ما شواهد مربوط به استفاده از مکملهای خوراکی برای افزایش دریافت کالری در افراد مبتلا به فیبروز سیستیک را مورد بررسی قرار دادیم.
پیشینه
فیبروز سیستیک روی بسیاری از ارگانها، از جمله سیستم گوارش تاثیر میگذارد و میتواند منجر به پیشگیری از جذب مواد غذایی، آنگونه که باید باشد، شود که این به نوبه خود منجر به مشکلاتی در رشد بیماران میشود. کودکان مبتلا به فیبروز سیستیک نیاز به انرژی بیشتری نسبت به سایر کودکان دارند، اما اغلب اشتهای کمی دارند. رژیم غذایی نامناسب با پیامدهای ضعیفی در فیبروز سیستیک مرتبط است. شیر یا آب میوه که حاوی کالری اضافی هستند اغلب به رژیمهای غذایی کودکان مبتلا به فیبروز سیستیک اضافه میشود تا کل کالری دریافتی روزانه آنها را افزایش دهد و به آنها کمک کند تا وزن خود را افزایش دهند. با این حال، این مکملها گرانقیمت هستند و ممکن است در صورتی که بیماران آنها را به جای یک مولفه اضافی، جایگزین کالری دریافتی از مواد غذایی کنند، تاثیر مطلوبی را به دست نیاورند. در کودکان نوپا یا کودکان خردسال استفاده از مکملها ممکن است بروز رفتارهای تغذیهای طبیعی را با خطر روبهرو کند. این یک نسخه بهروز شده از این مرور است.
تاریخ جستوجو
آخرین جستوجوی شواهد را در 18 اکتبر 2016 انجام دادیم.
ویژگیهای مطالعه
این مرور سه کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده را با مجموع 131 شرکتکننده وارد میکند و دو مورد از آنها فقط کودکان را وارد کردهاند. دو مورد از این کارآزماییها مکملها را با توصیههای غذایی مقایسه کردند و یک مورد، مکملها را با عدم استفاده از توصیههای غذایی مقایسه کرد. کارآزماییها بین سه ماه تا یک سال طول کشیدند.
نتایج کلیدی
تفاوتهای عمدهای بین افراد دریافت کننده مکملها یا افرادی که فقط توصیههای رژیمهای غذایی را برای اندازهگیریهای مربوط به تغذیه یا رشد دریافت کردهاند، وجود نداشت. این نتیجهگیری همچنین برای اندازهگیری ترکیب بدن، عملکرد ریه، عوارض جانبی مربوط به سیستم گوارش یا سطح فعالیت افراد صحیح است. به نظر میرسد که مشاوره و پایش برای مدیریت رژیم غذایی کودکان دچار سوءتغذیه کافی باشد.
کارآزماییهای آینده باید استفاده از مکملهای کالری را برای کاهش وزن حاد یا مراقبت بلندمدت برای بزرگسالان مبتلا به فیبروز سیستیک بررسی کنند.
کیفیت شواهد
یکی از کارآزماییها به نظر میرسد که به خوبی اجرا شده و خطر سوگیری (bias) در تمام جنبههای طراحی کارآزمایی که ما ارزیابی کرده بودیم پائین بود؛ بنابراین ما فکر نمیکنیم که سوگیری روی نتایج، تاثیر منفی بگذارد. در دو کارآزمایی دیگر، ما مطمئن نبودیم افرادی که مشارکت میکردند، میتوانستند حدس بزنند در کدام گروه درمان قرار داشتند یا خیر. در یکی از این دو کارآزمایی، ما بیشتر فکر میکردیم که احتمال دارد شخصی که در این کارآزمایی به کار گرفته شده، میداند در کدام گروه شرکتکنندگان قرار دارد. در دومین مورد از این کارآزماییها، افرادی که در گروه دریافت کننده مکملها قرار داشتند به نظر میرسد که بهطور کلی در شرایط بالینی بهتری در آغاز کارآزمایی نسبت به کسانی که هیچ مکمل یا مشاورهای دریافت نکردهاند، قرار داشتند. این عوامل اطمینان ما نسبت به نتایج حاصل از این کارآزماییها را تحت تاثیر قرار میدهد.
ما کیفیت شواهد را برای تغییرات در وزن و قد، متوسط قضاوت کردیم، اما کیفیت شواهد را برای تغییرات کل کالری، کل چربی و کل پروتئین مصرفی، پائین قضاوت کردیم زیرا نتایج فقط برای کودکان بین 2 و 15 سال قابل اجرا بود؛ همچنین بسیاری از یادداشتهای روزانه رژیم غذایی پس از درمان به محققان بازگشت داده نشدند. شواهد برای نرخ حوادث جانبی در گروههای درمان بسیار محدود بود و با کیفیت بسیار پائین قضاوت شد.
مکملهای خوراکی کالریدار هیچ مزیت اضافی در مدیریت تغذیه کودکان مبتلا به فیبروز سیستیک که سوءتغذیه متوسطی دارند، گذشته از استفاده از مشاوره تغذیهای و پایش بهتنهایی ندارند. در حالی که ممکن است از مکملهای غذایی استفاده شود، اما نباید به عنوان یک امر ضروری در نظر گرفته شوند. کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده بیشتری برای تعیین نقش کوتاه-مدت مکملهای انرژی پروتئین خوراکی در افراد مبتلا به فیبروز سیستیک و کاهش وزن حاد و همچنین مدیریت طولانی-مدت تغذیه بزرگسالان مبتلا به فیبروز سیستیک یا بیماریهای پیشرفته ریه یا هر دوی آنها ضروری است.
تغذیه نامناسب اغلب در افراد مبتلا به فیبروز سیستیک رخ میدهد و با سایر پیامدهای جانبی همراه است. مکملهای خوراکی کالریدار برای افزایش کل کالری مصرفی روزانه و بهبود وزنگیری استفاده میشوند. با این حال، آنها گران هستند و نگرانیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه این مکملها ممکن است مقدار غذای مصرفی را کاهش داده و دریافت انرژی کلی را بهبود ندهند. این یک مرور بهروز از مروری است که قبلا منتشر شده است.
تعیین اینکه در افراد مبتلا به فیبروز سیستیک، مکملهای خوراکی کالریدار: موجب افزایش دریافت کالری روزانه؛ و بهبود کلی دریافت مواد مغذی، شاخصهای تغذیهای، عملکرد ریه، بقا و کیفیت زندگی میشوند یا خیر. ارزیابی عوارض جانبی مرتبط با استفاده از این مکملها.
ما پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه فیبروز سیستیک در کاکرین را که شامل منابعی از جستوجوهای بانک اطلاعاتی جامع الکترونیکی، جستوجوهای دستی در مجلات مرتبط و کتابهای چکیده از مجموعه مقالات کنفرانس بود، جستوجو کردیم. با شرکتهایی که مکملهای خوراکی کالریدار را در بازار عرضه میکنند، تماس گرفتیم.
آخرین جستوجو: 18 اکتبر 2016.
کارآزماییهای تصادفیسازی یا شبه-تصادفیسازی و کنترل شده که به مقایسه استفاده از مکملهای خوراکی کالریدار به مدت حداقل یک ماه برای افزایش دریافت کالری بدون مداخله خاص یا مشاوره اضافی تغذیهای در افراد مبتلا به فیبروز سیستیک پرداختهاند.
ما بهطور مستقل از هم کارآزماییهای وارد شده را انتخاب کردیم، خطر سوگیری (bias) را ارزیابی و دادهها را استخراج کردیم. با نویسندگان کارآزماییهای وارد شده تماس گرفتیم و اطلاعات بیشتری را برای دو کارآزمایی به دست آوردیم.
ما 21 کارآزمایی را شناسایی کرده و سه مورد را وارد کردیم، که نتایج مربوط به 131 شرکتکننده بین سه ماه تا یک سال را گزارش کرده بودند. دو کارآزمایی، مکملها را با توصیههای اضافی تغذیهای و یک کارآزمایی با عدم مداخله مقایسه کرد. دو مورد از کارآزماییهای وارد شده فقط کودکان را به کار گرفت. در یک کارآزمایی خطر سوگیری (bias) در تمام حوزهها پائین بود، در کارآزمایی دوم، خطر سوگیری بهطور زیادی نامشخص و در کارآزمایی سوم خطر سوگیری عمدتا پائین بود. در دو مورد از کارآزماییها کورسازی شرکتکنندگان نامشخص بود. همچنین در یک کارآزمایی، وضعیت بالینی گروهها در خط پایه بهطور غیر-یکنواخت متعادل بود و در کارآزمایی دیگری نگرانیهایی در مورد پنهانسازی تخصیص وجود داشت. تفاوتهای معنیداری بین افراد دریافت کننده مکملها یا توصیههای تغذیهای بهتنهایی از لحاظ تغییر در وزن، قد، شاخص توده بدنی، نمره z یا سایر شاخصهای تغذیه یا رشد وجود نداشت. تغییرات در وزن (بر حسب کیلوگرم) در سه، شش و 12 ماه، به ترتیب، عبارت بودند از: تفاوت میانگین (MD): 0.32 (95% فاصله اطمینان (CI): 0.09- تا 0.72)؛ MD: 0.47؛ (95% CI؛ 0.07- تا 1.02)؛ و MD: 0.16؛ (0.68- تا 1.00). دریافت کالری کل در افرادی که در مدت 12 ماه مکمل مصرف میکردند، بیشتر بود، MD: 265.70؛ (95% CI؛ 42.94 تا 488.46). تفاوتهای معنیداری بین گروهها برای اندازهگیریهای آنتروپومتریک (anthropometric) ترکیب بدن (body composition)، عملکرد ریه، عوارض جانبی مربوط به دستگاه گوارش (gastro-intestinal) یا سطح فعالیت وجود نداشت. شواهد با کیفیت متوسط برای پیامدهای ناشی از تغییرات در وزن و قد وجود دارد و برای پیامدهای تغییر در کل کالریها، کل چربی و کل پروتئین مصرفی، شواهد با کیفیت پائین وجود دارد زیرا نتایج فقط برای کودکان بین 2 تا 15 سال قابل اجراست، و بسیاری از یادداشتهای روزانه رژیم غذایی پس از درمان بازگشت داده نشدند. شواهد برای نرخ حوادث جانبی در گروههای درمان بسیار محدود بود و با کیفیت بسیار پائین قضاوت شد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.