پلورزی سلی ناشی از التهاب غشای پوشاننده ریهها (پلورال (pleura)) است که از طریق مواجهه با باکتری Mycobacterium tuberculosis که ریهها را درگیر میکند، ایجاد میشود. این وضعیت باعث تجمع مایع اطراف ریه (پلورال افیوژن (pleural effusion)) شده که موجب درد و تب، اختلال در تنفس شده، و در بلند-مدت به اختلال در عملکرد ریه میانجامد.
برخی از پزشکان بر این باورند که تجویز کورتیکواستروئیدها در ترکیب با داروهای ضد-سل، میتوانند بهبود پلورزی سلی را تسریع کرده و به پیشگیری از بروز عوارض طولانی-مدت کمک کنند.
شواهد چه چیزی را نشان می دهد؟
شواهد موجود را تا 13 اپریل 2016 بررسی کرده و شش کارآزمایی را با 590 نفر انتخاب کردیم، که تجویز پردنیزولون را با درمان ضد-سل (antituberculous treatment; ATT) ارزیابی کردند. یک کارآزمایی وارد شده کیفیت بالایی داشت؛ درحالی که سایر کارآزماییها، از نظر کیفیت دارای عدم اطمینان بودند. تمام کارآزماییهای وارد شده شامل بزرگسالان بودند؛ یک کارآزمایی فقط افراد مبتلا به HIV-مثبت را وارد کرد، دو کارآزمایی فقط شامل افراد مبتلا به HIV-منفی بود، و سه کارآزمایی وضعیت شرکتکنندگان را از نظرHIV گزارش نکردند.
کورتیکواستروئیدها ممکن است زمان لازم تا برطرف شدن نشانههای پلورزی سلی و زمان لازم تا برطرف شدن پلورال افیوژن را در عکس اشعه X قفسه سینه کاهش دهند (شواهد با قطعیت پائین). کورتیکواستروئیدها همچنین میتوانند خطر ابتلا را به علائم اسکار پلورال روی عکس اشعه X قفسه سینه (ضخامت پلورال و چسبندگیهای پلورال) پس از برطرف شدن بیماری (شواهد با قطعیت پائین) کاهش دهند. اطلاعات کافی در مورد عملکرد ریه وجود نداشت تا مطمئن شویم که کورتیکواستروئیدها پس از پلورزی سلی، خطر اختلال عملکرد ریه را کاهش میدهند یا خیر (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
کورتیکواستروئیدها میتوانند خطر بروز عوارض جانبی منجر به قطع مصرف دارو را افزایش دهند (شواهد با اطمینان پائین). از یک کارآزمایی با حضور افراد مبتلا به HIV، هیچ افزایش قابل ملاحظهای در شرایط مرتبط با HIV با کورتیکواستروئیدها دیده نشد، هرچند موارد سارکوم کاپوزی فقط در گروه کورتیکواستروئید مشاهده شد و تعداد اندک شرکتکنندگان و عوارض، اثر کورتیکواستروئیدها را حذف نکردند (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
از آنجایی که خطر ناتوانی و بیماری طولانی-مدت پس از پلورزی سلی مشخص نیست، تحقیق برای یافتن ارتباط بین پلورزی سلی و اختلال عملکرد ریه، برای اطلاعرسانی تحقیقات آینده پیرامون کورتیکواستروئیدها در درمان پلورزی سلی میتواند مفید باشد.
عملکرد تنفسی بلند-مدت بهطور بالقوه مهمترین پیامد برای ارزیابی اثرات درمانهای کمکی برای افراد مبتلا به سل پلورال است. با این حال، اطلاعات در مورد تاثیر TB پلورال بر عملکرد تنفسی طولانی-مدت ناشناخته است و میتواند توسط سایر عوامل خطرساز مانند TB ریوی همزمان، سیگار کشیدن، و HIV تحت تاثیر قرار بگیرد. این یافته احتمالا برای کمک به تصمیمگیری در مورد اینکه انجام کارآزماییهای بیشتر درباره کورتیکواستروئیدها برای TB پلورال ارزشمند خواهد بود یا خیر، نیاز به بررسی دارد.
گزارش شده که تجویز کورتیکواستروئیدها همراه با درمان ضد-سل، برای افراد مبتلا به پلورزی توبرکلوز (tuberculous pleurisy) مفید هستند. با این حال، یافتههای پژوهشی در این زمینه متناقض بوده و باعث تردید در مورد این موضوع میشود که چنین درمانی ارزشمند است یا خیر. همچنین نگرانیهایی در مورد عوارض جانبی بالقوه کورتیکواستروئیدها، به ویژه در افراد مبتلا به HIV-مثبت، وجود دارد.
ارزیابی اثرات افزودن کورتیکواستروئیدها به رژیمهای دارویی مورد استفاده در درمان پلورال افیوژن توبرکلوز (tuberculous pleural effusion).
در اپریل 2016، پایگاه ثبت تخصصی گروه بیماریهای عفونی در کاکرین؛ CENTRAL (کتابخانه کاکرین)؛ MEDLINE؛ Embase؛ LILACS؛ Current Controlled Trials، و فهرست منابع مقالات شناسایی شده را در جستوجوی متون علمی، بررسی کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) و شبه-RCTهایی که هر نوعی را از کورتیکواستروئید با عدم درمان، دارونما (placebo) یا هر درمان فعال دیگری (هر دو گروه باید رژیم دارویی ضد-سل مشابه را دریافت کنند) در افراد مبتلا به پلورزی توبرکلوز مقایسه کردند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم نتایج جستوجو را غربالگری کردند، دادهها را از کارآزماییهای وارد شده استخراج کردند، و کیفیت روششناسی کارآزمایی را با استفاده از ابزار «خطر سوگیری» (bias) کاکرین ارزیابی کردند. دادهها را با استفاده از خطر نسبی (RR) با 95% فاصله اطمینان (CI) تجزیهوتحلیل کردیم. در صورت عدم وجود ناهمگونی آماری معنیدار، مدل اثر ثابت را به کار بردیم.
شش کارآزمایی با 590 شرکتکننده، که در آسیا (سه کارآزمایی)، آفریقا (دو کارآزمایی)، و اروپا (یک کارآزمایی) انجام شدند، معیارهای ورود را داشتند. دو کارآزمایی شامل افراد مبتلا به HIV-منفی، یک کارآزمایی شامل افراد مبتلا به HIV-مثبت، و در سه کارآزمایی وضعیت HIV بیماران گزارش نشد.
کورتیکواستروئیدها ممکن است زمان لازم را تا برطرف شدن پلورال افیوژن کاهش دهند. خطر پلورال افیوژن باقیمانده در رادیوگرافی قفسه سینه تا 45% در هشت هفته (RR: 0.54؛ 95% CI؛ 0.37 تا 0.78؛ 237 شرکتکننده؛ 2 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت پائین) و 65% در 24 هفته (RR: 0.35؛ 95% CI؛ 0.18 تا 0.66؛ 237 شرکتکننده؛ 2 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت پائین) کاهش یافت.
کورتیکواستروئیدها در مقایسه با کنترل ممکن است خطر تغییرات پلورال (مانند ضخامت پلورال یا چسبندگی پلورال) را در رادیوگرافی قفسه سینه در پایان دوره پیگیری تقریبا تا یک-سوم کاهش دهند (RR: 0.72؛ 95% CI؛ 0.57 تا 0.92؛ 393 شرکتکننده؛ 5 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت پائین) که به معنای کاهش خطر مطلق معادل 16% است.
یک کارآزمایی، مرگومیررا در افرادی که HIV-مثبت داشتند، بدون هیچ تفاوت واضحی میان گروهها گزارش کرد؛ تجزیهوتحلیل نویسندگان کارآزمایی نشان میدهد که مرگومیر مشاهده شده در این کارآزمایی، به جای TB پلورال، با بیماریHIV مرتبط بود (RR: 0.91؛ 95% CI؛ 0.64 تا 1.31؛ 197 شرکتکننده؛ 1 کارآزمایی).
در دو کارآزمایی، دادههای محدودی را در مورد اختلالات تنفسی عملکردی طولانی-مدت در 187 نفر یافتیم، که میانگین درصد پیشبینی شده ظرفیت حیاتی اجباری در گروه دریافت کننده پردنیزولون و کنترل مشابه بود (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
خطر بروز عوارض جانبی که منجر به قطع مصرف داروهای کارآزمایی شد، در افراد مبتلا به TB پلورال دریافت کننده کورتیکواستروئیدها بالاتر بود (RR: 2.78؛ 95% CI؛ 11.1 تا 6.94؛ 587 شرکتکننده؛ 6 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت پائین). کارآزمایی مربوط به افراد مبتلا به HIV-مثبت، شش عفونت مختلف مرتبط با HIV را، بدون تفاوتهای آشکار، گزارش کرد. با این حال، موارد سارکوم کاپوزی (Kaposi's sarcoma) فقط در گروه کورتیکواستروئید دیده شدند (6/99 مورد در گروه استروئید در مقایسه با 0/98 مورد در گروه کنترل) (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.