدد میبومین (meibomian) و التهاب ملتحمه و قرنیه میشود. التهاب مزمن قرنیه میتواند به ایجاد زخم، واسکولاریزاسیون (vascularisation ) و کدورت منجر شود. BKC در کودکان میتواند نشانههای قابل توجهی از جمله سوزش، آبریزش، ترس از نور و از دست دادن بینایی به علت کدورت قرنیه، عیوب انکساری یا آمبلیوپی (amblyopia) داشته باشد.
درمان BKC مستقیما به اصلاح بیماری غدد میبومین و فلور باکتریایی (bacterial flora) لبه پلک و ملتحمه، و کنترل التهاب سطح چشم بستگی دارد. گرچه هر دو درمان سیستمیک و موضعی برای درمان افراد مبتلا به BKC صورت میگیرد، این مرور کاکرین بر درمانهای موضعی تمرکز دارد.
این مطالعه جهت بررسی اثربخشی و ایمنی درمانهای موضعی (شامل آنتیبیوتیکها، استروئیدها، داروهای سرکوب کننده ایمنی و لوبریکانتها (lubricants))، به تنهایی یا در ترکیب با یکدیگر، برای درمان BKC در کودکان از زمان تولد تا 16 سالگی طراحی شده است.
ما در CENTRAL (که شامل پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه چشم و بینایی در کاکرین است) (2016، شماره 6) و Ovid MEDLINE؛ Ovid MEDLINE در حال انجام و دیگر استنادات نمایه نشده و Ovid MEDLINE Daily؛ Ovid OLDMEDLINE (از ژانویه 1946 تا 11 جولای 2016)؛ Embase (از ژانویه 1980 تا 11 جولای 2016) و ISRCTN registry (www.isrctn.com/editAdvancedSearch)؛ ClinicalTrials.gov (www.clinicaltrials.gov) و پلتفرم بینالمللی پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی (ICTRP) سازمان جهانی بهداشت (WHO) (www.who.int/ictrp/search/en) به جستوجو پرداختیم. هیچ محدودیتی را از نظر زمان یا زبان در جستوجوهای الکترونیکی انجام شده برای یافتن کارآزماییها قائل نشدیم. بانکهای اطلاعاتی الکترونیکی را برای آخرین بار در 11 جولای 2016 جستوجو کردیم. فهرست منابع گزارشهای شناسایی شده و Science Citation Index را برای شناسایی هر گزارشی که ممکن بود معیارهای ورود ما را داشته باشد، جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای را جستوجو کردیم که درمانهای موضعی را برای کودکان زیر 16 سال با تشخیص بالینی BKC به کار برده بودند. تصمیم گرفتیم مطالعاتی را وارد مرور کنیم که تکدرمانی موضعی را در برابر دارونما (placebo)، ترکیبی از چند درمان را در برابر دارونما مقایسه کرده بود یا مطالعاتی که دو یا چند درمان فعال را باهم مقایسه کرده بود. ما در نظر داشتیم مطالعاتی را وارد کنیم که شرکتکنندگان آنها درمان اضافهای دریافت کرده بودند مثل آنتیبیوتیک خوراکی، ضد-التهاب خوراکی، کمپرس گرم یا تمیز کردن لبه پلک.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم به غربالگری نتایج جستوجوی منابع علمی (عناوین و چکیدهها) پرداختند تا بتوانند مطالعاتی را شناسایی کنند که معیارهای ورود به مرور را داشته و با استاندارهای مورد نظر برای ورود به مرورهای کاکرین مطابقت داشته باشند. قطعیت شواهد را با استفاده از رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) ارزیابی کردیم.
یک مطالعه از USA را وارد کردیم که معیارهای ورود به مرور را داشت. در این مطالعه 137 کودک از صفر تا شش ساله که مبتلا به کونژنکتیویت پلک بودند به طور تصادفی در چهار بازوی کارآزمایی (ترکیب لوتپردنول اتابونات (loteprednol etabonate)/توبرامایسین (tobramycin)، لوتپردنول اتابونات به تنهایی، توبرامایسین به تنهایی یا دارونما) به مدت 15 روز قرار داده شده و ارزیابیهایی در روزهای 1، 3، 7 و 15 انجام شده بود. تشخیص ما این بود که این مطالعه در معرض خطر بالایی از سوگیری ریزش نمونه (attrition bias) و سوگیری ناشی از گزارشدهی انتخابی پیامد است. این مطالعه گزارش نکرده بود که چه تعدادی از کودکان بهبود نشانهها را داشتند و همچنین گزارشی در مورد موفقیت کامل یا نسبی درمان وجود نداشت که بر اساس اندازهگیری تغییرات در نشانههای بالینی باشد.
همه کودکان کاهش درجه کونژنکتیویت را نشان دادند اما شواهدی مبنی بر اینکه تفاوتهای مهمی بین گروهها وجود داشته، مشاهده نشد. حدت بینایی به طور کامل گزارش نشده بود، اما نویسندگان اظهار داشتند که هیچ تغییری در حدت بینایی هیچ یک از گروههای درمان وجود نداشت. این مطالعه، حوادث جانبی چشمی و غیر-چشمی را گزارش کرده بودند اما برای تشخیص تفاوتهای بین گروهها توان آزمون کافی نداشت. حوادث جانبی چشمی عبارت بودند از: لوتپردنول/توبرامایسین در 1/34 نفر (درد چشم)، لوتپردنول در 4/35 نفر (درد چشم، التهاب ملتحمه، ترشح چشم، التهاب چشم)، توبرامایسین در 0/34 نفر؛ دارونما (حامل) در 0/34 نفر. قطعیت شواهد برای همه این پیامدها محدود بود و ما آن را در سطح بسیار پائین ارزیابی کردیم.
اطلاعاتی در مورد علائم بالینی (جدا از نمره درجه بیماری)، پیشرفت بیماری یا کیفیت زندگی وجود نداشت.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.