سوال مطالعه مروری هدف ما، مقایسه تاثیر بازتوانی ریوی پس از تشدید بیماری مزمن انسدادی ریه (COPD) بر بستریهای مجدد در بیمارستان و دیگر پیامدهای مهم برای بیمار مانند کیفیت زندگی، در برابر مراقبت معمول پس از تشدید بیماری بود.
ویژگیهای مطالعه ما 20 مطالعه را شامل 1477 شرکتکننده مبتلا به COPD وارد کردیم. برنامههای بازتوانی در برخی از کارآزماییها در بیمارستان و در برخی دیگر، پس از ترخیص از بیمارستان آغاز شدند. این برنامهها تنوع زیادی را از نظر تمرینات ورزشی (به عنوان مثال تعداد جلسات تمرینی تکمیل شده، نوع و شدت تمرین ورزشی)، آموزش به بیمار (از عدم آموزش تا برنامههای خودمدیریتی گسترده) و نحوه سازماندهی برنامهها (درون یک محیط، به عنوان مثال، بازتوانی ریوی، تا در طول چندین محیط، به عنوان مثال، بیمارستان، مرکز سرپایی و منزل) نشان دادند.
نتایج کلیدی کیفیت زندگی و ظرفیت ورزشی توسط بازتوانی بهبود یافت و بهطور قابل ملاحظهای بزرگتر از حداقل تفاوت مهم بود. نتایج برای بستریهای مجدد در بیمارستان و مرگومیر متنوع بودند؛ در حالی که برخی از مطالعات نشان دادند بازتوانی ریوی، در مقایسه با مراقبتهای معمول جامعه (بدون بازتوانی)، باعث کاهش در بستریهای مجدد در بیمارستان و مرگومیر میشوند، مطالعات دیگر چنین اثراتی را نشان ندادند.
کیفیت شواهد: عدم قطعیت در مورد دلایل اختلاف موجود در طول کارآزماییها از نظر بستری شدن مجدد در بیمارستان و مرگومیر منجر به کاهش کیفیت شواهد (شواهد با کیفیت متوسط برای بستری شدن مجدد در بیمارستان و شواهد با کیفیت پائین برای کاهش در مرگومیر) شد. کیفیت شواهد برای کیفیت زندگی و ظرفیت ورزشی بالا بود.
نتیجه گیری: بازتوانی ریوی، کیفیت زندگی و ظرفیت ورزشی را بهبود میبخشد و مداخلهای ایمن برای بیماران مبتلا به COPD پس از تشدید بیماری است. با این حال، دلایل برای اثرات متنوع بر بستری شدن مجدد در بیمارستان و مرگومیر، بهطور کامل روشن نیست. مطالعات آینده باید بررسی کنند که آیا میزان گسترش برنامه بازتوانی و سازمان حامی چنین برنامههایی درون سیستمهای خاص مراقبتهای سلامت (به عنوان مثال درون شرایط بازتوانی در مقابل تعبیه شدن در زنجیره مراقبت از بیمارستان تا منزل در مراقبت سرپایی) اثرات بازتوانی را پس از تشدید COPD تعیین میکنند یا خیر.
بهطور کلی، شواهدی با کیفیت بالا اثرات متوسط تا بزرگ بازتوانی را بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و ظرفیت ورزش در بیماران مبتلا به COPD پس از تشدید بیماری نشان میدهند. برخی از مطالعات اخیر هیچ مزیتی را از بازتوانی روی بستری شدن مجدد در بیمارستان و مرگومیر نشان ندادند و در مقایسه با آخرین بهروزرسانی این مرور، باعث ایجاد ناهمگونی شدند. این ناهمگونی اثرات بر بستری شدن مجدد در بیمارستان و مرگومیر ممکن است تا حدی با گسترش برنامههای بازتوانی و با کیفیت روششناسی مطالعات وارد شده توضیح داده شوند. محققان آینده باید بررسی کنند که میزان گسترش برنامههای بازتوانی از نظر جلسات ورزشی، آموزش خودمدیریتی و سایر مؤلفهها، چه تاثیری بر پیامدها میگذارند و چگونه سازمان حامی چنین برنامههایی درون سیستمهای خاص مراقبتهای سلامت، اثرات آنها را پس از تشدیدهای COPD بر بستری شدن مجدد در بیمارستان و مرگومیر تعیین میکنند.
دستورالعملها، توصیههای مثبتی را برای بازتوانی ریوی پس از تشدیدهای بیماری مزمن انسدادی ریه (COPD) ارائه کردهاند، اما مطالعات اخیر نشان میدهند که بازتوانی پس از تشدید بیماری ممکن است همیشه در بیماران مبتلا به COPD ناپایدار موثر نباشند.
ارزیابی اثرات بازتوانی ریوی پس از تشدیدهای COPD بر پذیرش در بیمارستان (پیامد اولیه) و سایر پیامدهای مهم از نظر بیمار (مرگومیر، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (HRQL) و ظرفیت ورزشی).
ما مطالعات را از طریق جستوجوها در پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL)، MEDLINE؛ Embase؛ PEDro (Physiotherapy Evidence Database) و پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه مرور راههای هوایی کاکرین شناسایی کردیم. جستوجوها تا 20 اکتبر 2015، و جستوجوهای دستی تا 5 اپریل 2016 اجرا بهروز بودند.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) که به مقایسه بازتوانی ریوی با هر طول مدتی پس از تشدید COPD در مقابل مراقبتهای معمولی پرداختند. برنامههای بازتوانی ریوی باید حداقل شامل تمرین ورزشی (ورزش استقامتی یا قدرتی، یا هر دو) بوده باشند. ما معیاری را برای حداقل تعداد جلسات ورزشی در یک برنامه بازتوانی، برای ورود به این مرور، اعمال نکردیم. گروههای کنترل مراقبتهای معمول جامعه را بدون بازتوانی دریافت کردند.
ما در انتظار ناهمگونی قابلتوجه در طول کارآزماییها از نظر میزان گسترش برنامههای بازتوانی (به عنوان مثال از لحاظ تعداد جلسات ورزشی تکمیل شده، نوع، شدت و نظارت بر تمرین ورزشی و آموزش بیمار)، مدت زمان پیگیری (< 3 ماه در مقابل ≥ 3 ماه) و خطر سوگیری (bias) (تولید توالی تصادفی، پنهانسازی تخصیص تصادفی و کورسازی) بودیم؛ بنابراین، ما تجزیهوتحلیلهای زیرگروههایی را انجام دادیم که قبل از انجام آنها، تعریف شده بودند. ما از روشهای استاندارد مورد انتظار کاکرین در تهیه این بهروزرسانی استفاده کردیم و برای ارزیابی کیفیت شواهد از GRADE استفاده کردیم.
برای این بهروزرسانی، ما 11 مطالعه را اضافه کردیم و در مجموع 20 مطالعه (1477 شرکتکننده) را وارد کردیم. برنامههای بازتوانی تنوع زیادی را از نظر تمرینات ورزشی (تعداد جلسات ورزشی تکمیل شده، نوع، شدت و نظارت)، آموزش به بیمار (از عدم آموزش تا برنامههای خودمدیریتی گسترده) و نحوه سازماندهی برنامهها (درون یک محیط، به عنوان مثال، بازتوانی ریوی، تا در طول چندین محیط، به عنوان مثال، بیمارستان، مرکز سرپایی و منزل) نشان دادند. در هشت مطالعه، شرکتکنندگان بازتوانی گسترده ریوی را کامل کردند و در 12 مطالعه، شرکتکنندگان برنامه بازتوانی ریوی را در طیفی از عدم گسترده تا نسبتا گسترده، تکمیل کردند.
هشت مطالعه با حضور 810 شرکتکننده دادههایی را در مورد بستری شدن مجدد در بیمارستان فراهم آوردند. شواهدی با کیفیت متوسط نشان میدهد که بازتوانی ریوی منجر به کاهش در بستری شدن مجدد در بیمارستان میشود (نسبت شانس (OR) تجمعی: 0.44؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.21 تا 0.91) ، اما نتایج ناهمگون بودند (I2 = 77%). میزان گسترش برنامههای بازتوانی و خطر سوگیری ممکن است توضیحی را برای ناهمگونی ارائه دهد، اما تجزیهوتحلیلهای زیرگروهها از نظر آماری معنیدار نبودند (مقادیر P برای اثرات زیرگروه بین 0.07 و 0.11 بودند). شش مطالعه شامل 670 شرکتکننده دادههایی را برای مرگومیر ارائه دادند. کیفیت شواهد پائین بود و متاآنالیز، اثر آماری معنیداری را از بازتوانی بر مرگومیر (OR: 0.68؛ 95% CI؛ 0.28 تا 1.67) نشان نداد. دوباره، نتایج ناهمگون بودند (I2 = 59%). آنالیزهای زیرگروه، تفاوتهای آماری معنی داری را در اثرات زیرگروه بین کارآزماییهایی با برنامههای بازتوانی بیشتر و کمتر گسترده و بین کارآزماییهای در معرض خطر کم و زیاد سوگیری نشان داد، که نشاندهنده توضیحات احتمالی برای ناهمگونی است. مطالعات مربوط به بستری شدن مجدد در بیمارستان و مرگومیر که جدیدا در این بهروزرسانی وارد شدند، نشان دادند، بهطور متوسط، اثرات کوچکتر قابلتوجهی از بازتوانی نسبت به مطالعات قبلی دیده میشود.
شواهدی با کیفیت بالا حاکی از آن است که بازتوانی ریوی پس از تشدید بیماری، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را بهبود میبخشد. هشت مطالعه که از پرسشنامه تنفسی سنت جورج (St George's Respiratory Questionnaire; SGRQ) استفاده کردند، تأثیر آماری معنیداری را بر نمره کل SGRQ گزارش دادند که بالاتر از حداقل تفاوت مهم (minimal important difference; MID) چهار امتیازی بودند (تفاوت میانگین (MD): 7.80-؛ 95% CI؛ 12.12- تا 3.47-؛ I2 = 64%). محققان همچنین به اثرات آماری معنیدار و مهمی (بزرگتر از MID) برای حوزههای تاثیر و فعالیتهای SGRQ اشاره کردند. اثرات از نظر آماری برای دامنه علائم SGRQ معنیدار نبودند. دوباره، همه این تجزیهوتحلیلها ناهمگونی را نشان دادند، اما بسیاری از مطالعات اثرات مثبت بازتوانی ریوی را نشان دادند، برخی از مطالعات اثرات بزرگ و برخی دیگر اثرات کوچکتر اما معنیداری را نشان دادند. کارآزماییهایی که به دلیل عدم پنهانسازی تخصیص تصادفی، در معرض خطر بالای سوگیری قرار داشتند، در مقایسه با کارآزماییهایی که در معرض خطر پائین سوگیری بودند، اثرات آماری معنیدار بزرگتری را روی SGRQ نشان دادند. شواهدی با کیفیت بالا نشان میدهد که فاصله پیادهروی شش دقیقهای (6MWD)، بهطور متوسط، تا 62 متر بهبود یافت (95% CI؛ 38 تا 86؛ I2 = 87%). ناهمگونی به خصوص در اثر تفاوتهای بین مطالعاتی بود که اثرات بسیار بزرگی را نشان دادند و مطالعاتی که اثرات کوچکتر اما معنیدار از نظر آماری را نشان دادند. برای هر دو پیامد کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و ظرفیت ورزش، مطالعات جدیدا وارد شده در این بهروزرسانی، بهطور متوسط، اثرات کوچکتر بازتوانی را نسبت به مطالعات قبلی نشان دادند، اما نتایج کلی این مرور در مقایسه با نتایج گزارش شده در نسخه قبلی این مرور، تا حد مهمی تغییر نکردهاند.
پنج مطالعه شامل 278 شرکتکننده، بهطور روشنی عوارض جانبی را ثبت کردند، چهار مطالعه هیچ موردی را از عوارض جانبی در طول برنامههای بازتوانی گزارش نکردند و یک مطالعه یک رویداد جدی را گزارش کرد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.